عهد هرروز سر سفرهٔ افطارمون
اولین دعای سفرهٔ افطارمون رو نذر فرج مولامون کنیم
#اللهمعجللولیکالفرج
#ماه_رمضان
#ماه_مبارک_رمضان
#امام_زمان
رمضان امسال را هم
با تمام دعاهای فرجِ وقت افطارش،
با تمام گلههای هر شب افتتاحش،
با تمام «عجّل» های شب قدرش،
میسپارم به شما آقا جان
به این امید که
به یُمن آمینهایت،
آخرین رمضانِ بیحضورت باشد
مهدی جان!
🤲 افطارمان را با شیرینی دعا برای ظهور آغاز کنیم.
#اللهمعجللولیکالفرج
دوست پسر مذهبی 😐😑
اینکهمیگن دوس پسرم مذهبیهواقعاجمله ی
عجیبیه🙄
اخه اون اگه مذهبیبود که با تو چتنمیکرد😶
اینو بهتون بگم 👇🏼
پسری که سالم باشه از کیلومتری این ارتباطا
رد نمیشه و از ارتباطِغیرضروریبا نامحرم فراریه
همونجوریکه یه دزد از پلیس فراریه🤧
دقیقا با همین چیزامیشهپاکبودن طرفو
تشخیص داد👀👩🏻🦯
پسلطفا این لفظمذهبی رو بکار نبرین🙂
اگه مذهبی بودن به ریش گزاشتن یا تیپ
مذهبی داشتن بود پس داعشیا از همه
مذهبی تر بودن👩🏻🦯
مذهبی بودن به اینه که چقدر بتونی
جلویهواینفست وایسی و گناه نکنی
چقدربتونی پا روی دلم میخوادهات بزاری
بزرگی میگفت:🗣
من از آدمای بد نمیترسم،
از آدمایی میترسم که ادای خوب بودن
رو درمیارن
اینا به مراتب خطرناکترن🙃
#اَللّهُــمَّعَجـِّــللِوَلیِّــکَالفَــرَج
#التماستفکر
#تلنگرانه
🔴 #تلنگرانه
استاد دفتر را روی میز گذاشت...📖
+سعیدی.... حاضر🙋🏻♂
+محمدی...حاضر🙋🏻♂
+فرامرزی...حاضر🙋🏻♂
+مجاهد...حاضر🙋🏻♂
+حسینی...!!!
+حسینی...!!!🤨
_استاد امروز هم غایبه...
استاد نگاهی کرد...👀
_چهار روز هستش که حسینی نیومده...🤨
ازش خبر ندارین!؟🧐
بچه ها همگی سکوت کردند...🤐
استاد ناراحت شد...😔
سرخی گونه اش تا پیشانیش کشیده شد...😡
ناگهان فریاد زد...🤬
خجالت نمیکشید که چهار روز...
چهار روز...
از رفیقتون بی خبرین!؟😤
نگرانش نشدین!؟🤔😕
چهار روز بی خبر!!!؟
به شما هم میگن دوست!!!؟😏
رفیق...!؟😒
صد رحمت به دشمن...🤭
چشمهایمانبه زمین دوختهشد...
توان بالا آمدن نداشت...
شرم و خجالت میسوزاندمان...
اما واقعا... از حسینی چه خبر⁉️
محمد چهار روز نیامده!!!
نگران شدیم... واقعا نگران...😰
استاد سکوت کرده بود...
کتاب را ورق میزد...📖
زیر لب چه میگفت...خدا میداند!
کار او به من هم سرایت کرد...🔗
الکی کتاب را ورق میزدم...📖
آشوبی در دل...
نگرانی موج میزد...
واقعا محمد کجاست⁉️
چه شده⁉️
چهار روز...‼️
چقدر بی فکرم...🤦🏻♂🤦🏻♀
لحظه ها به سکوت گذشت...
با صدای استاد شکست...
حسین ... امروز نوبت کنفرانس تو هست!
منتظریم...
فیشهای خلاصه کنفرانسم را برداشتم...
بلند شدم...
پای تخته رفتم...👨🏻🏫
بااجازه استاد...🙋🏻♂
با علامت سر ، اجازه داد...
ذهنم ...🧠
قلبم...🧡
فکرم...🧠
روحم...👻
روانم...
پیش محمد هست...
چهار روز غیبت کرده!😞
کجاست!؟
چرا بی خبرم!؟
وای بر من...
چطوری کنفرانس بدم!؟
چی بگم!!!
با کدام زبان!؟
سرم را بالا آوردم...
نگاهم به انتهای کلاس افتاد...
به آن تابلوی خوشنویسی ...
دلم دوباره لرزید...
مثل همان لحظه ای که استاد فریاد زد...
فیش های خلاصه را در دستم مچاله کردم...
شروع کردم...
بسم الله الرحمن الرحیم...
بنده حقیر ...
حسین ...
دوست محمد هستم...
کسی که چهار روز غایب است
و از او بی خبریم...
استاد با تعجب به من نگاه کرد...
دقیقا عین نگاه همکلاسیها...
آری ... من حسینم...
دوست رفیق غایبمان...
کسی که چهار روز غیبت کرده...
و بخاطر بی خبری از اوموأخذه شدیم...
شرمسارم...😓
خجالت زده ام...😢
حرفی ندارمکه انقدر بی تفاوت...
