🏴انا لله و انا الیه الراجعون🏴
#مادر_شهیدان_ابوالفضل_و_جعفر_حیدریان پس از طی یک دوره بیماری، ظهر امروز دعوت حق را لبیک گفت و به دیار باقی شتافت.
روحش شاد با ذکر #صلوات
🍃🌷🍃🕊🍃🌷🕊🍃🌷
امام زادگان عشق. محله زینبیه
🌷🍃🕊🌷🍃🕊🌷🍃
شهید جعفر حیدریان در سال ۱۳۳۵ در روستای «فردو» از توابع استان قم متولد شد. او در ۷ سالگی شاهد غیرت و تعصّب دینی پدرش در واقعه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ بود. پدر جعفر که «رضا» نام داشت، به امام خمینی(ره) عشق می ورزید. او وقتی دستگیری و تبعید امام را شنید، اهالی روستای فردو را علیه شاه شوراند. مردم روستا کفن پوش و شمشیر بدست به رهبری او به طرف قم حرکت می کنند.
باز جعفر شاهد عشق و دلدادگی پدر به اهل بیت(علیهم السلام) و به خصوص امام حسین(علیهالسلام) بود. و با برپایی مجالس تعزیه که خود نیز تعزیه می خواند، غم و اندوه خود را بخاطر مصائب اهل بیت(علیهمالسلام) آشکار می نمود.
دست تقدیر الهی صلاح در این دید که جعفر در ده سالگی پدر را از دست بدهد و خود مسئولیت سنگین خانواده هشت نفره را بدوش گیرد. لذا او مجبور می شود در کنار تحصیل، جهت تأمین مخارج زندگی به کار رو آورد و در یک کارگاه زرگری در قم مشغول گردد.
جعفر که در کوران حوادث و مشکلات زندگی آبدیده شده بود، در اوقات فراغت در درس اخلاق آیتالله مشکینی شرکت میکرد و در مدت کوتاهی به کمالات روحی و معنوی رسید. او با اخذ دیپلم و مطالعات کتب سیاسی و دینی به علم خود افزود و خود را برای مرحله جدیدی از دوران زندگی آماده کرد.
جعفر حیدریان چون با نام امام خمینی(ره) و مبارزات سیاسی او، از کودکی آشنا بود، در راه اندازی تظاهرات مردم قم در دوران انقلاب، نقش مؤثری داشت و با سخنرانی های آتشین، جوانان قم را به کوه انفجار علیه سلطنت پهلوی مبدّل ساخت. او که در تظاهرات قم دستش شکسته بود، شب و روز نداشت.
هر جا حرکت جدیدی علیه رژیم ستمشاهی بوجود می آمد، جعفر از جمله طراحان آن بود.
انقلاب در آستانه پیروزی بود که امید دل ها از فرانسه به ایران بازگشت. جمعی از جوانان انقلابی در تهران حفاظت امام(ره) را در بهشت زهرا(س) به عهده داشتند، جعفر نیز در این کار فرماندهی جمعی از جوانان قم را در اختیار می گیرد.
انقلاب که به رهبری قائد بزرگ(ره) به پیروزی رسید، حفاظت بیت او را در قم، جعفر به عهده گرفت. سپاه که تشکیل شد او به عضویت این نهاد مقدّس درآمد و در واحد عملیات، در کشف خانه های تیمی منافقین در قم تلاش کرد. سپس در واحد آموزش نظامی، به تعلیم و آموزش پاسداران همّت گماشت.
قبل از اعزام به کردستان و مبارزه با اشرار در خطّه سنندج، او با دختر خاله اش ازدواج کرد و وی را در میدان غیرت و مردانگی شریک خود نمود.
وقتی سنندج میدان تاخت و تاز ضدانقلاب قرار گرفت، گروهی از پاسداران قم به فرماندهی جعفر به آن منطقه اعزام شدند. شهر در دست ضدانقلاب بود و در باشگاه افسران جمعی از برادران ارتشی در محاصره بودند، جعفر توانست با یک مدیریت قوی محاصره را شکسته و وارد باشگاه شوند. اما چیزی نمی گذرد که با حمله مجدد ضدانقلاب، باشگاه بار دیگر به محاصره درمی آید و به مدت نوزده روز آنها در محاصره می مانند. آنان در این مدّت از کمبود غذا و آب در رنج بودند و برای رهایی از محاصره تمام تدابیرشان را به کار می بندند.
