#مصائبغسلودفن
#مصائبهجومبهبیتولایت
سرخیِ چشمی که تا زمان دفن هم خوب نشد ...
در نقلی آمده :
▪️... سپس عمر با دستان نحسش چنان
ضربهای به وجه مبارک صدیقه کبری
سلاماللّهعلیها زد که چشمان مبارک آن
حضرت سرخ شد.😭
▪️و این «سرخی چشم» ادامه داشت تا آن ساعتی که «اسماء» گوید:
در حال غسلدادن دیدم بیاختیار صدای
گریه امیرالمؤمنین صلواتاللّهعلیه بلند شد.
گفتم: حق دارید در گریه کردن در این مصیبت
عظمی و بلیّه کبری! لیکن دیدم بیاختیار
صدای مبارک به گریه بلند شد! سبب آن چه
بود؟
🌿مولا علی علیهالسلام فرمود:
ای اسماء! در حال غسل دادن نظرم افتاد
به صورت فاطمه سلاماللهعلیها ؛ دیدم که
از ضربت آن بیدین کبود شده و چشم
مبارکشچون خون، سرخ شده است و
بازوی مبارکش ورم کرده است چون یک
دُملُج (دستبند)..
بشکند دستی که به طرفت بلند شد بانو جان
🏴 بر حاشیه برگ شقایق بنویسید
گل تاب فشار در و دیوار ندارد...
🍂شبتون نورانی به دعای حضرت مادر
#تلنگرانه
همہ مـےگویند :
میان عدهای باکلاس امل بودن
جرأت مـےخواهد ..!
اما من میگویم میانِ عدهای حرمتشکن
حرمت نگھ داشتن شجاعت است!
خواهرم ، بھ خودت ببال
بدان کھ میان عدهی ڪثیری لیاقت داشتـے کھ مدافع چـادرِ مادر باشی :)
❌در یکی از پروازهایش در خاک عراق جنگنده ابراهیم از طرف نیروهای بعثی مورد اصابت قرار گرفت که با مهارت فراوان هواپیما را در پایگاه هوایی دزفول فرود آورد . بار دیگر اتفاقی مشابه افتاد که این بار جنگنده را با موفقیت در پایگاه حمیدیه فرود آورده بود .
🌹بعد از گذشت دو ماه از جنگ از فرماندهی نیروی هوایی دستور صادر شده بود هر ناوجنگی که به دریا می رود یک خلبان شناسایی به همراه ناو برای هماهنگی به دریا برود . این ماموریت به یکی از خلبانان به نام برادر صابری محول شد اما چون همسرش بیمار بود ابراهیم داوطلبانه به جای ایشان با ناو همیشه جاوید پیکان به دل دریا زد 7 آذر 1359 در عملیات مروارید با رخنه در اعماق خلیج همیشه فارس پیروزی هایی همچون منهدم نمودن بزرگترین اسکله های نفتی عراق با نام البکر و العمیه ، با شکار چندین ناو عراقی چنان ضربات شدیدی بر پیکره نیروی دریایی عراق وارد شد که تا آخر جنگ صدام نتوانست نیروی دریایی را به حالت اول برگرداند. پایان ماموریت خود به سر می بردکه مورد هدف چند موشک عراقی قرار گرفت😭
#شهید ابراهیم شریفی
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
🌷🍃🌷🍃🌷
•🌿•
هر وقت میخواست
برای جوونا یادگاری بنویسه،
مینوشت:
"مَن کانَ للّه،کانَ اللهُ لَه"
هر که با خدا باشد،خدا با اوست
رسم عاشق نیست با یک دل
دو دلبر داشتن...
-شهیدمحمدابراهیمهمت
#شهیدانه
#خدا_جونم
#تلنگرانه‼️
#نشرصدقهجاریه
•🌿•
برادرم فردی با خدا و نمازخوان بود و علاقه زیادی به قرآن و مسجد داشت, امر به معروف و نهی از منکر داشت و سعی میکرد کار خوب کند و بقیه را نیز به کار نیک دعوت میکرد. در نوجوانی استخدام شرکت ایران دو چرخ شد و حقوق اندک خود را خرج مردم محروم میکرد و بسیار یتیم نواز بود...
بسیار به پدر و مادرم احترام میگذاشت و همیشه کاری میکرد که پدر و مادرم از او راضی باشند. علاقه شدیدی به قرآن داشت و هر کسی میخواست هدیه بدهد، قرآن هدیه میداد.
#شهیداحمدشعبانی🌷
#شهیدانه♥️
#نشرصدقهجاریه
[بسمربالشهداءوالصدیقین]
شهیدآرمانعلیوردیدرسیزدهمتیرماه
سال۱۳۸۰درشهرتهرانبہدنیاآمد.ازڪودکی
باتربیتوهدایتخانوادهخصوصاپدرڪه
جانبازشیمیاییبوداهلمسجدوهیاتشدو
پیوستہپایثابتبرنامہهایڪانون
فرهنگیمسجدامامعلی"علیه السلام"
ازجملہجلساتقرآنآنبود.
