ماجرای شهیدی که چشمش را بعد از شهادت باز کرد
طبق وصیتنامه پسرم از من خواسته بود خودم او را داخل خاک بگذارم. چادرم را به گردنم بستم و با کمک دیگران دستم را زیر سر عباس گذاشتم و او را داخل قبر گذاشتم. بوسیدمش و خدا را شکر کردم فرزندی به من داد که در طول این مدت ۲۵ سال یک لحظه هم گناه نکرد.
مادر شهید عباس زرگری میگوید: «در بهشت معصومه، با دیدن پیکر پسرم عباس با او درددل کردم و گفتم اگر حرفهای من را متوجه میشوی، چشمهایت را باز کن و به من نگاه کن. دیدم عباس چشم راستش را باز کرد.» شهید عباس زرگری متولد ششم بهمنماه 1340 در شهر قم بود که در 24 دی ماه 1365 در شلمچه در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید. او از طلاب حوزه علمیه قم بود که تحصیل در دانشگاه جبهه را ترجیح داد و داوطلبانه عازم شد.
روحش شاد یادش گرامی🥀
سهم شما۱۴صلوات🕊
🌊 دریادلان "والفجر ۸" در کنار اروند ...
📸 این تصویر در مقر آموزش غواصی گردان حضرت سید الشهداء و علی اصغر قبل از عملیات والفجر ۸ به ثبت رسیده است.
در آن مقطع به غواصان گفته بودند در صورت مجروحیت سکوت کنید و درد را تحمل کنید. اگر نتوانستید مانع از فریاد خود شوید، آرام سرتان را داخل آب فرو کنید تا با سر و صدای شما عملیات لو نرود. زمانی که علی دباغ (نفر اول نشسته از راست) مجروح شد برای لو نرفتن عملیات، سر را داخل آب بُرد و مظلومانه در آب اروند رود میان خورشیدیها و سیمخاردارها به شهادت رسید. از ۱۴ نفر حاضر در تصویر ۸ نفر از آنها به درجهی شهادت رسیدند.
#غواصان
#لشکر۳۱_عاشورا
#عملیات_والفجر۸
#یاد_شهدا_باصلوات
شهید اژدر بیهقی:
«عمر خود را صرف لذایذ و هوی و هوس نکنید و مشغول تزکیه و خودسازی و جهاد اکبر شوید و مرگ را همیشه در جلو چشمان خود مجسم سازید تا از یاد خدا غافل نگردید.»
1- شهید حسین بیگلری:
«برادران! خدای نکرده نماز را از یاد نبرید تا آنجا که میتوانید خوابتان را کم کنید. درس خوانده و در سنگر مدارس برای حفظ اسلام علم یاد بگیرید و با هم با صمیمیت زندگی کنید و بیشتر مطالعه کنید»
.
٢٠بهمن ۵٧ بود...
به آقا خبر دادند که کمونیستها داخل کارخانه جنرال الکترونیک جمع شدهاند و دوقطبی میسازند و کارگران را تهییج به اعتراض میکنند.
نتوانست بیتفاوت بماند. به کارخانه رفت.
کارخانهای که کمونیستها در آن خیمه زده بودند. آن داخل، سولهی بزرگی بود که صندلی چیده و پر از آدم بود. آن جلو، جایگاهی بالاتر از سطح زمین بود. در دو طرف سوله هم نیمکتهایی بود که با جوانان سیبلدار، نماد چهرهنشین کمونیستهای دیروز و آن روز، پر شده بود.
بعد از دقایقی که در انتهای سالن نشسته بود تا فضا دستش بیاید، اجازه خواست که صحبت کند. با اینکه ترجیعبند سخنان کمونیستها در آنجا آزادی بود، به او اجازه ندادند. اما آقا بدون توجه به آنها روی نیمکتی ایستاد و سخنان کوتاه اما مهیجی گفت. همان سخنان هرچند بر جو سنگین آنجا غالب نشد اما رخنه ایجاد کرد.
«چند روز من در آن کارخانه صبح رفتم، عصر برگشتم؛ صبح رفتم، شب برگشتم. یک روز نزدیک به هفت ساعت بنده پشت تریبون ایستادم، صحبت کردم، حرف زدم. کسی از آنها آمد، شعار داد، استدلال کرد، جواب دادم، توجیه کردم. بالاخره کارگرها خودشان آن گروه مخرب را از کارخانه اخراج کردند. بیرونشان کردند.»
اگر آقا نبود، فتنه براندازی انقلاب نوپا از همین اعتراض کارگری آغاز میشد.
#امامخامنهایشناسی
#منش_جهادی
#جهاد_تبیین
@shahid_armanaliverdy.attheme
حجم:
316.2K
📲 تم ایتا | تصویر آرمان عزیز
شـہیدآرمانِعلیوردے⚘️
رهرُوانِراهِآرمان🕊
﷽
|منصور؛ ناصرِ انقلاب
(به بهانه ١٩ بهمن و یادکرد آقایمان از شهید ستاری)
فرمانده نیروی هوایی ارتش پر افتخار جمهوری اسلامی ایران در سالهای۶۵ تا روز شهادتش در سال٧٣، در یک روز اردیبهشتی سال١٣٢٧ پا به این دنیا گذاشت🍃
شاید برای اینکه با «منصور» بودنش، ناصر یگانه انقلابی باشد که سه دهه بعد پیروز خواهد شد و منصور قرار است آسمانش را امن نگه دارد✨
منصور که از کودکی به پشتکار در علمآموزی شهره بود، در همه مقاطع تحصیلیاش در ایران و دوره مهمی که در آمریکا دیده بود، سرآمد بود. در اوج دوره تحصیلیاش، انقلاب شد. انقلابی که به خصوص برای ارتش یک جهتگیری کاملا متفاوت داشت و از درون این نهاد رسمی، الماسهایی گرانبها استخراج میکرد💎
منصور از آنها بود.منصور، ناصر انقلاب شد، با طرحهایی بجا، کارآمد و پرثمر!
طرحهایی که باعث موفقیت بسیاری از عملیاتهای دفاع مقدس شد⭐️
و شاید خیلیها بهاینبُعد از موفقیت عملیاتها توجهی نداشتهاند..
از طرح «چابکسازی سایتهای هاگ» که در عملیات والفجر هشت حماسه آفرید تا حفاظت از مجتمعهای پتروشیمی و میدانهای گازی در طول جنگ تحمیلی. از ساخت اولین جنگنده ایرانی «آذرخش» تا راهاندازی جهاد خودکفایی نیروی هوایی ارتش🇮🇷✌️
منصور از خودش گذشت تا ناصر انقلاب شد. شهیدانه زیست، در راه هدفی که داشت بی سروصدا جنگید. راستی جانباز هم بود. آن هم بی سر و صدا. در عملیات خیبر، ماسکش را به رزمنده دیگری داد و شیمیایی شد🕊🩸
به راستی که دردهای منصور بیصدا بود، برای خودش ماند و افتخارات حیات چهل و شش سالهاش تا امروز و فرداها برای انقلاب.❤️🩹
#آرمان_ما
#شهید_منصور_ستاری