20.mp3
25.17M
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#کتاب_صوتی
#خاطرات
#مرضیه_حدیدچی(خانم دباغ)
💐 قسمت #نوزدهم💐
#تشکیلات_منافقین
#کپی و #استفاده از صوت با ذکر #صلوات ، #بلامانع است .
⚘نثار ارواح طیبه شهداء . امام شهداء و اموات#صلوات ⚘
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
جهت شنیدن قسمت های قبلی ما را در سروش با لینک
sapp.ir/ya110s_1399
همراهی کنید .
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
امام زادگان عشق.محله زینبیه
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
21.mp3
20.76M
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#کتاب_صوتی
#خاطرات
#مرضیه_حدیدچی(خانم دباغ)
💐 قسمت #بیستم💐
#غیرت_مردم_کرمانشاه
#کپی و #استفاده از صوت با ذکر #صلوات ، #بلامانع است .
⚘نثار ارواح طیبه شهداء . امام شهداء و اموات#صلوات ⚘
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
جهت شنیدن قسمت های قبلی ما را در سروش با لینک
sapp.ir/ya110s_1399
همراهی کنید .
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
امام زادگان عشق.محله زینبیه
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
22.mp3
19.65M
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#کتاب_صوتی
#خاطرات
#مرضیه_حدیدچی(خانم دباغ)
💐 قسمت #بیست و یکم💐
#استقبال_در_مسکو
#کپی و #استفاده از صوت با ذکر #صلوات ، #بلامانع است .
⚘نثار ارواح طیبه شهداء . امام شهداء و اموات#صلوات ⚘
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
جهت شنیدن قسمت های قبلی ما را در سروش با لینک
sapp.ir/ya110s_1399
همراهی کنید .
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
امام زادگان عشق.محله زینبیه
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
23.mp3
24.2M
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#کتاب_صوتی
#خاطرات
#مرضیه_حدیدچی(خانم دباغ)
💐 قسمت #بیست و دوم💐
#پایان
#کپی و #استفاده از صوت با ذکر #صلوات ، #بلامانع است .
⚘نثار ارواح طیبه شهداء . امام شهداء و اموات#صلوات ⚘
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
جهت شنیدن قسمت های قبلی ما را در سروش با لینک
sapp.ir/ya110s_1399
همراهی کنید .
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
امام زادگان عشق.محله زینبیه
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
Track02.mp3
29.21M
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#کتاب_صوتی
#جای_امن_گلوله_ها
#خاطرات
#عبدالرضا_آلبوغبیش
🌷قسمت #اول🌷
#کپی و #استفاده از صوت با ذکر #صلوات ، #بلامانع است .
⚘نثار ارواح طیبه شهداء _ امام شهداء و اموات#صلوات⚘
#اللهم_صل_علی_محمد
#و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
امام زادگان عشق_محله زینبیه مسجدحضرت زینب علیها السلام
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🍃🌷
Track03.mp3
33.89M
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#کتاب_صوتی
#جای_امن_گلوله_ها
#خاطرات
#عبدالرضا_آلبوغبیش
🌷قسمت #دوم🌷
#کپی و #استفاده از صوت با ذکر #صلوات ، #بلامانع است .
⚘نثار ارواح طیبه شهداء _ امام شهداء و اموات#صلوات⚘
#اللهم_صل_علی_محمد
#و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
امام زادگان عشق_محله زینبیه مسجدحضرت زینب علیها السلام
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🍃🌷
Track04.mp3
26.61M
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#کتاب_صوتی
#جای_امن_گلوله_ها
#خاطرات
#عبدالرضا_آلبوغبیش
🌷قسمت #سوم🌷
#کپی و #استفاده از صوت با ذکر #صلوات ، #بلامانع است .
