eitaa logo
امام زادگان عشق
94 دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
327 فایل
خانواده های معظم شهداء و ایثارگران محله مسجد حضرت زینب علیها سلام . ستاد یادواره امام زادگان عشق ارتباط با مدیر کانال @ya110s تاریخ تاسیس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷〰🌷〰🇮🇷〰🌷〰🌷 اسفندماه همتی شهید «مجید همتی‌» متولد 1343 منطقه سرآسیاب‌ تهران است. دوران ابتدایی را در مدرسه احمدیه گذراند و سال 1355 همراه با خانواده به ورامین نقل مکان کرد. دوره راهنمایی را در مدرسه علوی و دبیرستان را در مدرسه شهید مصطفی خمینی ورامین طی کرده و تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم فرهنگ و هنر ادامه داد. شهید همتی که به اخلاق خوش در میان دوستان و همکلاس‌های خود مشهور بود، دوران فراغت خود را در فعالیت‌های فرهنگی جهاد سازندگی ورامین مشغول بود و ارتباط مستمری با مسجد امیرالمومنین داشت و شرکت در مراسم‌های مذهبی، نمازجمعه جزو برنامه‌های ثابت او بود. در 12 سالگی پایش به تظاهرات علیه رژیم شاه باز می‌شود قبل از انقلاب پای ثابت تظاهرات علیه رژیم شاهنشاهی‌بود و این در حالی بود که او 12 سال بیش نداشت. بعد از پیروزی انقلاب هم به عضویت انجمن اسلامی و پایگاه بسیج مهدیه ورامین درآمد. اولین بار سال 61 عازم جبهه شد و بار دیگر در طرح «لبیک یا خمینی» در فراخوان آن شرکت کرد و به همراه برادرش «شیدالله همتی» در عملیات خیبر در منطقه جزیره مجنون حضور پیدا کرد. بار اول به مدت سه ماه و در مرتبه دوم 45 روز در منطقه حضور داشت. شهید همتی دوره آموزشی را در پادگان توحید فیروزآباد شهر ری گذراند و سپس به عضویت تیپ سیدالشهدا درآمد. در دوران حضور در منطقه تنها یکبار از مرخصی استفاده کرد و به عنوان کمک آرپی‌جی‌زن فعالیت خود را ادامه داد.
*کربلای 5 آخرین میعاد/14 سال شلمچه میزبان پیکرش بود. در 18 اسفند سال 1362 در عملیات خیبر هنگامی که با پاتک دشمن مواجه می‌شود، شب هنگام در حالی که برادرش در گروهان یک بود، در مسیری که دو طرفش را نیزار پوشانده بود و دشمن با گلوله‌های خمپاره، دوشکا و کاتیوشا آتش سنگینی روی جاده می‌ریخت به مقام عظمای شهادت می‌رسد. فردای آن شب که مجید به شهادت رسید، برادرش متوجه شهادت او می‌شود ولی او مفقودالاثر شده بود تا اینکه بعد از 14 سال در سال 76 توسط گروه تفحص پیکرش کشف و در روز 28 صفر در گلزار شهدای سید‌فتح‌الله ورامین به خاک سپرده می‌شود. شاد گرامی با ذکر 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یادواره ۱۲۶ شهید مدرسه علمیه امام محمدباقر (علیه السلام) قم 🔸سخنران: سردار محمدرضا نقدی (معاون هماهنگ کننده سپاه) 🔸مداح: حاج محسن طاهری 🔸زمان: دوشنبه ۱۸ اسفندماه ۹۹ ساعت ۱۹ الی ۲۰:۳۰ 🔸یادواره به صورت مجازی برگزار می‌گردد 🔸لینک ورود: aparat.com/b_emambagher/live
