eitaa logo
شهدای مدافع امنیت و حرم
1.8هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
10.2هزار ویدیو
74 فایل
سعی کن یه جوری زندگی کنی که خدا عاشقت بشه اگه خدا عاشقت بشه خوب تورو خریداری میکنه 💚🌱 #شهید_محسن_حججی️ فقط جهت تبادلات و همسایگی و ادمین شدن به پیوی بنده: 👇🏻 @LabikorHussein313 ✅کپی آزاده و با ذکر صلوات برای سلامتی و فرج امام زمان حلال می باشد🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
هر هفته با پدر به میرفتم و بعد نمازهم برای همه بستنی و خوراکی مورد علاقه ی بچه ها رو میخرید. این رفتار پدرم باعث شده بود بچه ها برای نماز جمعه لحظه شماری کنند.. ✍️فرزندشهید 🕊🥀 شادی روح مطهرشون صلوات 🌷
به خواندن مداومت داشت و با لحن زیبا و گیرایی زیارت عاشورا را میخواند. ایام کرونا هم نگذاشت مراسم در ایام تعطیل شود و آن را در حیاط مسجد برگزار کرد.🌿 می گفت مراسم امام حسین تعطیل شدنی نیست.🏴
شهدای مدافع امنیت و حرم
به خواندن #زیارت_عاشورا مداومت داشت و با لحن زیبا و گیرایی زیارت عاشورا را میخواند. ایام کرونا هم
💚دائم الوضو بود و به اهمیت زیادی می داد💚 🔴اگر خودش راننده نبود، اصرار می‌کرد نگه داریم! حالا هر جا بود مهم نبود، ، و خدماتی یا ... 🌷صدای که می‌آمد می‌زد کنار، یا باید می‌زدیم کنار. مهم بود نماز اول وقتش از دستش نرود... 👬یک بار هم پسرهاش را آورد مغازه برای اصلاح. گفت «اینجا باشن... کار دارم... میرم و بر می‌گردم، می‌برمشون!» نایستاد. سریع رفت..... 🤔از پسر بزرگش که نشست برای آرایش موهاش پرسیدم «بابات کجا رفت؟!» گفت «رفت ... برای ...» برایم عجیب نبود. حسین هر جا بود و در هر شرایطی، را می‌گذاشت اولویت کار... ✍️همکارشهید 🕊🥀
شهدای مدافع امنیت و حرم
ایام ولادت شهید سید #محمدرضا_دستواره- جانشین لشکر27محمدرسول‌الله‌(ص) شوخ طبع ترین فرمانده جنگ.. .
💠 ⚪️ شوخ طبعی دستواره😄 ▫️ خودش تعریف می کرد:👇 برای عمل جراحی سرم را تراشیدند. رفتم جلوی آینه و به آقایی که تیغ در دستش بود، گفتم: ابرو و ریشم را هم بزن.🙂 آن آقا گفت: یعنی چی؟😐 گفتم: مال خودم است دیگر؛ بزن کاریت نباشه.🤨 ابرو و محاسنم را زدند و وقتی جلوی آینه رفتم، خودم را نشناختم. پیش خودم گفتم سید (پدرم) را سر کار بگذارم.😈 روی ویلچر نشستم و خودم را جلوی در ورودی بیمارستان رساندم تا سید بیاید. بابا از در آمد داخل. از کنارم رد شد. اما مرا نشناخت. گفتم: سید کجا می‌ری؟😄 _بنده‌زاده مجروح شده آمدم ببینمش. _آقازاده‌تان کی‌ باشن؟🤔 _آقا سیدرضا دستواره. _اِ، آقا رضا پسر شماست؟😅 عجب بچه شجاع و دلیری دارید شما. تو فامیلتون به کی رفته؟ ویلچر منو هُل بده تا شما را ببرم تو اتاق آقا رضا. و باهم راهی اتاق شدیم.🤭 گفتم:حاج آقا می‌دانی کجای آقا رضا تیر خورده؟🤔 _نه، اولین باره می‌روم او را ببینم.🙁 _نترس دستش کمی مجروح شده. _خدا رو شکر.☺️ _حاج آقا دست راست رضا قطع شده اگه نمی‌ترسی.😈 _خدایا راضی‌ام به رضای خدا.😥 _حاج آقا دست چپش هم قطع شده.😈 _خدا رو شکر؛ خدایا این قربانی را قبول کن.😢 در آسانسور صحبت را به جایی رساندم که پای راست خودم را قطع کردم.😂 بابا تکانی خورد و کمی ناراحت شد.