🌼🌺🌼💐🌼🌺🌼
🌺 مبارک باشد آمدن ماهی که
💐 اولین روزش #باقری
🌼 سومینش #نقوی
🍀 دهمینش #تقوی
🌺 سیزدهمینش #علوی
💐 نیمه اش #زینبی
🌼 بیست و هفتمش #محمدی
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰🌷
برکاتـ۱۴معصوم_۲۰۲۲_۰۲_۰۳_۱۳_۴۱_۵۴_۰۰۹.mp3
3.7M
سرود💐💐💐
عیان شده به جهان جمال لم یزلی🌿
محمد آمده است دو فاطمه دو علی
سید مهدی میر داماد🎤
👌بسیار زیبا
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰🌷
گلزار شهدای بقیع
مزار شهیدان انقلاب اسلامی که بعضا مخفیانه و شبانه از ترس مامورین شاه در این قبرستان دفن شدند
مکانی که حضرت امام خمینی رحمه الله علیه بعداز پیروزی انقلاب اسلامی در آن حضور یافته و سخنرانی نمودند.
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
#اسم_تو_مصطفاست|
#قسمت: ۱۳۰
شب تاسوعا با محمدعلی و فاطمه منزل عموجعفر بودم. مامان و بقیه هم بودند. از بیرون صدای سینه زنی می آمد. همه در حال درست کردن غذا برای نذری فردا بودند که یکی از دوستانم زنگ زد و شروع کرد به صحبت. حرف کشیده شد به همسران شهدا، نمیدانم چطور
اجازه دادم به صحبتش ادامه بدهد، با این همه گفتم: «از شهادت نگوا» | . فکر میکنی برای آقامصطفی اتفاقی نمی افته؟ کسی که میره اونجا صددرصدم نگم، یه درصد احتمالش هست که شهید بشه! . خب باشه، ولی تو چطور دلت میاد بگی؟ . فکر می کنی برای آقامصطفی چه اتفاقی می افته؟ . همیشه از خدا خواستم برگرده، حتی اگه از گردن به پایین فلج بشه و نتونه صحبت کنه، همین که چشماش باز باشه و گوشه خونهم
باشه برام کافیه! . خیلی بی انصافی که براش چنین آرزویی داری، فکر نمی کنی چقدر اذیت میشه؟ - به اذیتش فکر نمی کنم، به این فکر می کنم که هست! | . بگذریم، به قول تو از این حرفها نزنیم! صدای سینه زنی نزدیک تر شده بود. احساس می کردم دارم از حال می روم، به دیوار تکیه دادم. . چطور بگذرم وقتی احساس می کنم چنین روزی برای منم هست. خیلی ذهنم درگیر همسران شهدا شده.
با او که خداحافظی کردم سریع به تو زنگ زدم. صدایت می آمد که آن طرف خط با بیسیم صحبت میکردی. هرچه منتظر ماندم صحبتت تمام شود نشد. تلفن را قطع کردم، درحالی که صدایت در گوشم میپیچید، بی آنکه کلماتت یادم بیاید. آن شب برگشتم خانه. درحالی که محمدعلی را می خواباندم، شروع کردم به خواندن دعای حصار. فاطمه اعتراض کرد: «بازم این دعا رو برای محمدعلی میخونی و برای من نمیخونی؟»
خندیدم: «برای محمدعلی نمیخونم، برای بابا
میخونم!» همیشه وقت خواندن دعا در آرامش کامل فرومی رفتم، ولی آن شب نشد. به آیت الکرسی که میرسیدم یا اشتباه می خواندم یا یادم میرفت کجا بودم. محمدعلی روی پایم بود و تکانش میدادم که وسط دعا خوابم برد. بیدار شدم و یادم آمد نتوانستم آیت الکرسی را تا انتها بخوانم. دوباره شروع کردم، اما بازیا یادم میرفت یا خوابم میبرد. نفهمیدم کی کنار محمدعلی دراز کشیدم و از هوش رفتم. صبح که برای نماز بیدار شدم،
یادم آمد که نتوانستم حصار را کامل بخوانم. سعی کردم بعد نماز بخوانم، اما باز هم نشد. ترس وجودم را گرفته بود. بچه ها که بیدار شدند صبحانه شان را دادم، آماده شان کردم و رفتیم پارک شهدای گمنام. قرار بود مراسم روز تاسوعا آنجا برای خانم ها برگزار شود. محمدعلی گریه می کرد. نمی توانستم او را آرام کنم و خانم ها به نوبت او را می گرفتند. مامان نبود تا به دادم برسد، خانه عموجعفر بود. آخرسر محمدعلی را گرفتم و از حسینیه شهدای گمنام آمدم خانه. لباسهایش را عوض