بالأخره با استقامت نیروهای تحت امر و تدبیر صحیح جعفر محاصره باشگاه شکسته می شود و با کمک نیروهای دیگر به تعقیب ضدانقلاب در شهر می پردازند و به فرماندهی شهید، محمد بروجردی از سپاه، شهید صیاد شیرازی از ارتش و دلاوری های جعفر و همرزمان او، سنندج و سپس جاده سنندج- مریوان از لوث وجود ضدانقلاب پاکسازی می شود و جعفر و همرزمانش بعد از پاکسازی سنندج، به قم مراجعت مینمایند. تعدادی از دوستان و نیروهای او در سنندج شهید شد. این داغ بزرگ قلبش را می سوزانَد و همیشه زانوی غم به بغل می گیرد.
در سال ۱۳۶۰ جعفر مأموریت پیدا می کند این بار در جبهه جنوب در مقابل متجاوزان عراقی بایستد. قبل از اعزام در زادگاهش سخنرانی می کند و با بیان شیوا و پرصلابتش از انقلاب دفاع می کند و اهداف تجاوز عراق را به کشور اسلامی تبیین می نماید. بعد از سخنرانی ۱۵۰ نفر از جوانان غیور روستای «فردو» به همراهی جعفر به جبهه اعزام می شوند و در محور تپه چشمه در کنار او با متجاوزان بعثی می جنگند.
دوکوهه شاهد سخنرانی حیدریان در سال ۱۳۶۰ بود، دوکوهه گواه است که جعفر در حضور سردار رشید اسلام، شهید صیاد شیرازی و جمعی از بسیجیان، پاسداران و ارتشیان با خدای خود عهد و پیمان بست که برای بیرون راندن متجاوزان از کشور اسلامی، تا آخرین نفس بجنگد.
جعفر در عملیات فتح المبین فرماندهی محور تپه چشمه را به عهده داشت و شب و روز در جهت پیشبرد اهداف از پیش تعیین شده تلاش می کرد. اما در این عملیات تیری به پای مبارک او اصابت نمود و خون مطهرش به خاک این منطقه ریخت و خاک، با خون او متبرّک شد. جعفر بعد از این که مورد اصابت تیر قرار می گیرد، به پشت جبهه منتقل می شود. اما در بین راه ندای پروردگارش لبیک گفت و در بهشت، به جمع بندگان راضی و مرضی او پیوست.
#شهداء_را_با_ذکر_صلوات_یاد_کنیم
🍃🌷🍃🕊🍃🌷🕊🍃🌷
امام زادگان عشق. محله زینبیه
🌷🍃🕊🌷🍃🕊🌷🍃
03.06.mp3
6.23M
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#کتاب_صوتی
#آب_هرگز_نمی_میرد
تاریخ شفاهی #دفاع_مقدس
روایت خاطرات
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_میرزا_محمد_سلگی
قسمت #شانزدهم
#فصل_سوم
✍ امداد الهی
#کپی و #استفاده از صوت با ذکر صلوات ، #بلامانع است .
🍃🌷🍃🕊🍃🌷🕊🍃🌷
امام زادگان عشق. محله زینبیه
🌷🍃🕊🌷🍃🕊🌷🍃
#مناسبت 🍃🌷🕊🍃🌷
#مکه_مکرمه
#حج_خونین
#جمعه_خونین
در روز #ششم_ذی_الحجه سال ۱۴۰۷ هجری قمری هنگامی که بیش از ۱۵۰ هزار #زائر در خیابانهای #مکه برای شرکت در مراسم #برائت از مشرکین حرکت کردند ، مأمورین دولت سعودی با انواع سلاحهای #سرد و #گرم به #سرکوبی تظاهر کنندگان پرداختند .
در این واقعه حدود #چهارصد نفر از #حجاج ایرانی ، لبنانی ، فلسطینی ، پاکستانی ، عراقی و دیگر کشورها به #شهادت رسیدند و حدود #پنج_هزار نفر #مجروح و عدهای بیگناه #دستگیر شدند .
