eitaa logo
امام زادگان عشق
94 دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
327 فایل
خانواده های معظم شهداء و ایثارگران محله مسجد حضرت زینب علیها سلام . ستاد یادواره امام زادگان عشق ارتباط با مدیر کانال @ya110s تاریخ تاسیس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 مزار خیلی شلوغ می‌شود ، اوائل این موضوع برای خود ما هم عجیب بود ، می‌رفتیم و می‌دیدیم یکی از شیراز به عشق بلند شده آمده تهران ، یکی در گرگان خواب را دیده و آمده بهشت زهرا ، یکی در قم ، یکی در اصفهان و ... اولش نمی دانستیم حکمتش چیست بعد دیدیم حکمت این شلوغی ، بر می گردد به که خطاب به مردم گفته : اگر درد دلی دارید یا خواستید مشورتی بگیرید بیایید سر من، به لطف من همیشه حاضر هستم . شاید باورتان نشود ، اما ما هر وقت سر مزار می‌رویم می‌بینیم مزار پر از دسته است و اصلاً احتیاجی نیست ما با خودمان ببریم . راوی : مزار مطهر : قطعه ۵۰ بهشت زهرای تهران با ذکر 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab امام زادگان عشق. محله زینبیه مسجد حضرت زینب علیهاالسلام 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
براساس خاطراتی از و فرزندش و هفتم قاسم طاهري و برادر عاقبتي و یکی از اهالي نقل می کنند: حاجي طاهري این روزهاي آخر خیلی تغییر کرده بود. یک روز بهش گفتم: حاجي جان، ما میدونیم که شما شهید ميشي، شما را هم مثل بقیه رفقاي ما در کاشمر دفن مي کنند؟ حاجي گفت: نه، من وصیت کردم که تو امامزاده روستايخودمان، روستاي مهدي اباد دفن شوم. گفتم: چرا؟ گفت: من از نوجوانی در این امامزاده بزرگ شدم. پدرم گله گوسفند داشت و محل نگهداري گله، جايي در نزديکي امامزاده بود. من نیمههاي شب براي سرکشي از گوسفندان مي رفتم و آب و غذاي آنها را چک می کردم. بعد هم براي نمازشب و نماز صبح در کنار این امامزاده بودم. حتي بيشتر کتابهايي که خواندم در محضر این امامزاده شریف بود. البته امامزاده مایک اتاقک خشت و گلي بیشتر ندارد، اما همان براي من خاطرات نوجوانی و جواني را تداعي مي کند. من کرامات بسیاری از این مزار نوراني دیده ام. گفتم: مثلا چه کرامتي؟ نمي خواست حرف بزند، اما وقتي اصرار کردم گفت: درنوجواني سحر يكي از روزهای همراه با قاسم رفتیم تا به گوسفندها سر بزنیم. بعد راهي امامزاده شدیم تا نمازشب و زیارت عاشورا بخوانیم. اما یکباره دیدم که یک نور عجیب سبز رنگ، از امامزاده هادي که سه کیلومتر پایین تر از روستاي ما قرار دارد، به سمت مزار آمد و همه جا نوراني شد! من مانده بودم که این نور
وقتی خبر محمد قطعی شد پیراهن مشکی برای پدر آوردیم که بپوشد اما قبول نکرد‼️ پدر گفت: ما برای مرده ها مشکی می پوشیم اما برای نه❌ پدر ادامه داد: یک موضوع دیگر هم این است که ما باید به دشمن ثابت کنیم و هیچ حرکتی نمی کنیم که آن ها خوشحال شوند. با این کار می خواستم تو دهنی محکمی به دشمنان بزنیم👊 و به همشون بفهمونیم که ما از باکی نداریم. و در آخر پدر برای تشییع جنازه فرزندش پیراهن رنگی👕 به تن کرد. 🌷 🕊️ :1363/10/30 :1390/6/13 شهادت:منطقه سردشت و درگیری مستقیم با گروهک پژاک شهادت: تپه جاسوسان، سردشت مطهر:گلستان شهدای همدان 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