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۲ زندگی ما یک زندگی عاشقانه بود. خیلی همدیگر را دوست داشتیم، اما یک سری مادیات باعث شد که نگذارند آن‌طور که می‌خواهیم زندگی کنیم. عشق و علاقۀ ما نشأت‌گرفته از این بود با هم هم‌فکر بودیم. قبل از ازدواج با نامحرم خوش و بشی نداشتیم. مثل بعضی‌ها نبودیم که دوست داشتند خوشی‌هایشان را بکنند بعد ازدواج کنند، چون می‌پنداشتند با ازدواج خوشی‌هایشان پایان می‌گیرد. دوست داشتیم چشم‌مان به همسر خودمان باز شود. آقامصطفی برای من همان سواری بود که با اسب سفید آمده بود. همان رؤیایی که به واقعیت پیوسته بود. برای من از همه‌نظر کامل بود. دوستانم می‌گفتند: «شوهرت زیادی لاغر و قدبلنده، چطور پسندیدیش؟» می‌گفتم: «واقعاً قدش بلنده؟ لاغره؟ من که متوجه نشدم. به نظر من که خیلی خوش‌تیپ و خوش‌قیافه است!» می‌گفتند: «لاغری‌اش برات مهم نیست؟» می‌گفتم: «نه!» آن‌قدر شیفته‌اش شده بودم که اگر احیاناً ایرادی هم در وجودش بود، نمی‌دیدم. همیشه با من مهربان بود. اگر نکته‌ای را می‌خواست تذکر دهد، طوری می‌گفت که من نرنجم. یک روز در اتوبوس، مقنعه‌ام عقب رفته بود و چند تار مویم دیده می‌شد. آقامصطفی گفت:« چقدر موهات قشنگه، چقدر خوش‌رنگه عزیزم. حیفه نامحرم موهای قشنگت رو ببینه. حیفه موهات توی آتش جهنم بسوزه. می‌دونی زینب! همۀ ما توی بهشت جایگاهی داریم، اما گناهان‌مون باعث میشه هی از اون جایگاه فاصله بگیریم. من خیلی دوست داشتم سید می‌بودم. اگه سید بودم خیالم راحت بود که در آخرت کنار خونۀ ائمه خونه دارم. ما می‌تونیم با کارهای خوبی که توی دنیا انجام میدیم، مثل حفظ حجاب، ولایت‌مداری و پای‌بند مادیات نبودن، به اون مرحله برسیم.» برای من و مصطفی مادیات زیاد مهم نبود، اما بقیه نمی‌گذاشتند. زخم زبان‌هایی مثل «دخترتون چه ایرادی داشت؟» نشان می‌داد باورشان نمی‌شود که ما یک زندگی سالم را شروع کرده‌ایم. فکر می‌کردند رابطه‌ای قبل از ازدواج بوده که یک‌باره و بدون اینکه عروسی بگیریم، با یک عقد ساده یک زندگی خیلی ساده‌تر را شروع کرده‌ایم. بالاخره زندگی‌مان را در یک اتاق مشترک با پدرشوهر و مادرشوهرم آغاز کردیم. وقتی ما نبودیم اتاق دست آنها بود و وقتی بودیم دست ما. آقامصطفی با هدیه‌هایی که به مناسبت ازدواج‌مان جمع شده بود، یک موتورسیکلت خرید. بیشتر بعدازظهرها با موتور می‌رفتیم تفریح. یک زیرانداز و یک فلاسک چای ترک موتورمان بسته بودیم. هر هفته به یکی از جاهای دیدنی مشهد می‌رفتیم. آقامصطفی لیستی تهیه کرده بود از اسامی فامیل؛ خاله‌ها، دایی‌ها، عموها، عمه‌ها، عموزاده‌ها، عمه‌زاده‌ها، عروس‌خاله‌ها، عروس‌دایی‌ها، دوستان و حتی فامیل‌های دور. برنامۀ بعدازظهرهایمان سرزدن به آنها بود. به‌خصوص اعیاد و روزهای تعطیل سعی می‌کرد به بزرگان سربزند. به حرف‌هایی مثل هر رفتی آمدی دارد، اهمیت نمی‌داد. می‌گفت که شاید آنها مشکلی دارند و نمی‌توانند بیایند ما نباید قطع‌کنندۀ صلۀ ارحام باشیم. حتی بعضی از اقوام بودند که از روی حسادت یا شیطنت، وقتی ما به خانه‌شان می‌رفتیم، ماهواره‌شان را روشن می‌کردند. آقامصطفی فوراً بلند می‌شد، ولی هرگز ارتباط را قطع نمی‌کرد. منزل کسانی که زیاد پای‌بند نبودند ده یا پانزده