⚘نثار ارواح طیبه شهداء . امام شهداء و اموات #صلوات⚘
🍃🌷🍃🕊🍃🌷🕊🍃🌷
امام زادگان عشق. محله زینبیه
🌷🍃🕊🌷🍃🕊🌷🍃
#سلام_بر_شهدا 🌷
#سلام_بر_مردان_بی_ادعا 🌷
خوشا آنانڪ جان را ، میشناسند
طریق عشق و ایمان را ، میشناسند
بسے گفتند و گفتیم از #شهیدان
#شهیدان را شهیدان می شناسند.
#روحشان_شاد 🕊
#یادشان_گرامی🌷
#با_ذکر_صلوات
🍃🌷🍃🕊🍃🌷🕊🍃🌷
امام زادگان عشق. محله زینبیه
🌷🍃🕊🌷🍃🕊🌷🍃
🌷🕊🍃شهیدهای که در سرزمین وحی به فرزند شهیدش پیوست🌷🍃🕊
۶ ذی الحجه یادآور کشتار خونین انسانهایی است که در سرزمین امن الهی به جرم برائت از مشرکین در سال 1366 توسط رژیم سعودی به شهادت رسیدند.
در این بین شجاعت برخی از زنان واقعاً ستودنی بود. زنانی که قبل از این هم از پاره دل خود گذشته و او را در راه اسلام داده بودند و حالا خودشان هم ترسی از شهادت نداشتند. چون تنها شهادت بود که آنها را به فرزندشان میرساند.
شهیده #طاهره_کبابیان_یکی از این شهداست .
این مادر دل سوخته که بعد از شهادت فرزندش در بهمن ۱۳۶۵ روح بیقرارش بیقرارتر شده بود و دعای شب و روزش به شهادت و ملحق شدن به خیل شهیدان تبدیل شده بود در نهایت درنهم مرداد ۱۳۶۶، در مکه مکرمه هنگام شرکت در راهپیمایی برائت از مشرکین توسط عوامل رژیم سعودی بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. ایشان در صف اول راهپیمایی برائت از مشرکین قرار میگیرد و به جهت هجوم سربازان آل سعود، بر اثر استشمام گازهای سمی و ضربه مغزی به شهادت میرسد و به آرزوی دیرینه اش #شهادت می رسد .
مزار شهیده «طاهره کبابیان» در گلزار شهدای زادگاهش قزوین قرار دارد.
پیکرش درست در قطعه بالای سر فرزندش شهید «ناصر انجرانی» که ۶ ماه قبل از شهادت مادر به شهادت رسیده بود، به خاک سپرده می شود .
📜 فرازی از وصیتنامه شهیده طاهره کبابیان:
من با تو عهدی بستهام که در دنیا بهفرمان تو باشم. چهبسا قرآن کریم گفته است: «هاجروا فی سبیل الله» چه زیباست به راهش هجرت کردن. هجرت و جهادی که بهحق شهادت میآفریند؛ و شهادت حیات، افتخار و سعادت به انسان میدهد و کشته شدن در راهش، انسان را به تکامل میرساند.
امیدوارم که خون ناقابل من تداوم بخش انقلاب اسلامی باشد.
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
شادی روح مادران شهیدی که امروزبه خاک وخون کشیده شدند
چهارده گل#صلوات باعجل فرجهم
🍃🌷🍃🕊🍃🌷🕊🍃🌷
امام زادگان عشق. محله زینبیه
🌷🍃🕊🌷🍃🕊🌷🍃
🌷🍃🌷🕊🍃🌷🍃🌷
با تشکر از همسر بزرگوار شهید سید عبدالحسین موسوی نژاد که متن فوق را جهت اشتراک در کانال امام زادگان عشق ارسال نمودند .
