🕊—_")

#شهیدانه "")'--- مهدی‌زخمی‌میشه‌براش‌کمپوت‌میبرن میگه‌کل‌گردان‌ازاین‌کمپوت‌خوردن ؟ بهش‌میگن‌باباشمازخمی‌شدی، شمابخورحالا؛میگه‌هروقت‌کل‌گردان خوردن‌منم‌میخورم ...❤️‍🩹 #شهیدانه

🌸🕊__""-)'

بعضیا میگن; اصن رفاقت با ‌ شهـدا چه معنـی میده؟!🤨 چرا بایـد دوست شهـید انتخاب کنیـم؟!🧐 باید عرض کنم خدمتشون ڪ; زغال‌های خاموش را کنار زغال‌های روشن می‌گذارند تا روشن شود!! چون #همنشینی اثر دارد •• پس دوستی را انتخاب کنید که به شما انرژی و معنویت ببخشد...وچه دوستـی بهتـر از #شهدا؟! #یازهرا ‌

. همیشه کاری کن اگه خدا تورودید خوشش بیاد، نه مردم!❤️🌿 +شهیدابراهیم‌هادی #شهیدانه 🕊 . .

با بچه‌های فامیل کنار رود آب مشغول بازی بود که یه سیب قرمز و درشت از آب رد شد، بچه‌ها سیب رو گرفتن و تقسیمش کردن و خوردن؛ اما علیرضا نخورد. گفت: من نمی‌خورم، شاید صاحبش راضی نباشه. بچه‌ها نفهمیدن چی گفت! ولی پدر از خوشحالی بال در آورد؛ وقتی دید پسر کوچیکش اینقد حلال و حرام سرش میشه. 📚 بخشی از زندگی دانش‌آموز شهید علیرضا مظفری صفات، از کتاب «فکر بکر خدا، ص ۷۰».

. عالم محضر شهداست، اما کو محرمی که این حضور را دریابد و در برابر این خلاء ظاهری خود را نبازد… زمان میگذرد و مکانها فرو می شکنند اما حقایق باقی است… +شهیدآوینی ✨🌿 #شهیدانه . .

. لحظات دلتنگی مادر..🥲💔 #شهید_آرمان_علی_وردی #شهیدانه .

. خانواده‌اش می‌گویند هادی از اول یک جور دیگری بود. حال و هوا و خواسته‌هایش مثل جوانان هم‌سن و سالش نبود. دغدغه‌مندتر و جهادی‌تر از جوانان دیگر بود. انرژی‌اش را وقف بسیج و کار فرهنگی و هیئت کرده بود. در آخر راهی جز طلبگی در نجف پاسخگوی غوغای درونش نشد و شهادت او را برگزید. +قسمتی از خاطرات شهید 🖇📖 #شهیدانه #شهید_هادی_ذوالفقاری .

شبتون شهدایی🌿🌺