چشم و دل دانے چہ خواهند این حوالے؟ بودنت را ، دیدنت را قانع‌ام حتے کمی... ♥️! #شهید‌مصطفی‌صدرزاده

همه‌روزی‌رفتنی‌اند.. چقدرکه‌خوبه‌زیبابریم! -شهیدرسولِ‌خلیلی💔:)))!

🇮🇷. حرم یعنی همین جمهوری اسلامی ایران حرم یعنی همین مردم،همین پرچم 🎙 حاج مهدی رسولی #وعده_صادق #مرگ_بر_اسرائیل

ای‌آفریننده‌ی‌حسین یک‌حسین‌آفریدی‌ویک‌ عالم‌رااسیرعشقش‌کردی من‌فدای‌این‌آفریده‌ات‌که‌ حُبّش‌جهانم‌رامعناکرد:

▫️ من دختر شهیدم ... 💔 ▫️ بابام رو خیلی دوست دارم 😢 کلیپی از دختران ۳ ساله و ۷ ماهه شهید القدس، شهید مهدی حیدری در مراسم تشییع این شهید بزرگوار 😭😭😭

➖داستان صلح تحمیلی و تکلیف ما #شیخ_قمی نبرد با اسرائیل با قوت ادامه دارد...

▪️محرّم را ببازیم؛ جنگ را می‌بازیم! به نظر شما این حرف را برای این روزهای ما نگفت امام؟ «محرم و صفر است که اسلام را نگه داشته است!» • ایران را • خیمه‌ی پاکدامنی دین را • خانه‌ی امام رضا علیه السلام را • خیمه‌ی رحمت و امنیتِ انسانیِ شیعه را در تمام این سالها فقط محرم و صفر زنده نگه نداشت؟ ✘ و درد اینکه فقط دو روز به محرم مانده! و شهرها و خیابان‌ها و فضای مجازی را پرچم‌ها و کتیبه‌ها و بَنِرهای هیئت هایمان پُر نکرده! ✘ مگر ما محرم‌ها به امام حسین علیه‌السلام «یا لیتنا کُنّا معک» نمی‌گفتیم؟ چه شد که ترس گرفتِمان و هیئت‌ها را رها کردیم و رفتیم ... ※ محرّم را ببازیم؛ جنگ را می‌بازیم! دشمن ایران را سوریه می‌خواهد! دشمن ایران را ویرانه‌ی «بی حسین» علیه‌السلام می‌خواهد.... • مگر نمی‌گفتیم جانمان را بگیرید، حسین‌مان را نگیرید؟ جانمان را بگیرید اربعین‌مان را نگیرید؟ چه شد پس ... چرا شهرمان بوی حسین نمیدهد پس؟ ※ محرّم را ببازیم؛ جنگ را می‌بازیم! برخیزید فرزندان فاطمه (س) : ایران شیعه‌خانه‌ی فاطمه سلام‌الله‌علیهاست! محرم آمده .. فصلِ عزایِ پسر فاطمه! کجایید فرزندان فاطمه ... کجایید؟ برخیزید محرم آمده ...چرا دکّان های سیاهی فروشی و لباس مشکی‌ها تعطیلند پس؟ ※ برخیزید: کتیبه‌هایتان را بردارید بزنید سردرِ خانه‌ها و کوچه‌هایتان! برخیزید: درِ حسینیه‌ها و هیئت‌هایتان را باز کنید و غبارروبی کنید! روضه‌ها را به پا کنید! مهمان داریم یک عالمه ... √ محرّم را ببازیم؛ جنگ را می‌بازیم! محرم و صفر است که اسلام را نگه داشته، اینبار هم نگه می‌دارد!

پیچیده توی شهر عطر و بوی محرمت🖤 #اباعبدالله

با حسین نیستی با ادب باش! فرمود مادرت به عزایت بنشیند حر، سرش را پایین انداخت گفت اگر کسی غیر از تو این حرف را می‌زد جوابش را می‌دادم اما تو پسر فاطمه ای.... دیگر محبت حر افتاده بود توی دل امام....