شادی روح شهداء بویژه شهید موسوی نژاد و اموات
#صلوات
🌷🍃🌷🕊🍃🌷🕊🍃🌷
☑️آغاز پیاده روی جمعی از شاعران مذهبی و پیشکسوتان فرهنگی و فرهیخته عراق از نجف اشرف به سمت کربلای معلی جهت #دعا برای نابودی ویروس منحوس کرونا و ایجاد شرایط جهت حضور شیعیان جهان در پیاده روی اربعین حسینی
#اللهم_الرزقنا_زیارت_کربلا
🌷🍃🌷🍃🕊🌷🍃🌷🕊🌷
#مناسبت_سالروز_شهادت🥀🕊
۷# مردادماه سالروز شهادت لاله ای دیگر از لاله زار محلمون هست که قبلا از طرف گروه تکریم ستاد یادواره امام زادگان عشق خدمت خانواده محترمشان رسیده ایم ؛دانشجوی بسیجی ؛
🌷شهید سعید بزرگی راد🌷
در صبحگاه سال ۱۳۴۴ در شهرستان فومن دیده به جهان گشود . او در خانواده ای مذهبی رشد کرد و در شرایط دشوار اقتصادی روزگار کودکی را پشت سر گذاشت . سعید تا سن شش سالگی به اتفاق پدر و مادر خود در روستای شنبه بازار شهرستان فومن در خانه ی پدر بزرگ روزگار گذارنید و پس از آن به دلیل موقعیت شغلی پدر ( که در جنگلبانی پذیرفته شده بود ) به شهرستان سلماس استان آذربایجان غربی منتقل شدند و در کنار دو برادر و یک خواهرش در خانه ای استیجاری و با کمبود امکانات مشغول به زندگی شد . احکام دینی را از همان سنین کودکی در محیط ساده ، صمیمی و پر از معنویت خانواده فرا گرفت و به همراه مادر با شرکت در مراسمات مذهبی عشق و علاقه ای خاص نسبت به ائمه اطهار (علیهم السلام ) پیدا نمود . وی که از هوش سرشاری برخوردار بود پس از سپری کردن کودکستان در سن هفت سالگی به عنوان اولین فرزند خانواده در مدرسه ابتدایی رضا پهلوی در شهر سلماس ثبت نام نمود و به درس و تحصیل مشغول شد و با سخت کوشی و تلاش وافر توانست مقطع ابتدایی را با نمرات عالی سپری نماید و به همین خاطر در دیداری که محمد رضا شاه از مدرسه ایشان داشت هدیه و کتابی از زندگینامه خود را به سعید اهدا کرد .
پس از موافقت انتقالی پدر، خانواده ی سعید پس از هفت سال به شهر فومن باز گشتند و وی در مدرسه راهنمایی کوروش ( توحید امروز) ثبت نام کرد . سال اول راهنمایی بود که زمزمه های انقلاب اسلامی به گوش می رسید وی از آنجا که در خانواده ای آگاه و متدین رشد نموده بود با اندیشه های حضرت امام آشنا شد و با سن کم خود با شرکت در راهپیمایی و حضور در جلسات مذهبی گام به گام با مسائل پیرامون خود آشنا شد و به سبب همین آشنایی هدیه و کتابی را که از شاه مزدور دریافت کرده بود را به آتش کشید و روز به روز در راه آرمانهای خود راسخ تر شد و در این راه مادر از دور مواظبش بود تا آسیبی به او نرسد . با پیروزی انقلاب اسلامی مقطع راهنمایی را با موفقیت سپری کرد . برای ادامه تحصیل و بعلت نبود معلمین خبره در رشته ریاضی فیزیک در شهرستان فومن ، در یکی از دبیرستانهای شهر رشت ثبت نام کرد و با نمرات عالی سال اول دبیرستان را به پایان رسانید به دلیل آزار و اذیت برخی از همکلاسی هایی که مخالف انقلاب بودند به شهرستان فومن باز گشت و در مدرسه شهید کدیور ثبت نام نمود و به ادامه تحصیل مشغول شد. فضای انقلابی حاکم بر ایران اسلامی سعید را آن چنان پخته و پر شور و متعهد ساخته بود که او در برپایی نماز جماعت و جمعه و شرکت در مراسمات مذهبی و کلاسهای قرآن در مهدیه شهرستان سر از پای نمی شناخت و با شنیدن صدای اذان در مسجد حضور پیدا می کرد و مادر را نیز در این راه ترغیب می نمود . وی هرگز لباس تازه نمی پوشید و با جمع کردن پول روزانه خود به فقرا و نیازمندان کمک می کرد و دلسوز خانواده بود . به پدر و مادر در کار کشاورزی کمک می کرد و احترام خاصی برای