⚘نثار ارواح طیبه شهداء _ امام شهداء و اموات#صلوات⚘
#اللهم_صل_علی_محمد
#و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
امام زادگان عشق_محله زینبیه مسجدحضرت زینب علیها السلام
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🍃🌷
Track05.mp3
29.87M
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#کتاب_صوتی
#جای_امن_گلوله_ها
#خاطرات
#عبدالرضا_آلبوغبیش
🌷قسمت #چهارم 🌷
#کپی و #استفاده از صوت با ذکر #صلوات ، #بلامانع است .
⚘نثار ارواح طیبه شهداء _ امام شهداء و اموات#صلوات⚘
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
امام زادگان عشق_محله زینبیه مسجدحضرت زینب علیها السلام
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🍃🌷
Track06.mp3
31.58M
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#کتاب_صوتی
#جای_امن_گلوله_ها
#خاطرات
#عبدالرضا_آلبوغبیش
🌷قسمت #پنجم 🌷
#کپی و #استفاده از صوت با ذکر #صلوات ، #بلامانع است .
⚘نثار ارواح طیبه شهداء _ امام شهداء و اموات#صلوات⚘
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
امام زادگان عشق_محله زینبیه مسجدحضرت زینب علیها السلام
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🍃🌷
Track07.mp3
28.5M
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#کتاب_صوتی
#جای_امن_گلوله_ها
#خاطرات
#عبدالرضا_آلبوغبیش
🌷قسمت #ششم🌷
#کپی و #استفاده از صوت با ذکر #صلوات ، #بلامانع است .
⚘نثار ارواح طیبه شهداء _ امام شهداء و اموات#صلوات⚘
جهت شنیدن قسمت های قبلی ما را در سروش با لینک
sapp.ir/ya110s_1399
همراهی کنید .
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
امام زادگان عشق.محله زینبیه
مسجد حضرت زینب علیها السلام
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
Track08.mp3
31.85M
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#کتاب_صوتی
#جای_امن_گلوله_ها
#خاطرات
#عبدالرضا_آلبوغبیش
🌷قسمت #هفتم🌷
#کپی و #استفاده از صوت با ذکر #صلوات ، #بلامانع است .
⚘نثار ارواح طیبه شهداء _ امام شهداء و اموات#صلوات⚘
جهت شنیدن قسمت های قبلی ما را در سروش با لینک
sapp.ir/ya110s_1399
همراهی کنید .
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
امام زادگان عشق.محله زینبیه
مسجد حضرت زینب علیها السلام
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
Track09.mp3
27.65M
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#کتاب_صوتی
#جای_امن_گلوله_ها
#خاطرات
#عبدالرضا_آلبوغبیش
🌷قسمت #هشتم🌷
#کپی و #استفاده از صوت با ذکر #صلوات ، #بلامانع است .
⚘نثار ارواح طیبه شهداء _ امام شهداء و اموات#صلوات⚘
جهت شنیدن قسمت های قبلی ما را در سروش با لینک
sapp.ir/ya110s_1399
همراهی کنید .
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
امام زادگان عشق.محله زینبیه
مسجد حضرت زینب علیها السلام
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
Track10.mp3
33.46M
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#کتاب_صوتی
#جای_امن_گلوله_ها
#خاطرات
#عبدالرضا_آلبوغبیش
🌷قسمت #نهم🌷
#کپی و #استفاده از صوت با ذکر #صلوات ، #بلامانع است .
⚘نثار ارواح طیبه شهداء _ امام شهداء و اموات#صلوات⚘
جهت شنیدن قسمت های قبلی ما را در سروش با لینک
sapp.ir/ya110s_1399
همراهی کنید .
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
امام زادگان عشق.محله زینبیه
مسجد حضرت زینب علیها السلام
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
Track11.mp3
30.94M
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#کتاب_صوتی
#جای_امن_گلوله_ها
#خاطرات
#عبدالرضا_آلبوغبیش
🌷قسمت #دهم🌷
#کپی و #استفاده از صوت با ذکر #صلوات ، #بلامانع است .
⚘نثار ارواح طیبه شهداء _ امام شهداء و اموات#صلوات⚘
جهت شنیدن قسمت های قبلی ما را در سروش با لینک
sapp.ir/ya110s_1399
همراهی کنید .