😓 تا بالای تخت که رسیدیم، آمد که مرا روی تخت بگذارد، طوری وانمود کردم که رضا دستواره را بدون دست و پا خواهد دید...😈 کمی ناراحت شد و اشکش درآمد.😭 _حاج آقا خیلی باحالی؛ بچه‌ات ۱۰ دقیقه پیش شهید شد او را بردند سردخانه.🤭 این بار دیگر لرزه به تن پدرم افتاد، اشکش درآمد و رو به قبله ایستاد و گفت: خدایا این قربانی را از ما بپذیر.😭 با خنده گفتم: بابا، خیلی بی‌معرفتی، ما را کُشتی تمام شد، رفت؟!🤣 پدرم یک نگاهی کرد و تازه ما را شناخت. گفت: ای پدرسوخته اینجا هم دست از شیطنت برنمی‌داری؟!»😠😡 - جانشین لشکر27محمدرسول‌الله‌(ص)
شهدای مدافع امنیت و حرم
💠 #خاکریز_خاطره ⚪️ شوخ طبعی دستواره😄 ▫️ خودش تعریف می کرد:👇 برای عمل جراحی سرم را تراشیدند. رفتم
🌱 ♨️ مثال‌زدنی شهید دستواره در برخورد با پدر «یک روز رضا به من گفت: بابا من راضی نیستم دیگر این کار‌ها (بارکشی) را انجام دهی، این کار‌ها دیگر برای شما سنگین است. گفتم: تو درست می‌گویی، اما من به کار عادت کرده‌ام و قدرت این کار را هم دارم. او گفت: من راضی نیستم، در ضمن حالا که شاغل شده‌ام، این حقوق مرا بگیر و خرج کن، این شغل شما برای من گران تمام می‌شود. گفتم: بابا تو که می‌خواهی حقوقت را به من بدهی، تو فردا می‌خواهی به امید خدا ازدواج کنی و برای زندگیت باید خرج کنی، من هم که چیزی ندارم تا برای تو پس‌انداز کنم. در جواب گفت: بابا تو هنوز خدا را نشناخته‌ای، به اندازه‌ای که خداوند ضامن روزی ما است، من اگر بخواهم ازدواج کنم، خدا را دارم، خدا به من کمک می‌کند. این حرف ایشان خیلی روی من اثر گذاشت.. شادی روح مطهرشون صلوات 🌷
باشهداعهد‌بستیم‌،تااخربمانیم!(؛ ––––· • —– ٠ ✤ ٠ —– • ·––
4.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌👌👌 💫 ای که بارها ارزش خواندن دارد... ✨رهبر معظم انقلاب: یک جوانِ پُرشورِ مؤمنِ از جان‌ گذشته‌ی سبزواری، شهید ناصر باغانی، وصیّت‌نامه دارد. ✨او یک جوانِ در سنین حدود بیست سال است. جا دارد که انسان آن وصیّت‌نامه‌اش را ده بار بخواند، بیست بار بخواند! بنده مکرّر خوانده‌ام.
می‌گویند داغ جوان سخت است😔 پسرش مرتضی را که به خاک سپرد فریاد میزد داغت کمر شکن است اما مبارکت باشد پسرم و حالا خودش هم به پسرش شهیدش ملحق شد شهید؛ پدرِشهید! چهره‌اش می‌گوید گویا این سال‌ها؛ بارها و بارها در فراق پسر جان داده بود… شادی‌ ارواح مطهرشون صلوات 🌷
🔹آیت اللہ جوادی آملی: ما برای اینکه از برخوردار باشیم، باید در مسیر آنها حرکت کنیم و بدانیم، دعای شهدا، جزء دعاهای مستجاب است.... 💥یک نکته : ببینید‌ وقتی به شهدا متوسل میشیم برای ما دعا می کنند . حالا وقتی منِ نوعی، رفتارم با پدر و مادرم درست نیست وقتی منِ نوعی، انجام میدم که میدونم گناهه ولی ترکش نمی کنم .. وقتی منِ نوعی، حق الناس گردنمه و خیلی چیزهای دیگه، این ها سبب میشه دعای شهید در حق من مستجاب نشه توی به شهدا اول از شهید بخواهیم دعا کنه بارمون سبک بشه ، دعا کنید شهید اول بهمون بفهمونه کجای کارمون میلنگه ،بعد برطرفش کنیم . بعد از شهید حاجت اصلیمون را بخواهیم . 🔊
چه کسی می‌گوید جاذبه رو به زمین است؟ من کسانی را دیدم که فارغ از هر کششی رفته‌اند تا بالا تا اوج... آری؛ جاذبه رو به خداست..