آنها قائل بود با انسانها متدین و عالم و اهل مسجد نشست و برخاست داشت و در کمک به روستاییان محروم و ستم دیده می شتافت و بسیار آرام و با وقاربود و از نگاه کردن به نا محرم خود داری می کرد . با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه انقلاب نو پای ایران اسلامی عرصه وسیع تر و آزمونی سخت تر برای سعید ایجاد شد . او که در سال دوم دبیرستان به همراه مدیر مدرسه و جمعی از دوستانش برای بازدید از کردستان رفته بود وقتی از اوضاع و نا به سامانی های مردم کردستان و نیز خبر شهادت دوست و هم بازی دوران کودکی اش آگاهی پیدا کرد با عزمی راسخ قصد جبهه کرد که با مخالفت خانواده رو به رو شد. چون خانواده دوست داشتند سعید در آینده با داشتن استعداد بالا در رشته پزشکی و یا مهندسی در دانشگاههای معتبر کشور تحصیل نماید . از آنجایی که عموها و خانواده مادری سعید دارای تحصیلات عالیه بودند خانواده نیز علاقه به ادامه تحصیلات وی داشتند . اما از آنجا که سعید با ایمان و اعتقادی راسخ قصد جبهه کرده بود و خداوند متعال او را برگزیده در این راه کرده بود پس از یکسال سعی و تلاش سرانجام خانواده را برای رفتن به جبهه راضی نمود و در سال ۱۳۶۲به مدت ۴۵روز با دیدن آموزش نظامی در کاشمر مشهد برای اولین بار به سمت کردستان اعزام شد و به عنوان آرپی چی زن در لباس بسیجی مشغول به دفاع از میهن اسلامی شد . سعید که در سنگر جبهه و جهاد مشغول دفاع بود هیچ گاه سنگر علم را فراموش نکرد و در فصل امتحانات به شهرستان فومن مراجعه و پس از امتحانات بار دیگر عازم جبهه می شد . وقتی برای مرخصی به شهر و دیار خود باز می گشت برای جوانان و نوجوانان ورزشهایی
از قبیل پینگ پنگ و فو تبال را ترتیب می داد تا با این بهانه آنها را جذب در کارهای مذهبی و اعتقادی کند و در کنار این کارها به مسائل احکام و قرآن و دروس تقویتی بچه ها توجه ویژه می کرد . یکسال پس از حضور در غرب سعید برای رفتن به جنوب کشور آماده شد و در آن جا به عنوان بی سیم چی به یاری رزمندگان اسلام رفت . یکبار به دلیل سهل انگاری سربازی چادر استراحتی شان به آتش کشیده شد که با کمک بی شائبه وی و بیرون کشیدن تجهیزات
بخصوص کتابهای قرآن و دعا به عنوان تشویق از سوی فرمانده اش به مشهد مقدس سفر نمود و یکبار نیز با شرکت در مسابقه احکام در بین ۳۰۰ نفر از رزمندگان لشگر قم رتبه اول را کسب کرد که به سوریه و دیدار از حضرت امام ( ره) مشرف شدند . تشویقات دیگری نیز برای او در نظر گرفته شد که به دلیل شهادتش نتوانست آنها را دریافت نماید . سعید پس از اخذ مدرک دیپلم در آزمون کنکور شرکت نمود و برای بار سوم به سمت غرب و به عنوان بی سیم چی در سنگر ها حضور پیدا کرد که سرانجام در هفتم مرداد سال ۱۳۶۴ در عملیات قادر در کلاشین عراق به صورت غافلگیرانه از سوی دشمن، مورد اصابت تیر مستقیم قرار می گیرد و به شهادت میرسد اما چون پیکری او از میدان جنگ بر نمیگردد خانواده احتمال اسارت یا زنده بودن او را میدادند .
سعید در آزمون کنکور سال ۱۳۶۴ توانسته بود در دانشگاه گیلان و مشهد در رشته الهیات و تربیت معلم رشت قبول شود که پس از شهادتش خبر قبولی اش در روزنامه ها به چاپ رسید و بالاخره در سال ۱۳۷۲ پس از هشت سال و سه ماه چشم به راهی از طرف سپاه منطقه گیلان پلاک و استخوانها و لباسهای سعید به دست خانواده منتظرش رسید و سعید پس از تشیع بر روی دستان مردم شهید پرور در گلزار شهدای شهرستان فومن در کنار دوستانش به خاک سپرده شد و به جمع ۹۶شهید دانشجوی گیلان پیوست .