۱۴سالبیشترنداشتڪہبہهمراه
دوستانشدرجلساتاخلاقوانسبا
معارفقرآنوعترتاساتیدیچونحضرت
استادحاجآقایجاودانوجناباستادحاج
آقامیرهاشمحسینیشرڪتمیڪرد.
توفیقزیارتعتباتعالیاتوڪربلای
معلیدرنوجوانیقسمتاوشد.
همزماندرایامتحصیلدبیرستان،مسئول
فضاسازیهیأتشبابالمهدیمی شود.
طیدوسالڪہمراسماتدرمنزلپدرخانم
شهیدمدافعحرمعبداللهباقریبرگزار
میشدآرمانمرتببہاموراتهیأترسیدگی
میڪردتاچراغمجلسسیدالشهداء"علیه
السلام"خاموشنشود.
پسازدیپلمدررشتہمهندسیعمران
پذیرفتہشد.امابہدلیلدغدغہهایبیشمار
فرهنگیوآرمانهایوالایدینیاشبا مشورتبزرگانازدانشگاهانصرافدادودر
سال ۱۳۹۹واردحوزهعلمیہآیتالله
مجتهدیرهشدتادرلباسمقدسروحانیت
وسربازیامامزمانارواحنافداهبہاسلامو مڪتبائمہاطهار"علیهمالسلام"وانقلاب
اسلامیخدمتڪند.
اوازهمانابتدایطلبگیبہخوبینشانداد
ڪہسطحدغدغہهاوآرمانهایشفراتراز
درسوحجرهنشینیاست.بہوقتدرس، شاگردیبااستعدادبودودرمواقعبحران
خادمیمخلصوسربازیمطیع.
#شهیدآرمانعلیوردے🕊
#آرمانعزیز❤️🩹
|بخشدوم...|
سیلوزلزلہبیتابشمیڪرد.فڪروخیال
گرفتاریمردمخوابوخوراڪراازاو
میگرفت،لباسجهادبہتنمیڪردودلبہ
ڪوهوبیابانمیزد.اومیدانستدرمواقع ضرورتدرسوبحثوتڪلیفعوض
میشود.
آرماندرسوجهادرابہخوبیباهمجمع
ڪردهبود.اینڪہتشخیصبدهیدرحجره
بنشینییامیانگلولایسیلابباشیدرسی
بودڪہازمرادشامامخامنهایگرفتہبود.
قدروارزشاعمالوبزرگیوڪوچکیڪارها
امریستڪہفقطخداآنرامیداند.وبایدڪہ
دیدهنشویمچونآنڪہبایدببیندمیبیند.
ایننڪاتمهم،همیشہسرلوحہامور
آرمانبود.
اومیدانستڪاربایدبرایخداباشد،
بزرگوڪوچکیاشاصلامهمنیست.
برایهمینبودڪہوقتیشبقدر،
مهدڪودکهیأتاحتیاجبہنیروداشت
بیدرنگپذیرفتڪہاحیاءآنشبراتا
سحردرڪنارهیاهویڪودکانسپریڪند.
اصلاهرجاڪہڪاریبودبہدور
ازخودنماییآرمانرامیشدآنجاپیداڪرد.
خواهڪنارچندبچہیپرسروصداباشد،
خواهوسطسیلابوآوارزلزله...
#شهیدآرمانعلیوردے🕊
#آرمانعزیز❤️🩹
|بخشسوم...|
واماماجرایآنشبِآفتابیسخت..!
شبِغربتومظلومیتپسریڪہفقط
بیستویکسالداشت..(:💔↓
صبحچهارشنبه۴آبانمثلروزهای
گذشتہآرماندردرسهایحوزهشرڪت
ڪرد.پیامهایخوبیازسطحشهرتهران مخابرهنمیشد.آشوبگراندرچندنقطہ
تجمعاتیهمراهباتخریباموالعمومی
برپاڪردهبودند.
ظهربعدازاتمامڪلاسآرمانوسایلشرا
جمعڪردوازطلبہهاخداحافظیڪرد.
دوستانشبہشوخیگفتند؛شهید نشی!؟
صبرڪنآخرینعڪسراهمازتبگیریم!
اماآرمانگویاافقنگاهشجایدیگریبود.
بارفتاروالفاظیمتواضعانهدوباره
خداحافظیڪردوباعجلہازحوزهخارجشد
وخودرابہبچہهایگردانامامعلی"علیه السلام"رساند.نمازمغربرادرمسجدبہ
جماعتخواند.هرچہدوستانگفتن
دراینوضعیتبیخیالنمازجماعتشو
امااوبهحرفهیچڪسگوشنڪرد.