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
امام زادگان عشق.محله زینبیه
مسجد حضرت زینب علیها السلام
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
Track12.mp3
25.43M
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#کتاب_صوتی
#جای_امن_گلوله_ها
#خاطرات
#عبدالرضا_آلبوغبیش
🌷قسمت #یازدهم🌷
#کپی و #استفاده از صوت با ذکر #صلوات ، #بلامانع است .
⚘نثار ارواح طیبه شهداء _ امام شهداء و اموات#صلوات⚘
جهت شنیدن قسمت های قبلی ما را در سروش با لینک
sapp.ir/ya110s_1399
همراهی کنید .
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
امام زادگان عشق.محله زینبیه
مسجد حضرت زینب علیها السلام
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
Track13.mp3
10.42M
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#کتاب_صوتی
#جای_امن_گلوله_ها
#خاطرات
#عبدالرضا_آلبوغبیش
🌷قسمت #دوازدهم🌷
#پایان
#کپی و #استفاده از صوت با ذکر #صلوات ، #بلامانع است .
⚘نثار ارواح طیبه شهداء _ امام شهداء و اموات#صلوات⚘
جهت شنیدن قسمت های قبلی ما را در سروش با لینک
sapp.ir/ya110s_1399
همراهی کنید .
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
امام زادگان عشق.محله زینبیه
مسجد حضرت زینب علیها السلام
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#خاطرات
#پرستاران-در-هشت-سال
#دفاع-مقدس
👻ماجرای روحی در وسط عزاداری
#شمسی-سبحانی که سه سال از عمر کاری خود را به عنوان پرستار در جبهه بوده است روایت میکند: چون ماه محرم بود در محوطه بیمارستان خیمهای برپا کرده بودند که شبها در آنجا عزاداری میکردیم. یادم میآید فامیلی یکی از دوستانم «روحی» بود. خانوادهاش نگرانش شده و به بیمارستان تلفن کرده بودند. ما هم در همان خیمه تاریک سوگواری میکردیم. خواندن زیارت عاشورا و مداحی فضا را روحانی کرده بود و هر کسی در حال خودش بود. در همین حین یکی از همکاران برای آنکه خانم روحی را در آن تاریکی خیمه پیدا کند تا برود به تلفن جواب دهد از همان ابتدا داد میزد و میگفت: «روحی». به پشت چند تن از همکاران زد تا شاید روحی را پیدا کند. درهمان حال مادر دکتر «اخوت» که فکر میکرد آن همکارمان روح دیده است با لهجه شیرین اصفهانی پا شد و گفت: «حالا چرا میگویی که روح دیدی، بجاش صلوات بفرست» همین که این را گفت خانمها لبخند زدند و چهرههایشان متبسم شد.☺️👻☺️👻
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
@shohadayemasgedehazratezeinab امام زادگان عشق . محله زینبیه
مسجد حضرت زینب علیها السلام
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#سردار-محمد-رضا-فلاح-زاده
#خاطرات-جنگ-سوریه
روز دوم عید بود که حاجقاسم با فرماندهان میدانی در سوریه تماس میگیرد و جواب میشنود اوضاع جبهه خوب نیست و «احتمال فروپاشی در بخش عمدهای از سوریه هست.» چون دشمن تلاش داشت شهر حماه را پس از محاصره به سقوط بکشاند و با اتصال به منطقه حمص شمالی (رستن و تل بیسه) و سپس اتصال به قلمون غربی، راه حلب را به تصرف درآورد و عملا سوریه به دو جزیره ساحل و دمشق تبدیل میشد. حالا روز دوم عید حاجقاسم برای دیدن پدر خود، به قنات ملک رابر کرمان رفته بود. حاجقاسم گفت «بیایم؟» ما آن موقع در سوریه بودیم؛ گفتیم «نه، با توکل بر خدا خودمان جمع میکنیم.» اما حاجی دلش طاقت نیاورد و همان روز بلند شد آمد سوریه!
