حیدر حیدر حیدر 💚 . #امام_علی | #مداحی_ترکیبی

🍀برگی از خاطرات شهدا🍀 در پتروشیمی اراک کار می‌کردیم. ماه رمضان بود و هوا بسیار گرم! محل کار ما مخازن کُروی بود که باید در داخل آن کار می‌کردیم. 🌻بدنه مخزن باید تا ۱۰۰ درجه سانتی‌گراد حرارت می‌دید تا گرم شده و سپس شروع به کار کنیم. شهید عسگری هم‌پای ما در آن شرایط که برای کسی که روزه هم نبود، تحمّلش سخت بود، روزه می‌گرفت و کار می‌کرد. 🌻یک شب به اتفاق هم به منزل دوستان در خوابگاه دیگر رفتیم و دیدیم که هندوانه‌ای گذاشتند وسط و به ما هم تعارف کردند، اما شهید قبل از آنکه از هندوانه بخورد، از دوستان پرسید:«از کجا آورده‌اید؟ در اینجا که دسترسی به مغازه ندارید!» 🌻گفتند:«از باغ کنار پتروشیمی کَندیم.» شهید گفت:«آیا صاحبش می‌داند؟» گفتند:«نه!» او چنگال را به زمین گذاشت و گفت:«با مال شبهه‌ناک جسم و روحم را آلوده نمی‌کنم. ان‌شاءالله که خداوند از میوه‌های بهشتی نصیب‌مان کند!» راوی: دوست شهید 🌷شب و عاقبتتون شهدایی🌷

سلام ممبر های عزیز من اومدم ولی میرم به زودی میرم 5 فروردین استراحت دارم گوشي دستم بعد میرم ان شاء الله چند روز هستم فعالیت میکنم 🥲

قدرتو ندونستیم سید💔😭

همسر فرعون‌ . . . تصميم‌ گرفت‌ که‌ عوض‌ شه ؛ و شُد یکی از زنان‌ والای ‌بهشتی🥲😍:) پسر نوح . . . تصميمی ‌برای عوض‌ شدن‌ نداشت! غرق‌ شد و شُد درس ‌عبرتی برای آیندگان . . .😶 اولی همسر‌ يك ‌طغيانگر بود . و دومـی ‌پسـر یك‌ پيامبــر .. برای عـوض‌شدن ‌هيچ‌ بهانه‌ای قابل ‌قبول ‌نيست (: اين ‌خودت‌ هستی که ‌تصميم‌ میگيری عوض ‌بشی یا نه♾!

خدای من...❤️ تمام زندگی ام را خودت نقاشی کن!" من به قل‍م طُ ایمان دارم :)

۱۴۰۳، سالی که به اندازه چند سال گذشت .‌.

- این‌ خبر‌ را‌ برسانید‌ به‌ عشاق‌ نجف‌ بوی‌ِ سجاده‌ی‌ خونین‌ِ کسی‌ می‌آید . .

بچه ها🙂💔 التماس دعا