دقیقه بیشتر نمی‌نشستیم. وایل بیشتر به تفریح بودیم. به آقامصطفی می‌گفتم: «خیلی دنبال کار نباش! بالاخره میری سرکار. بذار چند ماهی بگذره خوب که تفریح کردیم برو سرکار. ما کل مشهد را با موتور می گشتیم. حتی کلات، تربت جام و نیشابور هم رفتیم. صبح می‌رفتیم و شب برمی‌گشتیم. آن روزها آقامصطفی پیک موتوری بود. پول‌هایمان را خرج تفریح‌مان می‌کردیم. یکی از روزهای پایانی شهریورماه بود. زیر درخت‌های بلند سپیدار نشسته بودیم و چشم دوخته بودیم به آب گل‌آلود و غلتان رودی کوچک. در این اندیشه بودم که زندگی مثل همین رود ناآرام، کدر و گذرنده است. احساس کردم باد نجوایی بسیار دور اما بسیار واضح از رودهایی دیگر در سرزمین‌هایی دیگر را همراه خود می‌آورد. زمزمه‌ای که حکایت از جدایی‌ها، رفتن‌ها و نامهربانی‌های روزگار دارد .... ⬅️ ادامه دارد .... 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
امشب رضا ز سوز جگر گریه می‏كند مانند سیل ز ابر بصر گریه میكند تنها پسر نه، دختر چشم انتظار هم از داغ جانگداز پدر گریه میكند 🏴شهادت مظلومانه امام موسی کاظم علیه السلام تسلیت باد... 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷〰🌷〰🇮🇷〰🌷〰🌷 💠داستان حاج قاسم سلیمانی وابومهدی المهندس! ِ وقتی به روستایی دورافتاده در اهواز رسیدیم، همراه اهوازی ما گفت:"حاج قاسم اینجاس!"دور و بر را نگاهی انداختیم . همه چیز عادی بود. باورمان نشد ولی دستپاچه شدیم. سریع دوربین ها را برداشتیم و دوان دوان حرکت کردیم. وسطهای راه یادم افتاد چکمه هم نپوشیدم ! با ابومهدی المهندس بر روی کیسه گونی هایی نشسته بودند و با مردم خوش و بش میکردند. کپ کرده بودیم که ایشان "حاج قاسم سلیمانی"باشد. چه قدر خودمانی و دوست داشتنی! در کنار مردم و با مردم! بدون هیچ محافظ و یار و کوپالی در اطراف شان! چه قدر آرام و متین!چه قدرمهربانانه دستی به سر و روی کودکان و نوجوانان می کشیدند! در همین حال و هوایمان سعی داشتیم تمام لحظات را ثبت کنیم. چلیک چلیک عکس میگرفتیم که ایشان تکه سنگی برداشتندو به نشانه ی پرتاب کـردن گرفتند و با لبخند گفتند: "عکس نگیرید عزیزانم !" یکی از لباس شخصی ها به سمت مان آمد و تذکر داد: "عکس نگیرید! حاجی از عکس خوشش نمی آید!" ولی ما گوش مان بدهکار نبود. چه توفیقی بزرگتر از این تا مموری هایمان از عکسهای حاج قاسم پربشود. آن همچنین آزادانه بدون هیچ مجوزی، نظارتی و حفاظتی! در حین عکاسی سعی میکردیم حواسمان به صحبتهای حاجی و گپ و گفتهایشان باشد.به همراهشان با اقتدار و جدیت گفتند: "تا ماشینها برای سیل بند نیایند از اینجا بلند نمیشوم!". رئیس مان گوشی را داددستم وگفت:"برو کارهایمان رابه حاجی نشان بده. تا گوشی را گرفتم کنارشان خالی شد. سریع خودم را جادادم . دست دادند و احوالپرسی گرمی کردنـد ، طوریکه انگار چندین سال مرا می شناسند. کلیپ را پلی کردم و موبایل را به دست ایشان دادم و عنوان و موضوع نماهنگ را توضیح دادم. 📚من هستم ... 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