اشکهایم جاری شد...😭
بغض تارهای گلویم رازیر و بم میکرد...🥺
حرف زدن برایمسختتر از نفس کشیدن در آب بود!!!
به هر زحمتی بغض و اشکم را خوردم...😵
ادامه دادم...
ممنونم استاد...🙏
که امروزبیدارمان کردی...
بیدار از یک حقیقت تلخ...
و یک خواب نه چندان شیرین!!!
بیدار شدیم تا بفهمیم...
چقدر زمان گذشته!؟
یک روز!!!
نصف روز!!!
یا مثل اصحاب کهف!!!
که سیصد سال در خواب...
و وقتی بیدار شدند کهدیگر سکه آنها ...
مال عهد دیگری بود...
عهد دقیانوس!!!😏
امروز بیدار شدیم...
و نمیدانیم چقدر خوابیدیم!
چهار روز!!!؟
سیصد سال!!؟
بیشتر...!؟
آری خیلی بیشتر...
۱۱۸۷ سال در خواب هستیم!!!
و کسی نبود که بر ما نهیب بزند!!!
کسی نگفت که اگر محمدچهار روز غایب است...
مهدی۱۱۸۷ سال است که غایب است!!!
و کسی فریاد نزد...
چطور از وی بی خبرید...⁉️
او که نه تنها دوستبلکه بهترین دوستمان...
بلکه پدر مهربان...
بلکه صاحب نفوس مان ...
بلکه صاحب این زمان ...
کسی ما را ملامت نکردکه خجالت نمیکشید...⁉️
شبها راحت میخوابیدو نمیدانید این غایب
آیا به راحتی خوابیده است⁉️
یا تا صبح به درگاه الهی ندبه میکند...😇
که خدایا...
شیعیان ما ...
از اضافه طینت ما خلق شدند...
به خاطر ما...
به آبروی ما...
غفلت آنها را ببخش...🤲
و چقدر نابرابر...⚖
که او بخاطر ما در زنجیر غیبت است...⛓
اما...❗️
من راحت میخوابم...‼️
و او نگران من بیدار...
خودش گفته است...
انا غیر مهملین لمراعاتکم...
محال است که هوایتان رانداشته باشیم...
و این بزرگترین غایب زندگیمانهرگز باعث نشد...
که استاد مارا ملامت کندبه اندازه چهار روز غیبت دوستمان!!!
دیگر قدرت مقابله با بغض نبود...
مثل استاد...
مثل بچه های کلاس...
مثل تابلوی نستعلیق اخر کلاس...
که با بغض ...
اما مظلومانه....
نوشته اش را فریاد میزد....
🌹 #اللهمعجللولیکالفرج 🌹
5.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حالتون خوب شد مارو هم دعاکنید ..💔
یارقیه...
#شب_جمعه 🌱
#اللهمعجللولیکالفرج
+ گفت چی باعث میشه که مهر یه #شهید به دل آدم میاد؟
- گفتم،خـــدا واسطه میفرسته برای #آشتی_کُنون...
آشــــتیِ بــا خدا !
#رفاقت_با_شهدا
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
❣ #سلام_امام_زمانم
السّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ...
🌱سلام بر تو ای مولایی که زمین و زمان در ید قدرت توست.
سلام بر تو و بر زمان آمدنت...
سلام بر تو ای مولایم، سلام از سوی قلبی که جز تو در آن راه ندارد
بپذیر سلام کسی را که قلبش، خانه محبت تو و چشمهایش مشتاق دیدار توست .
#اللهمعجللولیکالفرج
🍂دعا کنید که این شام غم سحر گردد
دعا کنید که خورشید جلوه گر گردد...
🍂دعاکنید که این روزگار سرگردان
زکوی گم شده ی خویش با خبر گردد...
🍂دعا کنید که آید خلیل اهل البیت
برای یاری او مشت ها تبر گردد...
🍂دعا کنید که بر چار قله ی عالم
سپاه مهدی موعود مستقر گردد...
🍂دعا کنید که این جمعه یوسف زهرا
به دامن پدر پیر خویش بر گردد...
#اللهمعجللولیکالفرج
#شبتون_مهدوی
دلتنگ چهره ای هستیم که
نه میدانیم آتش با او چه کرد
و نه میدانیم خاک با او چه کرد...🖤
۴۰ روز گذشت...🕊 💔
#امام_زمان
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#جمعههایانتظار
🍂دعا میکنم باز بــــــاران بیاید
بر آوار من حس طوفان بیاید...
🍂به یک تار مو بسته اوضاع گردون
که یک جــمعه تکــرار قـــرآن بیاید...
🍂نسیمی پر از عطر کوثر ز خیبر
به چشـمان خاموش کنعان بیاید...
🍂غم ذوالفقار از نگـــــاهش بریزد
به خون خواهی نسل انسان بیاید...
🍂پر از بغض چاه از یتیمان بگوید
به دلــداری یـــاس پنـــهان بیــاید...
🍂و بر خالی سفره های دوباره
به نــام بلنــدای او نان بیاید...
#اللهمعجللولیکالفرج
🌘🍁شبتون مهدوی🍁🌘
سهتاصلواتیهوییسهمتونبهنیتفرجآقا..💚✨
#اللهمعجللولیکالفرج..!