#شهیدآرمانعلیوردے🕊
#آرمانعزیز❤️🩹
|بخشچهارم...|
اونشبوضعیتاکباتانخیلیخراببود آشوبگرانچنددستهشدهبودنانگار
وارددنیایدیگریشدی
آرمانبههمراهدوسهتاازبچههابهسمت ساختمانهایاکباتانرفتن
درحینراهآرمانازبقیهبچههاجدامیشود
درهمینحینیکیازآشوبگرانآرمانرو شناساییمیکنه....
بلندصدامیزنندبسیجیهبسیجیهبگیرینش
آرمانفرارمیکنه
درکولهیآرمانکتابایحوزهوعباداخلشبوده
آرمانطیدوییدننفسکممیاره
نزدیکه۷۰ نفرمیریزنسرآرمان
یکیبالگدیکیباقمهیکیباچاقو یکیبا و... شروعمیکننزدن
بهآرمانمیگنبهرهبرفحشبدهآرمانمیگه آقانورچشمِمنه
نزدیکیکساعتیآرمانکتکمیخورهتایکی ازآشوبگرایهبتنسیمانیرومیزنهرویسر ارمان
یکیدیگهازآشوبگرامیگهکولشوبگردین
وقتیکتابایحوزهوعبایآرمانرومیبینن میگناینهمطلبهسهمبسیجیهبزنینش کتابارو پاره میکنن
یکیباناخنگیر،یکی ....
یکیباچاقومیزنهتویسرآرمان
ما درهمینحینمتوجهشدیمآرماننیست همهجارودنبالشگشتیمولیخبرینبود حتیگوشیشهمخاموشبود
ازاینورمپدرومادرآرمانبابندهتماس میگرفتنکهچراگوشیآرمانخاموشهچرا جوابنمیده،چیزی شده...
چندساعتهمهدنبالآرمانگشتیم .
#شهیدآرمانعلیوردے🕊
#آرمانعزیز❤️🩹
|بخشپنجم...|
آرماندیگهجونیبراشنموندهبعداونهمه کتککاریبهسختیخودشوبلندمیکنه کشانکشانمیخوادخودشوبهبچههای گردانامامعلیبرسونه
خونازهمهجایآرمانمیریزه
تایهعدهآشوبگردوبارهآرمانرومیبینن دوبارهدادمیزننبسیجیهبسیجیهدوبارهیه عدهزیادیمیریزنسرآرمان
حرزامامجوادیکهآرمانروبازوشبودرو میکنندوبارهشروعمیکننبهزدنباقمه
ایناییکهالانبندهدارمتعریفمیکنمازفیلم دوربینمداربستههستوقاتلایآرمانکه اعترافکردن.
دیگهآخرایشببودهمهنگرانبودیمبا بچههاچندگروهشدیمپخششدیمتا آرمانروزودترپیداکنیم.
یکیازبچههاپشتبوتهیهپیکرروپیدامیکنه
ولیصورتشوبارنگسیاهسیاهکردنکهقابلشناسایی نباشه...
یکیازبچههاصدامیزنهآرمانِآرمانِ
همهرفتیمدیدیمآرمانه
جسمبیجونِآرمانروسوارِماشینِیکیاز کارکنایورزشگاهکردیمو بهسمتِ بیمارستانبقیهاللهراهافتادیممجبورشدمبهپدرآرمانخبربدم تمامپرستاراودکترابرایآرماناشک میریختن
مادرآرمانرویکفبیمارستاننشستهبودوگریهمیکرد
بچههایگرداناصلاحالخوبینداشتن
فرداصبحشدفقطمیدونماونشب بدترینشبزندگیمبودنمیدونماصلا چجوریصبحشد
صبحخبردادنجمجمهآقاآرمانشکسته ضرباتزیادبودهخدالعنتشونکنهانگشتاندستآرمانکاملاخوردشده بودانگاریحینزدنآرمانیکیرویدستایآرمانبالاوپایینمیرفته
جمعه۸ آبانماهخبررسیدآرمانبهشهادترسیده
پیکرآرمانروبردنمعراجآمادهشدیمبرایمراسمات
تویمراسمآرمانبهچشمدیدمکهجانم میرودهمشمیگفتمداداش۷۰ نفر زمینتزدنولیهزاراننفربلندتکردن
وقتیآرمانرومیخواستنخاککننناز پدرومادرشپرسیدنجایخاصیمد نظرتونهستکهمنگفتمپیششهید
سجادزبرجدیدفنشکننآرمانخیلی اقاسجادرودوستداشت،آخرشمهمونجا
خاکشکردن
_بهروایتازرفیقِشهید
#شهیدآرمانعلیوردے🕊
#آرمانعزیز❤️🩹