•🌿•
شهیدی که #امام_حسین ع او را طلبید...
می گفت من از امام حسین(ع) طلب شهادت می کنم تا مثل علی اکبر و علی اصغرش شهید شوم. دوست دارم نه سر بر بدن داشته باشم,نه قبری داشته باشم و نه نشانی از من باشد!
چند شب گذشت. از خستگی گوشه سنگر خوابم برده بود که از صدای گریه جمشید از خواب پریدم.
می گفت یا امام حسین, مگه من چی کار کردم که من را نمی طلبی؟
با اشک التماس می کرد, من خوابم برد
تا نماز صبح هنوز صدای گریه جمشید می امد. اما چهره ای شاد و خوشحال داشت.
گفتم چی شد, خبریه؟
با خوشحالی گفت امروز به هدفم می رسم, اقا منو طلبیده!
گفت اقا, امام حسین را در خواب دیدم. گفت ناراحت نباش, امروز تو را می طلبم...
همون روز شهید شد و بدنش برنگشت ....
#شهیدجمشیدپایخوان🌷
#شهیدانه♥️
#نشرصدقهجاریه
•🌿•
شهید چمران🕊:
[خدایا! هدایتم کن!
زیرا میدانم که گمراهی چه بلای خطرناکی است.]
#شهیدانه♥️
#نشرصدقهجاریه
🌿•
يك روز سرد زمستان گفتم مرد يك ذره نفت نداريم، ميتواني با همين دوچرخهاي كه سواري مقداري نفت برايمان بياوري؟
گفت: اين دوچرخه بيت المال است و مربوط به خودم نيست، اگرمشكل پيدا كرد وخراب شد و شكست مسئوليتش به عهده من است....
وقتی ميخواست به جبهه برود به من گفت: محمود مظفري كه همسايه ماست ميخواهد عروسي كند، هر كمكي كه از دستت برميآيد از فرش، غذا پختن و ... از آنها دريغ مكن....
بيش از خودمان به فكر مردم بود.
🎤راوی: همسر شهید
#شهیدحسین_کللی
#شهیدانه♥️
#نشرصدقهجاریه
•🌿•
پدرصورتپسـرشرآبوسیدوگفت:
تاڪیمیخوـٰاۍبرۍجبھہ؟!
پسـرباخندهگفت:
قولمیدهمدفعہۍآخرمبآشہ
پدر:قولدادیـٰا..!'
وپسـرشسرقولشجآنداد'!💔
#شهیدانه♥️
#نشرصدقهجاریه
•🌿•
🌸|••از دختࢪ جوانے پرسيدند:
از چہ نوع آرايشے استفادہ ميڪنے؟
لبخندے زد و گفٺ:
براے لبانم...راستگویے🌱
براے صدايم🎶...ذڪر خدا📿
براے چشمانم👀...چشم پوشے از مُحَرَمات🍁
براي دستانم✋🏻...ڪمڪ بہ مستمندان💚
براے پاهايم...ايستادن براے نماز📿🕯
براے قامتم...سجدہ براے خدا🦋
براے قلبم♥️... محبت خدا🤗
براے عقلم🧠...فهم قرآن📖
براے خودم... ايمان بہ خدا☁️🌙
#تلنگرانه‼️
#نشرصدقهجاریه