eitaa logo
شهدای مدافع امنیت و حرم
1.8هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
10.2هزار ویدیو
74 فایل
سعی کن یه جوری زندگی کنی که خدا عاشقت بشه اگه خدا عاشقت بشه خوب تورو خریداری میکنه 💚🌱 #شهید_محسن_حججی️ فقط جهت تبادلات و همسایگی و ادمین شدن به پیوی بنده: 👇🏻 @LabikorHussein313 ✅کپی آزاده و با ذکر صلوات برای سلامتی و فرج امام زمان حلال می باشد🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
امیدوارم حضرت زهرا(س) عنایتی کند تا به هدفی که از ورود به سپاه داشته‌ام آن هم تنها خواستنِ شهادت از خداوند بود نائل آیم!
حسینیہصیاد دلها🌱-.mp3
زمان: حجم: 3.79M
آخرِ تیپیولوژی شهدا هستن چون تیپِ لباس‌ُالتقوا زدن و خوشگلِ خوشگلا یوسفِ زهرا(س) نگاشون کرد.
پارسال شبِ تولد امام رضا همه نگران بودیم همه دعا میکردیم خبر زنده بودن رئیس جمهورمون رو بشنویم ... نمیدونستیم که امام رضا قراره در شب تولدش،آغوشش رو برای همیشه به روی شهید_جمهور باز کنه... در روز ولادت امام رضا علیه السلام به یادِ رئیس جمهور انقلابی باشیم... هرکس شهید شد عاقبتش ختم بخیر میشود خادم الرضا روحت شاد در بهشت برین 🤲🏻
🔷 ۱۶ اردیبهشت سالروز شهادت خادم شهدای اردوهای راهیان نور، شهید مدافع حرم حاج محمد بلباسی از قائمشهر در خان طومان سوریه گرامی باد. 🔹این تصویر فرزندان و دختر کوچک شهید (زینب) است که شش ماه بعد از شهادت ایشان به دنیا آمد. همان زینب کوچولویی که رهبر معظم انقلاب در گوش او اذان خواندند و تصویرش ماندگار شد. 🔹مسئول خادمین شهدای اردوگاه شهید باکری در ایام راهیان نور: «نزدیک به آخرای سال، مثل همیشه قصد داشتیم لیست خادمین شهدای راهیان نور هر منطقه رو ببندیم. شب خواب دیدم خانم حضرت زینب (س) تشریف آوردن و گفتند اسم محمد بلباسی رو تو لیست خادمین شهدای امسالتون ننویسید! ایشون دیگه خادم حرم ما شده و ما اون رو برا خودمون انتخاب کردیم!» برام عجیب بود تا پیگیر شدم و شنیدم که ایشون به سوریه رفته و شهید شده و پیکرش هم همانجا مهمان بانوی دمشق شده و در منطقه جا مانده است. ♦️شهید آوینی: «راه کاروان عشق از میان تاریخ می گذرد و هر کس در هر زُمره که می خواهد ما را بشناسد داستان کربلا را بخواند، اگرچه خواندن داستان را سودی نیست اگر دل کربلایی نباشد!»
9.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 گریۀ شهید رئیسی با شنیدن رنج کشاورزان اصفهانی 🔹مرتضوی، استاندار وقت اصفهان داستان گریه شهید رئیسی را با شنیدن رنج کشاورزان اصفهانی روایت کرد.
20M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌تفحص شهیدی با قمقمه پر آب در شب میلاد امام رضا علیه السلام ▫️گروههای تفحص شهدا موفق شدند پیکرهای مطهر ۳ شهید دوران دفاع مقدس را در شب میلاد امام رضا علیه السلام در منطقه ام الرصاص تفحص نمایند ▫️نکته جالب این که قمقمه همراه یکی از شهدا هنوز بعد از سالیان سال پر از آب است
و انسانم آرزوست...