حاجقاسم به حماه آمد و به بلندای جبل زینالعابدین رفت و دوربین را دست گرفت. گفت «تک اصلی کجاست؟» جواب داده شد از دو طرف جدی میآیند، حاجی گفت «یک طرف تک اصلی است»، دقت کرد و گفت «تک اصلی غرب رودخانه عاصی است.» گفتیم به چه دلیل میگویید؟ گفت «دشمن از آنجا با چشم غیر مسلح حماه را میبیند، تیر تیربارش از آن نقطه به اینجا میرسد، لذا اشتیاق دارد حماه را بگیرد، مثل زمانی که ما دیوارها و نخلستانهای خرمشهر را میدیدیم و برای رسیدن به آن اشتیاق داشتیم! این را چطور تشخیص نمیدهید؟» به شوخی گفتم اینطوری اگر ما هم تشخیص میدادیم که میشدیم «حاجقاسم»! همه خندیدند.
روحش شاد یادش گرامی
#شهداء را یاد کنیم با ذکر#صلوات
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
@shohadayemasgedehazratezeinab امام زادگان عشق . محله زینبیه
مسجد حضرت زینب علیها السلام
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خاطرات
💢خاکی بودن را دوست دارم
🔹️از راست:
شهید جمشید پیروز مفتخری، احمد یوسفی، حمید داودآبادی، شهید یوسف محمدی، جانباز حاج حسن نوروزیان
عملیات والفجر 8 – اردوگاه بهمنشیر آبادان
🔸️یکی دو ساعت بیشتر از بازگشتمان از خط نمی گذشت. اوایل اسفند 64 بود.
ده بیست روز، مدام در گرمای روز، تابش داغ آفتاب و شبهای سرد استخوان سوز، در حوضچه های آب نمک بندر فاو عراق.
🔸️جنگ و نبرد مداوم.
ما با آر.پی.جی، و
دشمن با تانک و هواپیما و هلی کوپتر و بمب شیمیایی و ...
⚡بیست روز آب برای خوردن گیرت نیاید، طهارت نگیری، دست و صورتت را از خون و لجن و آب نمک سوزنده نشوری.
⚡لباس نظامی و روی آن بادگیر پلاستیکی مثلا برای مقابله با گاز شیمیایی تنت باشد.
آفتاب که می تابید، آب نمکها روی تنت خشکی می زد، به عمق وجودت نفوذ می کرد و می سوزاند.
⚡غذا؟
چلوکباب سلطانی.
نه، پیتزا پپرونی.
نه، همبرگر داغ مک دونالد.
با نوشابه پپسی اصل آمریکایی!
🔹️اگر نان و شاید تکه ای کالباس مارتادولا و گوجه فرنگی لهیده را که مال هفته پیش بود گیر می آوردی، آنقدر کم می خوردی که برای قضاء حاجت مجبور نشوی وسط بارش توپ و خمپاره و آتش، در بیابانی که مثل کف دست صاف بود و از چند کیلومتری نشستنت پیدا، مجبور نشوی ...
🔸️در میان دریاچه نمک، در همسایگی رود خروشان اروند، برای آن که آب خوردن به خط برسد، در کارخانه های کشور، آب را در کیسه های مشمایی پر می کردند (مثل شیر و دوغ های کیسه ای امروز).
آنها را داخل قایق که می ریختند، لای بنزین های کف قایق می افتاد.
وقتی دندان می زدی که سوراخشان کنی و گرم و داغ بنوشی، بنزین تا ته حلقت می رفت.
🔰راز #شهادت شهید محمد مهدی مالامیری، بعد از سه سال از زبان پدر
🔆گفت میخواهم #عربی یاد بگیرم، کسی نمی دانست چرا جز خودش و خدا. پیشنهاد #مباحثه به یکی از آشنایان عراقی را داده بود. برای شروع باید متنی را ترجمه می کردند.
🔰 محمد مهدی با یک تیر ☄دو نشان زده بود: "سلام بر ابراهیم".
