دوسال‌بعد،بااتمام‌تحصیل‌،بہ‌خدمت‌سربازی رفتم‌وتلخ‌ترین‌دوران‌عمرم‌همین‌دوسال‌بود😐💔 درسربازی‌درلشکرتوپخانه‌اصفھان‌مسئولیت آشپزخانه‌بہ‌عھده‌ام‌گذاشته‌شده‌بود:/

درهمین‌مدت‌توانستم‌بابرخی‌ازجوانان‌ روشنفکروانقلابی‌مخالف‌رژیم‌ستم‌شاهی آشناشوم‌وبه‌تعدادی‌ازکتاب‌هایی‌که‌ازنظر ساواک‌ودولت‌آن‌روزممنوعه‌به‌حساب‌می‌ آمد‌دست‌یابم..🤓📚 مطالعہ‌آن‌کتاب‌هاکه‌به‌طورمخفیانه‌وتوسط برخی‌ازدوستانم‌برایم‌فراهم‌می‌شد،تاثیری‌ عمیق‌وسازنده‌درروح‌وجانم‌گذاشت..:)♥️

درسال¹³⁵⁶پس‌‌ازبازگشت‌به‌زادگاهم، شغل‌معلمی‌رابرگزیدم‌ودرروستای‌محروم وطاغوت‌زده‌مشغول‌تدریس‌شدم‌وسعی‌ وافری‌داشتم‌تاعشق‌وعلاقه‌به‌امام(ره)رادر محیط‌درس‌گسترش‌دهم‌وجان‌داش‌آموزان که‌ضمیرشان‌صاف‌وپاک‌بود،ازعشق‌روح‌الله لبریزسازم☺️💚

همین‌امرسبب‌شدکہ‌درچندین‌نوبت‌ازطرف ساواک‌به‌من‌اخطارداده‌شودامامن‌به‌آن‌اخطارها بی‌توجه‌وبی‌اعتنابودم.باگسترده‌شدن‌امواج خروشان‌انقلاب،من‌نیزفعالیتھای‌سیاسی‌خود راعلنی‌کردم✌🏻💣..

بابالاگرفتن‌حوادث‌انقلاب¹³⁵⁷بہ‌شھرضا بازگشتم‌وسازمان‌دهی‌تظاهرات‌مردمی‌را برعھده‌گرفتم🤓✊🏻 وقتی‌انقلاب‌بہ‌ثمررسیدواماکن‌اطلاعاتی ساواک‌درشھرضابہ‌دست‌مردم‌انقلابی‌فتح‌ شد،پرونده‌سنگینی‌‌ازمن‌بہ‌دست‌آمدکه‌در صورت‌عدم‌پیروزی‌انقلاب‌،مجازات‌سنگینی برایم‌تدارک‌دیده‌بودند🚶🏿‍♂️🔥!

اواخرسال¹³⁵⁸بہ‌خرمشھروسپس‌به‌بندر چابھاروکنارک"دراستان‌سیستان‌وبلوچستان" عزیمت‌کردم‌ودرآنجا‌به‌فعالیت‌های‌عقیدتی پرداختم😇!

به‌دنبال‌غائله‌کردستان‌،به‌شھرستان‌پاوه عزیمت‌کردم‌ومسئوولیت‌روابط‌عمومی‌سپاه ‌آنجارابه‌عھده‌گرفتم✌🏻:) پس‌ازیک‌سال‌خدمت‌‌درکردستان‌بہ‌همراه‌حاج احمدمتوسلیان،‌به‌مکه‌مشرف‌شدم..💔

باشھادت‌ناصرکاظمی‌به‌فرماندهی‌سپاه‌پاوه منصوب‌شدم‌وتاآغازجنگ‌تحمیلی‌دراین‌سمت باقی‌ماندم🙂💚! درعملیات‌بیت‌المقدس‌درسمت‌معاونت‌تیپ محمدرسول‌اللھ‌انجام‌وظیفه‌کردم‌وپس‌از سفر‌به‌لبنان‌وحضوری‌دوماهه‌دراین‌کشوروپس ازاسارت‌حاج‌احمدمتوسلیان‌به‌دست‌مزدوران رژیم‌صھیونیستی‌به‌فرماندهی‌این‌لشکرانتخاب شدم‌واین‌انتخاب‌باشروع‌عملیات‌رمضان‌در جنگ‌تحمیلی‌،درمنطقه‌شرق‌بصره‌همراه‌بود🔥!

بعدازانقلاب‌بہ‌همراه‌چندتن‌ازدوستانم‌کمیتہ‌ انقلاب‌اسلامی‌شھرضاراتاسیس‌کردیم‌وبعد ازآن‌‌من‌عضویت‌درشورای‌فرماندهی‌سپاه پاسداران‌ومسئولیت‌واحدعمومی‌رابہ‌عھده گرفتم‌وفعالیتھای‌خودرابعدی‌تازه‌بخشیدم(:

درعملیات‌های‌مسلم‌بن‌عقیل‌ووالفجرچھار ومحرم‌والفجرمقدماتی‌حضورداشتم‌تا‌اینکه‌ نوبت‌به‌عملیات‌خیبررسید😎👊🏻 درجریان‌عملیات‌خیبر،دشمن‌آنقدرآتش‌برجزایر مجنون‌فروریخت‌وآنچنان‌آنجارابمباران‌شدید نمودڪه‌‌ازجزایرمجنون‌جزتلی‌خاکسترچیز دیگری‌باقـے‌نماند💔!

همچنان‌که‌نیروهای‌ایرانی‌دربرابرارتش‌عراق ‌مقاومت‌می‌کردند،هنگامی‌که‌من‌برای‌بررسی وضعیت‌جبھه‌جلورفته‌بودم‌براثراصابت‌گلوله توپ‌درنزدیکی‌ام‌همراه‌با #سیدحمیدمیرافضلی درغروب¹⁷اسفند¹³⁶²درمحل‌تقاطع‌جاده‌های جزایرمجنون‌شمالی‌وجنوبی‌سرازبدنم‌جداشد وبه‌فیض‌شھادت‌دست‌یافتم🚶🏿‍♂️🌪!

آن‌چندروزعملیات‌خیبربرای‌رزمندگان‌ما قیامتی‌بود.حماسه‌ای‌که‌برای‌همیشه‌درتاریخ ماند،آنقدرآتش‌دشمن‌بی‌امان‌بودکه‌دراین‌چند روزحتی‌فرصت‌خواب‌وغداخوردن‌نیزوجود نداشت🙂💔!