2.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 استوری | کاش میشد که تو با معجزه ای برخیزی
اگر اهلِ جهاد باشیم هرجا باشیم سنـگر است✋🏼🍃 ❤️
✍️ یادمه معلم گفته بود دارید. ناظم آمد سر صف و گفت: بر خلاف همیشه خارج از ساعت آموزشی امتحان برگزار میشه. فردا زنگ سوم که تمام شد آماده ی امتحان باشید. ⚠️ آمدیم داخل حیاط. گفتند: چند دقیقه ی دیگه امتحان شروع میشه. صدای از مسجد محل بلند شد. احمد آهسته حرکت کرد و رفت به سمت نمازخانه. 🚶‍♂️دنبالش رفتم و گفتم: برگرد. این آقا معلم خیلی به نظم حساسه، اگه دیر بیای، ازت امتحان نمی گیره و.. می‌دانستم احمد طولانی است. 🙎‍♂️ احمد مقید بود که ذكر را هم با دقت ادا کند. هر چه گفتم بی‌فایده بود. احمد به نمازخانه رفت و مشغول نماز شد. همان موقع همه ی ما را به صف کردند. وارد کلاس شدیم. 🧓 ناظم گفت: ساکت باشید تا معلم سؤالها رو بیاره. مرتب از داخل کلاس سرک می کشیدم و داخل حیاط و نمازخانه را نگاه می کردم. خیلی ناراحت احمد بودم. حیف بود پسر به این خوبی از امتحان محروم بشه. ⏰بیست دقیقه همین طور توی کلاس نشسته بودیم.نه از معلم خبری بود نه از ناظم و نه از احمد همه داشتند توی کلاس پچ یچ می کردند که یک دفعه درب کلاس باز شد. معلم با برگه های امتحانی وارد شد. همه بلند شدند. معلم با عصبانیت گفت: از دست این دستگاه تکثیر! کلی وقت ما رو تلف کرد تا این برگه ها آماده بشه بعد یکی از بچه ها را صدا زد و گفت: پاشو برگه ها رو پخش کن 👤هنوز حرف معلم تمام نشده بود که درب کلاس به صدا درآمد. در باز شد و احمد در چارچوب در نمایان شد. معلم ما اخلاقی داشت که کسی را بعد از خودش به کلاس راه نمی‌داد. من هم با ناراحتی منتظر عکس العمل معلم بودم. 👨‍⚖️ معلم در حالی که حواسش به کلاس بود گفت: نیری برو بشین سرجات احمد سر جایش نشست و مشغول پاسخ به سؤالات امتحان شد. من هم با تعجب به او نگاه می کردم. 👨 احمد مثل ما مشغول پاسخ شد. فرق من با او در این بود که احمد را خوانده بود و من خیلی روی این کار او فکر کردم. این اتفاق چیزی نبود جز نتیجه‌ی عمل خالصانه‌ی احمد. 📚 عارفانه ، زندگینامه و خاطرات عارف ، ص ۱۸. خاطره دکتر محسن نوری از شهید نیّری.
پارسال تو همچین شبایی کل بچه های مشهدی با شور شوق برا ولادت آقا آماده شده بودیم می‌خواستیم مشهد رو برا آقا بترکونیم.. ولی یهویی خبر مفقود شدن بالگرد رئیس جمهور کشورمون منتشر شد همه مات مونده بودیم هی از هم آمار می‌گرفتیم اما خبری نبود کل مشهد آماده برگزاری جشن و شادی بود که اخبار،شهادت رئیس جمهورمون رو اعلام کردن یهو بغض کل شهر رو رو گرفت دیگه بچه ها ذوقی برا شادی و برگذاری جشن نداشتن همه لباس شادی رو در آوردیم و لباس ماتم پوشیدیم.. موکب هارو تبدیل به موکب عزا کردیم دیگه تو شهر خبری از خوشی و خنده نبود در عرض چند ساعت کل شهر رو بغض گرفت... به همین سرعت یه سال گذشت... و تازه الان قدر شهید رئیسی رو می‌دونیم... |
- آقای‌امام‌رضا دلمان‌مچالہ‌شد،بازش‌کنید؛ پھنش‌کنید،صافش‌کنید بخوانیدش،لطفا..💛.