🔸️آنچنان #تسلطی بر این کتاب داشت و مجذوب ابراهیم شده بود، که گویی #خاطرات برای خودش اتفاق افتاده بود و در آخر همینطور هم شد.
🔆در اتاق کارش #سلام بر ابراهیمی داشت که با عربی حاشیه #نویسی کرده بود. می خواست خاطرات ابراهیم را برای سوری ها بخواند تا همه بدانند فرمانده ی معنوی او کیست.
🔹️به همه گفته بود باید جانانه بجنگیم که حتی اثری از جسم ما نماند تا مردم به زحمت تشییع نیفتند. درست مثل #ابراهیم هادی که آرزوی گمنامی داشت. انگار گمنامی گمشده همه ی مخلصین است.
🔰حالا دیگر کسی از خودش نمی پرسد چرا #محمد مهدی در آن محاصره ، کنار بچه های مجروح ماند و برنگشت. مثل ابراهیم، او هم #فرمانده نبود و اگر برمی گشت کسی بر او خرده نمی گرفت. اما ماند تا به همه ثابت کند آنچنان که #شهدا زنده اند، سیره عملی آنها نیز هنوز راه گشا و کلید 🔑سعادت است.
🔆شاید خودش را برده بود به #سال📅 ۶۱، والفجر مقدماتی و محاصره در کربلای کانال کمیل. با خودش گفت مگر عاشق💞 ابراهیم نبودی ⁉️مگر نمی خواستی مثل او باشی؟ امروز همان روزی است که #سالهاست منتظرش بودی، بسم الله، ابراهیم ماند کنار بچه های کمیل تو هم کنار بچه های فاطمیون بمان. او ماند و معبری زد از #بصر الحریر به کانال کمیل.
#روحش شاد
#یادش گرامی با ذکر #صلوات
🌷〰🌷〰🇮🇷〰🌷〰🌷
#خاطرات
#ماه_رمضان
#در_اسارت
#راوی :محمد امیری
#شفای_خونریزی_معده_در_ماه_مبارک #رمضان
من مدت مدیدی را در اردوگاه خونریزی معده داشتم. خونریزی معدهام نتیجه اذیت و آزارهای اوایل اسارت بود که سربازان عراقی به ما داده بودند و گرسنگیهایی که بر اثر ندادن غذا و تنبیه کشیده بودیم.
خونریزی معده آنقدر اذیتم میکرد که نمیتوانستم غذایی را که دیگر اسرا میخوردند را بخورم.
فقط مقداری نان را سرخ کرده و خشک می کردم و مصرف میکردم.
حتی وضعیتم آنقدر وخیم شده بود که برخی از بچه ها فکر میکردند دیگر زیاد دوام نمیآورم و این درد مرا از پا درمیآورد.
با وضعیتی که من داشتم، مسئولین مذهبی اردوگاه میگفتند روزه برایت ضرر دارد و نباید بگیری، اما من زیربار نرفتم و گفتم ماه رمضان امسال برای من سال تعیین است، یا میمیرم و یا خوب شده و زنده میمانم و به همین نیت روزههایم را خواهم گرفت.
روز اول که روزه گرفتم حوالی ساعت 10 صبح معدهام شروع به خونریزی کرد.
روز دوم نزدیک ساعت 12 معدهام خونریزی کرد.
روز سوم ساعت چهار و پنج بعد از ظهر خونریزی معدهام آغاز شد و روز چهارم دیگر خونریزی نکرد.
از روز چهارم خونریزی معدهام به طور کلی برطرف شد و روزه آن سال من در ماه رمضان باعث شفای ناراحتی معدهام شد.
از آن روز به بعد آنقدر بهبودی ناگهانی در معدهام حاصل شد که توانستم مانند دیگر اسرا غذای اردوگاه را بخورم .
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
احترام ژنرال آمریکائی به
#سرلشگر_خلبان
#شهید_والامقام
#عباس_بابایی
#قسمت_اول
#شهید_بابایی در بخشی از #خاطرات خود در مورد تحصیلات #خلبانی_اش گفته بود: دوره #خلبانی ما در آمریکا تمام شده بود، اما به خاطر #گزارشاتی که در پرونده خدمتم درج شده بود، تکلیفم #روشن نبود و به من #گواهینامه نمیدادند، تا این که روزی به دفتر #مسئول_دانشکده، که یک #ژنرال آمریکایی بود، احضار شدم.
به اتاقش رفتم و احترام گذاشتم. او از من خواست که بنشینم.
پرونده من در جلو او، روی میز بود، #ژنرال آخرین فردی بود که میبایستی نسبت به #قبول و یا #رد شدنم اظهار نظر میکرد.
او پرسشهایی کرد که من پاسخش را دادم.
از سؤال های #ژنرال بر میآمد که نظر #خوشی نسبت به من ندارد.
این ملاقات ارتباط مستقیمی با #آبرو و #حیثیت من داشت، زیرا احساس میکردم که #رنج_دو_سال دوری از #خانواده و #شوق برنامههایی که برای زندگی آیندهام در دل داشتم، همه در یک لحظه در حال #محو_و_نابودی است و باید #دست_خالی و بدون دریافت #گواهینامه_خلبانی به ایران برگردم.
در همین فکر بودم که در #اتاق به صدا در آمد و شخصی #اجازه خواست تا داخل شود.
او ضمن #احترام، از #ژنرال خواست تا برای کار #مهمی به خارج از #اتاق برود با رفتن #ژنرال، من لحظاتی را در #اتاق تنها ماندم.
#ادامه_دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#عکس_های_دیروز
#خاطرات آن پنج نفر
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰🌷
#کتاب_با_بابا
براساس خاطراتی از
#سردار_شهید_حاج_محمد_طاهری
و فرزندش#مصطفی
#قسمت_ششم
#خاطرات
شب ها وقتي همه میرفتند و تنها بودم، تنها شخصي که کنارم بود، يعني آقاي پيروي شروع به صحبت می کرد. او خاطرات قدیم را بازگو می کرد تا ذهن من فعال شود. این توصیه پزشکان بود که با من زیاد از گذشته حرف بزنند و از من بخواهند
خاطراتم را مرور کنم تا توانايي فکر کردن من فعال شود و از طرفي قدرت تکلم من که دچار مشکل شده بود بهبود یابد. ایشان می گفت: پدرت فقط شش کلاس سواد داشت، اما یکی از نوابغدوران دفاع مقدس بود. حاج محمد جواني ۲۵ ساله بود که جنگ شروع شد. قبل از انقلاب مشغول دامداري و کشاورزي در روستا بود. اما در جبهه قدرت مدیریت خودش را نشان داد. از هیچ چیزي نميترسيد. او مدتها فرمانده گردان خط شکن بود و بعدها تا سمت قائم مقام فرمانده تیپ امام صادق(ع) بالا رفت. او مي توانست پستهاي بالاتري بگیرد اما خودش علاقه اي به این سمتها نداشت. او خيلي باتقوا بود و اطرافیان و نیروهایش نیز مانند او با اخلاص بودند.حاج محمد خيلي اهل مطالعه بود. كتابهاي حديث و تفسیر را خوب مي خواند. سخنران قوي و بسیار دور اندیش بود. در جلسات فرماندهان خيلي خوب مسائل را تحلیل مي کرد. چندین بار حاجي را براي پست های مدیریتي سپاه در تهران خواستند اما قبول نکرد. یکی از بسیجي هاي خوب تیپ ما، جوان کم سن و سال اما اهل علم بود، ایشان هم مانند بقیه عاشق اخلاص و ایمان پدرت بود. او بعدها تحصیلاتش را ادامه داد و حالا مرتب در تلویزیون صحبت می کند. او درجلسات سخنراني بارها از پدرت یاد کرده. حتما ميداني از چه کسي صحبت می کنم؟