53 تشخیص مصداق اما برای پاسخ به این سوال چند تا موضوع رو باید دقت کرد: ☢️ این که یه نفر بیاد و از شما پول قرض بخواد بستگی به شرایط شما داره: 👈🏼 یه موقع هست که شما پول اضافی دارید یه موقع ندارید. خب اگه دارید و شرایط بعدی هست بدید. 👈🏼 یه موقع پول ولی برای کار مهم تری باید مصرف کنید خب اینجا نباید به طرف پول بدید. با زبان نرم ردش کنید. 👈🏼 یه موقع پول ولی طرفی که پول قرض میخواد از فامیل نزدیک هست و واقعا کارش حیاتی هست. اینجا شما حتی باید برید پول قرض کنید تا کارش رو راه بندازید. 🔸 بعد از این که قرض دادید اولا موقع قرض اگه طرف مقابل آشنای نزدیک هست و واقعا نمیشه در قبال مبلغ قرض، چک بگیرید خب چاره ای نیست. ❇️ اما یه موقع میشه که ازش چک یا سفته بگیرید خب انجام بدید. ولی در اخر هر چیزی که "دستگاه امتحان" برای آدم پیش میاره رو باید بپذیره. 🔹 مثلا یه موقع میشه که شما کلی محکم کاری هم کردی ولی بازم طرف پول شما رو میخوره و نمیده! خب این معلومه دستگاه امتحان اینطوری خواسته. آدم نباید ذره ای ناراحت بشه. البته حتما باید از طریق مراجع قضائی پیگیری کنه. 🔶 یه موقع هم هست که شما اصلا محکم کاری نمیکنی ولی طرف مقابل سر موقع پول رو میاد میده. خلاصه هیچ وقت نمیشه به همه آدما بگیم آقا شما هر کی اومد بهش پول قرض بده یا قرض نده. هیچ حکم کلی در این زمینه و در خیلی موارد دیگه نمیشه داد. یه کاری برای یه نفر ممکنه درست باشه ولی همزمان همون کار برای یه نفر دیگه غلط باشه... 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام خامنه‌ای مدظله: متاسفانه امروز وضع معیشت مردم خوب نیست. این غصه بزرگی‌ است برای ما 🔹🔹 بسته‌های معیشتی شب عید. 🔹 هر کس متناسب با وسع و کرمش 🔹 شماره کارت: ۶۲۷۳۸۱۱۱۶۴۰۳۸۲۷۲ بنام سیدعلیرضا رجایی قرارگاه فرهنگی اجتماعی مسجد حضرت زینب علیهاالسلام. شهرک شهید زین‌الدین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ و چہ احساس قشنگے ستــــ ڪہ در اول صبــ🌤ــح یاد یڪ " " تو را غـرق تمنـــــا سـازد... سلام ✋ 🌸 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔅گفتم:دو کوهه را می شناسی؟ 🔆پاسخ داد:آری 🔅گفتم:سبب نامگذاری چیست؟چرا دو کوهه؟ 🔆گفت:علتش را نمی دانم.ولی دوکوهش را می شناسم.[از جیبش عکسی بیرون آورد و ادامه داد:] همین دو عکسی که بر روی ساختمانش جلوه نمایی می کند. 🌹حاج همت و حاج احمد متوسلیان🌹 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
77.Mursalat.20-24.mp3
2.91M
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 🌺 🌺 🌸 تفسیر قطره ای🌸 💐 💐 استاد گرانقدر حجت الاسلام و المسلمین 🌸- مرسلات🌸 💐-.20-24💐 💐 💐 🌿ثواب این تفسیر هدیه به ارواح طیبه شهداء بویژه سردار حاج قاسم سلیمانی و همرزمانش - امام شهداء و اموات🌿 هر روز با تفسیر یکی از سوره های جزء ۳۰قرآن کریم توسط استاد حجه الاسلام والمسلمین قرائتی در 👇👇👇👇👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab🇮🇷〰〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا