مادر بزرگی که بعلت کهولت سن و خمودگی در شب عید غدیر بر سر مزار شهداء که همانا شهداء امام زادگان عشقند حاضر شده بود دا شادی این روزش را با شهدا تقسیم کند.!!
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
48.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ارتباط گیری با زائرین 14شهید گمنام و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و تقدیم هدیه سوغات شهداء در شب عید غدیر خم
🌹🍃〰🌹🍃〰🌹🍃
امور فرهنگی خواهران در قرارگاه شهدای گمنام کوه خضر نبی «علیه السلام»
🌹🍃〰🌹🍃〰🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترویج فرهنگ ایثار و شهادت در بین کودکان با تقدیم هدیه از طرف شهداء در شب عید غدیر خم
🌹🍃〰🌹🍃〰🌹🍃
امور فرهنگی خواهران در قرارگاه شهدای گمنام کوه خضر نبی «علیه السلام»
🌹🍃〰🌹🍃〰🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #ببینید
🔇 مارپیچ سکوت
🎙حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا پاکباز
#جهاد_تبیین
#حاج_حسین_یکتا
باید از پایگاههای مردمی برای مردم استفاده کنیم و به درد و غصه آنان برسیم؛ باید بدانیم برای حل مشکلات مردم چه کنیم.
#کتاب_با_بابا
براساس خاطراتی از
#سردار_شهید_حاج_محمد_طاهری
و فرزندش#مصطفی
#قسمت_پنجاه و یکم
#آخرین_خداحافظی
مادرم، يعني همسر شهید طاهري حکایت آخرین خداحافظي را اینگونه روایت مي کند: در این سفر آخر، تفاوت رفتارهاي حاجي کاملا ملموس بود. او همیشه معنوي بود و نمازشبهاي عجيبي مي خواند. اما در این سفر آخرحسابي از همه چیز دل کنده بود.
حاجي به دوستانش هم گفته بود: تا می توانید خانواده را به خودتان وابسته نکنید تا بتوانید در عملیات ها به راحتي از دنیا دل بکنید.
چند روزي گذشت. یک روز وارد خانه شدم، دیدم حاجي دارد ساکش را مي بندد. بغض گلویم را گرفته بود و قطرات اشک از چشمانم جاري شد. حاجي کمي سرش را بالا آورد، نیم خیز شد و از زیر
چشم، نگاهي به من انداخت. انگار منتظر حرفي بود. گویا ميدانست که باید جواب پس بدهد. همان طور که نیم رخ، مرا میپایید، لباسهایش را در ساکش جابه جا کرد. بغضم ترکید. دیگر نتوانستم خودداري کنم. گفتم: آخه این چه وضعشه؟ غربت و سه تا بچهي قد و نیم قد و این همه مشکل، تو هم که دائم در جبهه اي و...
خلاصه شروع کردم به غرزدن و گله کردن، هر چه در دلم تلنبار شده بود، ریختم بیرون. حاجي صبر کرد. خوب به حرفهایم گوش داد. سپس آرام و شمرده شمرده گفت: شما هم حق داري، شما هم عزيزي. ميدونم خیلی مشکل داري، اما اسلامم عزیزه،
دین هم در خطره. مردمي هم که زیر آتش توپ و خمپاره ي دشمن قطعه قطعه ميشن،
اونام حق دارن. هنوز داشت حرف میزد که پریدم توي حرفش، صحبتش را قطع کردم و گفتم: آخه مگه فقط وظیفهي تو تنهاست؟ چرا دیگران... فورأ حرفم را قطع کرد و گفت: نه، وظیفهي همه است، خيلي هام مثل من، به وظیفه شون عمل می کنن ولي بسیاري هم نميدونن، نميدونن چه خبره.
سرش را پایین انداخت، مکثي کرد و بعد در حالي که از شدت ناراحتي، صورتش برافروخته شده بود، سرش را بالا آورد و با پشت دست، اشک چشمانش را پاک کرد. حاجي آهی کشید و ادامه داد: بله، اگه اونام بفهمن چه خبره، اونام مییان، اگه شما هم بدونين عراقي ها چي بر سر زن و بچه ي هموطن ما در مرزها مي
ارن، شما هم به ما حقمیدین. اگه بدونین به ناموس ایرانی مسلمان تجاوز ميشه و بعد اونارو میکشن، دیگه مانع رفتنمون نمیشین... حرفی نیست؛ اگه فکر مي کني به خواهر مسلمان ما تجاوز بشه و ما در کنار خانواده مون در آرامش و آسایش زندگی کنیم، فردا در پیشگاه سیدالشهدا(ع) جوابي داريم، من می مونم. حرف هایش را که شنیدم، آرام شدم. وقتي که احساس کردمرا توجیه کرده، ساکش را برداشت، خداحافظي کرد و رفت.
⬅️#ادامه_دارد......
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحيم
#تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن_جلسه_234
🌷 #آیه_217_سوره_بقره
🌸 يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ قُلْ قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَكُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُواْ وَمَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِى الْدُّنْيَا وَ الْأَخِرَةِ وَ أُولَئِكَ أَصْحاَبُ الْنَّارِ هُمْ فِيهَا خاَلِدُونَ
🍀 ترجمه:(اى پیامبر!) از تو دربارهى جنگ در ماه حرام سؤال مى كنند، بگو: جنگ در آن ماهها (ذى القعدة، ذى الحجة، محرم و رجب، گناهى) بزرگ است، ولى بازداشتن (مردم) از راه خدا وكفر ورزیدن به او و (بازداشتن مردم از) مسجدالحرام و اخراج ساكنانش از آنجا، (گناهش) نزد خداوند بزرگتر است. (زیرا ایجاد) فتنه، از قتل بالاتر است. (مشركان) پیوسته با شما مى جنگند، تا اگر بتوانند شما را از دینتان برگردانند، و هر كسی از شما كه از دینش برگردد و در حال كفر بمیرد، اعمال آنان در دنیا و آخرت تباه مىشود و آنان اهل دوزخند و همیشه در آن خواهند بود.
🌺 منظور از كلمه «فتنة» در آیه، شرک، شكنجه و امتحان است. در تفاسیر شیعه وسنى آمده است: رسول اكرم صلى الله علیه وآله شخصى را به نام عبداللّه بن جحش به همراه هشت نفر با نامهاى براى كسب اطلاعات از كفّار و مشركین فرستاد،امّا بعد از ملاقات، درگیرى پیش آمد و در این بین رئیس گروه مقابل كشته شد و دو نفر از آنان به اسارت درآمده و اموالشان مصادره گردید. این حادثه در اوّل ماه رجب كه از ماههاى حرام است واقع شده بود، در حالى كه این گروه گمان كرده بودند كه آخر جمادىالثانى است، نه اوّل رجب. به هر حال این قتال اشتباهاً در اوّل رجب صورت گرفت و كفّار این موضوع را دستاویز قرار داده و شایع كردند كه مسلمانان احترام ماههاى حرام را نگه نمى دارند.
🌺 در برابر این تبلیغات دشمنان، قرآن جواب مىدهد كه گرچه جنگ در ماه حرام واقع شده، ولى این قتال به اشتباه از سوى مسلمانان صورت گرفته است، در حالى كه شما مشركان به عمد مرتكب گناهانى شده اید كه مجازات آنها به مراتب از قتال در ماه حرام بیشتر است. بنابراین شما با داشتن سابقه ى آن همه جنایت ورسوایى وارتكاب گناهان بزرگ، نباید این عمل اشتباه را دستاویز قرار دهید. حبط عمل مرتد در دنیا، به این است كه از فوائد اسلام محروم مى شود. زیرا كیفر او، جدایى از همسر مسلمان، محرومیّت از ارث، قطع رابطه با مسلمانان، خروج از حمایت اسلام و در نهایت قتل است. و حبط عمل او در آخرت، محو تمام كارهاى خیر اوست.
🌺 «حبطت اعمالهم فى الدنیا والاخرة» از سنّتهاى ابراهیمى رایج در میان عرب قبل از اسلام، احترام گذاشتن به چهار ماه رجب، ذى القعده، ذى الحجّه و محرم بود كه در این ماهها، به هیچ جنگ و قتالى نمى پرداختند. اسلام نیز این سنّت را امضا كرد و قتال و درگیرى در این ماهها را تحریم نمود.
🔹پيام های آیه 217 سوره بقره 🔹
✅ به شبهات، پاسخ مناسب بدهید. «یسئلونك... قل»
✅ مسجد الحرام واهل آن، احترام ویژه دارند. «المسجد الحرام واخراج اهله منه اكبر»
✅ تعیین اهمیّت گناهان، بدست خداوند است. «اخراج اهله منه اكبر، الفتنة اكبر...»
✅ سلب امنیّت، مهمّتر از قتل است. «والفتنة اكبر من القتل»
✅ لازم است آرزوها، هدفها و تلاشهاى دشمن خود را بشناسیم. «ولایزالون یقاتلونكم حتّى یردّوكم عن دینكم»
✅ هجوم دشمن، توجیه كنندهى كفر و ارتداد شما نیست. «ولایزالون یقاتلونكم... ومن یرتدد منكم...»
✅ دشمنان، همواره در كمین هستند وارتداد و كفر و پشت كردن به دینتان را مى خواهند وبه غیر آن راضى نمى شوند. آنها دنبال پیروزى موقت نیستند، بلكه مى خواهند فرهنگ ومكتب شما را از بین ببرند. «حتى یردّوكم عن دینكم»
✅ حسن عاقبت، ملاک ارزش است. چه بسا مسلمانانى كه كافر مرده اند. «فیمت و هو كافر»
✅ ارتداد، داراى آثار دنیوى و اخروى است. «مَن یرتدد منكم... حبطت اعمالهم فى الدنیا و الاخرة»
✅ ارتداد، مایه ى حبط كارهاى نیك است. «من یرتدد... حبطت اعمالهم»
✅ ارزش ایمان و عقیده تا جایى است كه اگر ایمان رفت، اعمال صالح نیز حبط مى شود. «مَن یرتدد منكم... حبطت اعمالهم»
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
#چهارشنبه های امام رضایی
#به_تو_از_دور_سلام
زیارت مختصر امام رضا علیه السلام
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللّٰهِ وَابْنَ وَلِيِّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ وَابْنَ حُجَّتِهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا إِمامَ الْهُدىٰ وَالْعُرْوَةَ الْوُثْقىٰ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ، أَشْهَدُ أَنَّكَ مَضَيْتَ عَلَىٰ مَا مَضىٰ عَلَيْهِ آباؤُكَ الطَّاهِرُونَ صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْهِمْ، لَمْ تُؤْثِرْ عَمىً عَلَىٰ هُدىً، وَلَمْ تَمِلْ مِنْ حَقٍّ إِلىٰ باطِلٍ، وَأَنَّكَ نَصَحْتَ لِلّٰهِ وَ لِرَسُولِهِ، وَأَدَّيْتَ الْأَمانَةَ، فَجَزاكَ اللّٰهُ عَنِ الْإِسْلامِ وَأَهْلِهِ خَيْرَ الْجَزَاءِ، أَتَيْتُكَ بِأَبِي وَأُمِّي زَائِراً عَارِفاً بِحَقِّكَ، مُوالِياً لِأَوْلِيائِكَ، مُعادِياً لِأَعْدائِكَ، فَاشْفَعْ لِي عِنْدَ رَبِّكَ.السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلايَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ، أَشْهَدُ أَنَّكَ الْإِمامُ الْهادِي وَالْوَلِيُّ الْمُرْشِدُ، أَبْرَأُ إِلَى اللّٰهِ مِنْ أَعْدائِكَ، وَأَتَقَرَّبُ إِلَى اللّٰهِ بِوِلايَتِكَ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ.
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
اگر☝️دلتـ❤️ـ را داده اے
بھ شھـ🌹ـدا پَسَش مگیر ...🍃
بگذار در این #تلاطمِ روزگـار دل بماند ...✨
#دلداده_را_دلے_ناب_باید..!
ســـلام✋
#صبحتون_شهــ🌹ــدایی
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕صحبتهای یک تجربه گر نزدیک به مرگ درباره مشاهده عواقب سنگین بدحجابی در برزخ در «مستند صوتی شنود»
⬅️ لطفا نشــر دهیـــد.
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فلسفه ی عمامه ی مشکی چیست ؟
#کتاب_با_بابا
براساس خاطراتی از
#سردار_شهید_حاج_محمد_طاهری
و فرزندش#مصطفی
#قسمت_پنجاه و دوم
#درد _هجران
برادر عاقبتي مي گفت: این بار آخر که حاجي از مرخصي برگشت، حال و هوایش خیلی عوض شده بود. بسیاری از دوستان و همراهان حاجي طاهري در طي اين سالها شهید شده بودند. در شبهاي آخر، مرتب با خدایش خلوت می کرد. حاجي طاهري کاملا با قبل متفاوت شده بود. یک شب مجلس انسي برپابود. دعای توسلي و اشکهايي روان و دل هايي شکسته؛ خلاصه، محفل با حالي بود. در اواسط دعا، سردار برونسي، مصيبتي سوزناک خواند و چیزهایی گفت که در واقع حرف دل بسياري از بچه هاي رزمنده بود. او با همان ته لهجه شیرین مشهدي و با همان زبان ساده اش گفت: «آهاي خدا، چه کار کنیم دیگه؟! دیگه چي مي خواي ازما؟ به خودت قسم دیگه ما نمیتونیم! نمیتونیم بیشتر از این امتحان بدیم...» | آقاي برونسي از سوز درون
خودش مي گفت و بچه ها همه اشک می ریختند. حاجي طاهري بیش از همه منقلب شده بود. گويي حرف دل خودش زده مي شد. برونسي ادامه داد: خدایا ما هرچه توانستیم انجام دادیم. خدایا ما همینیم که مي بيني،
حالا میخواي قبول کني، حاشا به کرمت، قبولم نمي کني، واي به حال ما.. بعد شروع کرد خدا را به حق حضرت زهرا(س) قسم دادن و به خانم حضرت زهرا(س) توسل پیدا کرد. خلاصه، مراسم دعا به پایان رسید و بچه ها به سمت چادرهاي خود به راه افتادند. من هم کمی مکث کردم تا حاجي آمد و به اتفاق هم راه
افتادیم.
هوا کمي سرد بود و تاریک. سکوت معناداري بر بچه ها حاکم بود. مثل این که هنوز بچه ها در همان حال و هواي دعا سیر می کردند. سرها پایین بود و نگاه ها به پیش پا. به جز خش خش صداي علفهاي خشکی که زیر پاها له ميشد و صداي گاه و بیگاه انفجار گلوله تویی که از کیلومترها آن طرفتر شنیده می شد، صداي دیگري به گوش نمی رسید، من هم توحال خودم بودم که یکباره صدايي به گوشم رسید! مثل این که کسي با خودش صحبت می کرد. نگاهي به حاجي انداختم، ظاهرا ساکت بود. گفتم شاید من اشتباه می کنم. چند قدم دیگر برداشتم. باز هم مثل این که کسي چيزي بگوید! صدايي توجهم را جلب کرد. نگاه کردم به حاجي و گفتم: حاج آقا با منین؟ چيزيگفتین؟ مکثی کرد، آهی کشید و آرام گفت: با خودم هستم، میگم امشب خوب آقاي برونسي
حرف دل مارو زد! پرسیدم: آقاي برونسي؟ مي خواستم سؤالم را ادامه بدهم که حرفم را قطع کرد و گفت: بله آقاي برونسي! نگاهش کردم، در تاریک روشن هوا، در حالي که اشک صورتش را خیس کرده بود، آهی کشید و
با صدايي بغض آلود و بریده بریده گفت: راست میگه، به خدا خسته شدیم دیگه، نمیدونیم تا کی باید انتظار بکشیم؟ تا کی باید آزمایش بشیم؟ خدایا دیگه چه کار باید انجام بدیم؟ به قول شیخ بهائي:
تاكي به تمنای وصال تو یگانه اشکم شود از هر مژه چون سیل
روانه خواهد بسرآید غم هجران
تویانه؟
ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
⬅️#ادامه_دارد...
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