✍ خصوصیات اخلاقی شهید؛
✅به نماز اول وقت آنهم بصورت جماعت در مسجد بسیار اهمیت می داد.
در بین جوانان و نوجوانان محله محور بود .
⬅️اهل مطالعه بودند بخصوص کتاب رساله امام را حفظ بودند و کتابهای شهید بهشتی و شهید مطهری را کاملا مطالعه کرده بودند .
⬅️برای خود لیستی از گناهان کبیره تهیه کرده بود و آن را در اختیار همه قرار میداد.
✳️در ارشاد و راهنمایی جوانان از هیچ کاری دریغ نمیکرد .
💠اهل محاسبه اعمال بود .
📜 فرازهایی از وصیت نامه شهید؛
برادران و خواهران دینی ، هیچ گاه امام را تنها نگذارید . که نگذاشته اید و نمی گذارید . ولایت فقیه را نگهبان باشید و امرش را در همه جا و همه وقت اطاعت کنید . از روحانیت که دژ مستحکم اسلام است هیچ گاه و به هیچ وجه جدا نشوید که تاریخ به ما نشان داده است ، هرگاه ما از روحانیت جدا شدیم شکست خورده ایم به فکر خدا باشید و لحظه ای از یاد خدا دور نباشید البته ذکر این جمله بسیار آسان است اما در عمل باید دید که چطور می شود یعنی اینکه تمام زندگیتان عبادت باشد و حتی چشم را بر روی هم گذاردن و قدم برداشتن و کوچکترین حرفی را زدن فقط و فقط و… در راه خداوند بزرگ باشد نه این که عبادت را در کنار زندگیتان قرار دهید و اگر وقت کردید نمازی به پا دارید و بقیه را هر چه که این هوای نفس خواست عمل کنید . و اما شما برادران و خواهرانم ، امیدوارم که شما هم راه برادرتان را ادامه دهید و جایمان را خالی نگذارید و با یک دست قرآن و با دست دیگر با سلاح علمی یا رزمی به جنگ علیه باطل ادامه دهید .
⚘روحش شاد و یادش گرامی⚘
⚘نثار ارواح طیبه شهداء . امام شهداء و اموات صلوات⚘
🍃🌷🍃🕊🍃🌷🕊🍃🌷
امام زادگان عشق. محله زینبیه
🌷🍃🕊🌷🍃🕊🌷🍃🌷
هدایت شده از با شهدا گم نمی شویم
▪️ای آنکه قبرت بی چراغ و سایبان است
▪️روضه نمی خواهی؛ مزارت روضه خوان است
▪️گلدسته ات سنگی ست، روی تربت تو
▪️گنبد نداری...گنبد تو آسمان است
🏴شهادت امام محمد باقر (ع) تسلیت باد...
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
17.mp3
10.09M
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#کتاب_صوتی
#آب_هرگز_نمی_میرد
تاریخ شفاهی #دفاع_مقدس
روایت خاطرات
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_میرزا_محمد_سلگی
قسمت #هفدهم
#فصل_چهارم
✍ گردان سقاها
#کپی و #استفاده از صوت با ذکر صلوات ، #بلامانع است .
🍃🌷🍃🕊🍃🌷🕊🍃🌷
امام زادگان عشق. محله زینبیه
🌷🍃🕊🌷🍃🕊🌷🍃
مداحی آنلاین - بهترین عمل در عصر غیبت - شیخ محسن کافی.mp3
1.16M
💠 بهترین عمل در #عصر_غیبت
⬅️ از منظر #امام_محمدباقر_علیه_السلام
🎤 حجت الاسلام
#شیخ_محسن_کافی
#شهادت پنجمین اختر تابناک ولایت و امامت #امام_محمدباقر_ع تسلیت باد .
🌷🍃🌷🍃🌷🕊🍃🌷
امام زادگان عشق . محله زینبیه
🌷🍃🕊🍃🌷🍃🕊🍃🌷