🌴 #احترام_سادات
🌷آمدم چادر فرماندهی گروهان، تورجی نشسته بود. طبق معمول به احترام سادات بلند شد. گفتم: شرمنده محمد آقا! من با یکی از دوستام قرار دارم. باید برم مرخصی و تا عصر برمیگردم. بی مقدمه گفت: نه! نمیشه! گفتم: رفیقم منتظر منه. دوباره با جدیت گفت: همین که شنیدی. با تمام احترامی که برای سادات داشت اما در فرماندهی خیلی جدی بود.
🌷عصبانی شدم. وقتی داشتم از چادر بیرون می آمدم، با ناراحتی گفتم: شکایت شما رو به مادرم میکنم. هنوز چند قدمی از چادر دور نشده بودم، با پای برهنه دوید دنبال من. دستم را گرفت و گفت: این چی بود گفتی؟ به صورتش نگاه کردم. خیس اشک بود....
🌷بعد ادامه داد: این برگه مرخصی، سفید امضا کردم. هر چقدر دوست داری بنویس اما حرفت رو پس بگیر. گفتم: به خدا شوخی کردم، اصلاً منظوری نداشتم. با دیدن حال و گریه ی او، خودم هم بغضم گرفت.
🌹خاطره اى به ياد فرمانده شهید محمدرضا تورجی زاده
(راوی: رزمنده دلاور سید احمد نواب)
🗒 #وصیت_نامه آسمانی
شهیدحاجقاسم سلیمانی
«#قسمت_اول»
"بسم الله الرحمن الرحیم"
🌷 شهادت میدهم به اصول دین؛
اشهد أن لا اله الّا الله و اشهد أنّ محمداً رسول الله و اشهد أنّ امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب و اولاده المعصومین اثنی عشر ائمتنا و معصومیننا حجج الله.
💢شهادت میدهم که «قیامت» حق است، قرآن حق است...
«بهشت و جهنّم» حق است...
«سوال و جواب» حق است
«معاد، عدل، امامت، نبوّت» حق است...!!
▪️خدایا! تو را سپاس میگویم بخاطر نعمتهایت🤲
▫️خداوندا! تو را سپاس که مرا صلب به صلب، قرن به قرن،
از صلبی به صلبی منتقل کردی و در زمانی اجازه ظهور و وجود دادی که امکان درک یکی از برجستهترین اولیائت را که قرین و قریب معصومین است، عبد صالحت، خمینی کبیر را درک کنم و سرباز رکاب او شوم.🌹
💠اگر توفیق صحابه رسول اعظمت، محمد مصطفی را نداشتم و اگر بی بهره بودم از دوره مظلومیت علی بن ابیطالب و فرزندان معصوم و مظلومش، مرا در همان راهی قرار دادی که آنها در همان مسیر، جان خود را که جان جهان و خلقت بود، تقدیم کردند.✨
▪️خداوندا!
تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنهای عزیز که جانم فدایِ جان او باد قرار دادی.....
❣️🍃🌸🍃❣️
#مکتب_حاج_قاسم
#سردار_دلها
☾🌱✨☽
هر روز صبح خندانتر باش! آرام تر...
مهربان تر...
بخشنده تر... صبورتر... باگذشت تر...
حواست به نگاه خدا باشد،
که چشمش به زیباتر شدن
و لایق تر شدن توست!
#شهیدانه
┈──• ⸼࣪ ⊹🪴⊹ ⸼࣪ •──┈
˙∘🌱🕊∘˙
اگر روزی خبر شهادت این بنده
سراپا تقصیر را شنیدید، علت آن را
جز کریمی و رحیمی خدا ندانید ..
#شهیدانه
#شهید_محسن_حججی
┈──• ⸼࣪ ⊹🪴⊹ ⸼࣪ •──┈
5.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
˙˚🌸🕊˚˙
تصاویر دیده نشده از شهیدان
مهدی و حمید باکری
دو برادری که برای اسلام شهید شدن
و تا امروز پیکرشان پیدا نشده هست…💔
#شهیدانه
#شهید_حمید_باکری
#شهید_مهدی_باکری
┈──• ⸼࣪ ⊹🪴⊹ ⸼࣪ •──┈
˙˚✨🕊˚˙
راوی میگفت :
#شهداےهویزه
عجیب به شهدای ڪربلا شبیه اند
فرماندهشان #حسین_علمالهدی بود؛
در میدان نبرد تنها ماندند!
پیڪرشان در زیر تانڪ ها،
محل شهادتشان حرم شان شد..
#شهیدانه
دفترچه آقا هادی آدم را یاد یکی از شهدای دفاع مقدس میاندازد🌱 که برنامه روزانهاش را ثبت کرده بود، در این دفترچه چه چیزهای دیگری نوشته بود؟
💫در خصوص خودسازی نفس، آقا هادی دفترچهای برای خودش داشت که لیست کارهای روزانهای را که باید انجام میداد در آن یادداشت کرده بود. شرحش به این ترتیب بود، مراتب خودسازی نفس:✨ قرائت روزانه قرآن، دعای عهد که صبحها باید خوانده شود و پنج مرتبه تسبیحات است و صد مرتبه ذکر روز، حتی شهادتین و استغفار نیز در آن اشاره شده بود. همچنین به نماز اول وقت و نماز قضا و سوره واقعه که هر شب تکرار میکرد و دعای شبانه و حکمت از نهجالبلاغه را جزو مطالعات خود قرار داده بود🫰. از دیگر مواردی که در دفترچه خودسازی نوشته بود، ورزش کردن بود، زیرا مچ دستش آسیب دیده بود و به مداوای آن با ورزش میپرداخت، اما مطالعه شهید در دو بخش بود؛ اولی مطالعه آزاد در موضوعات آموزشی و فرهنگی و در بخش دیگر به مطالعه کتب درسی خود میپرداخت.🌱
شهید محمد هادی امینی
سَــلامبرشُهدا
نام : آرمان
فامیل : علی وردی
محل تولد : تهران
تاریخ تولد : 13/ 4/ 80
محل شهادت : اِکتابان
عملیات : 🥲
تاریخ شهادت : 4/ 8/ 1401
مزار : بهشت زهرا
کتاب ها : 💔
تلنگر
🍃شهید آرمان علی وردی:
- اون لحظه های آخر ،
وقتی داشتن شکنجهش میکردن . .
بهش گفتن : به رهبرت فحش بده !
گفت : من این جسارتو نمیکنم ! . .
شما بزنید (: ! 💔🥺..
این روز ها عجیب حـــال و هـــوایم بوی
تو را می گیرد، عجیب دلتنگ می شود
هوای دلتنگی هایم را داشته باش...(:
#برادرم_ابراهیم♥️
آقای امام رضا(ع)
بِعدد نُدوفات الثلج اَحبَّک
به تعداد دانه های برف دوستت دارم🩵
‹ ✨ › #امامرضا
نماز شب که می خوند حال عجیبی داشت. یه جوری شرمنده خدا بود و زاری میکرد که انگار بزرگترین گناه رو در طول روز انجام داده.
یه روز ازش پرسیدم: چرا انقدر استغفار میکنی؟ از کدوم گناه مینالی؟
جواب داد: همین که اینهمه خدا بهمون نعمت داده و ما نمیتونیم شکرش رو به جا بیاریم بسیار جای شرمندگی داره.
🎙خواهر شهید
•شهید محمد رضا تورجی زاده🌹