کردم و رفتم مسجد امیرالمؤمنین تا در ظهر تاسوعا، آنجا هم نماز بخوانم و هم سخنرانی و عزاداری گوش کنم. به ذهنم آمد که هفته قبل روز علی اصغر (ع)، محمدعلی را که روز تولد حضرت علی اصغر(ع) به دنیا آمده بود لباس سقایی پوشانده و برده بودم همایش شیرخوارگان که در پارکی نزدیک حسینیه بود. بچه های پایگاه هم بودند. همه میشناختند که او پسر توست. می آمدند بغلش می کردند و می بردند. بعد هم دادند بغل مداح. او هم محمدعلی را سر دست بلند
کرد و گفت: «بابای این بچه الان توی سوریه در حال نبرده، براش دعا | کنید سالم برگرده.» رفتم مسجد همانجاه روحانی مسجد دعای علقمه را می خواند، آن هم با ترجمه فارسی می دانستم مثل همیشه همین که دعا تمام شود و حاجت رواباشیها زمزمه لبها شود، حاجتم تو خواهی بود: اینکه سالم برگردی، اینکه بیایی و بیشتر پیش ما بمانی، اینکه جنگ تمام شود و دیگر نروی، اما وسط دعای علقمه که خواستم دعا کنم، دیدم نمیتوانم و شرمی وجودم را گرفت: «خجالت
نمی کشی سمیه؟ حضرت زینب چه مصیبتا که نکشید. ندیدی چه اتفاقی برای امام حسین (ع) افتاد. اونوقت تو میخوای برای مصطفات دعا کنی؟ خدایا هرطور که صلاح میدونی، خدای من هرطور که صلاح میدونی!» تمام مدتی که نبودی میدانستم تا رضایت به شهادتت ندهم شهید نمیشوی. فکر شهادتت جانم را پر از استرس می کرد. نه، تو شهید نمیشدی تا من نمی خواستم. مگر شهید مدق به همسرش نگفته بود این همه سختی های من را که
می بینی، پس رضایت بده به | شهادتم. پس من تا راضی نمیشدم نباید تو شهید میشدی. مراسم مسجد که تمام شد بچه ها را برداشتم و آمدم خانه. از فاطمه کوچولو هم ناراحت شده بودم. بهانه گیری هایش خسته و بی طاقتم می کرد و دلم میخواست ساکت باشد، هیچ نگوید و هیچ نپرسد. خانه که آمدم دیدم چقدر خانه آشفته است، هر کار کردم جمع و جور کنم دستودلم نرفت. فاطمه باز پیچید به پروپایم. شاید چون حال خرابم را میدید.
⬅️#ادامه_دارد....
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اهدای انگشتر سردار دلها به محمد کاسبی
🔹فرزندان شهید سلیمانی ضمن عیادت از «محمد کاسبی» انگشتر حاج قاسم را به هنرمند پیشکسوت هدیه دادند.
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰🌷
✨🍃🌸🍃🌹🍃🌸🍃✨
هرکس چهل صبا دعای عهدرابخواند ازیاران امام زمان «عج» خواهدشد ان شاالله
به نیابت از شهداء. امام شهداء و اموات با هم میخوانیم
#دعای_عهد
بسم الله الرحمن الرحیم
اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ. اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ. اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِکَ حَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
پس دست خودرابرران پای راست میزنی و3بارمیگویی⬇️⬇️
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🍂 تفحص پیکر مطهر بیسیم چی گردان کمیل شهید سید مرتضی رضاقدیری به همراه بی سیمش، بعد از ۳۹ سال
👈🏻 آخرین جملهای که این شهید پشت همین بی سیمی که پیدا شده، خطاب به شهید حاج محمد ابراهیم همت فرمانده لشکر ۲۷، «آب نیست، غذا نیست، مهماتمان تمام شده، بعثیها داخل کانال شدند و به همه تیر خلاص میزنند. من باید بروم، سلام ما را به امام برسانید بگویید حسینوار جنگیدیم و حسینوار شهید شدیم.»😔
🍂