❤️#مثل_شهدا_زندگی_کنیم
موقع #اذان، الله اکبر را که میگفتند، صیاد هم #تکبیر نمازش را میگفت!
این #نماز_اوّل_وقت چیزی بود که من هیچ وقت ندیدم که ترکش کند!
اصلاً جزو متعلقاتش بود!
دیدهاید بعضی چیزها همیشه همراه آدم هست؛
نماز اوّل وقت هم همیشه همراه او بود!
چنان الله اکبر میگفت که انگار #نماز آخرش را میخواند!
چنان با #عشق نماز میخواند که گویی به #آسمان وصل شده است!
می گفت :
هرچه دارم، از نماز دارم. تأکید داشت نماز را اول وقت بخوانیم. وقت هایی که خانه بود، نماز مغرب و عشا را به جماعت می خواندیم. به امامت خودش.
✍️به نقل از همسر شهید علی صیاد شیرازی
✍ یادمه معلم گفته بود #امتحان دارید. ناظم آمد سر صف و گفت: بر خلاف همیشه خارج از ساعت آموزشی امتحان برگزار میشه. فردا زنگ سوم که تمام شد آماده ی امتحان باشید.
⚠️ آمدیم داخل حیاط. گفتند: چند دقیقه ی دیگه امتحان شروع میشه.
صدای #اذان از مسجد محل بلند شد. احمد آهسته حرکت کرد و رفت به سمت نمازخانه.
🚶♂دنبالش رفتم و گفتم: #احمد برگرد. این آقا معلم خیلی به نظم حساسه، اگه دیر بیای، ازت امتحان نمی گیره و..
میدانستم #نماز احمد طولانی است.
🙎♂ احمد مقید بود که ذكر #تسبیحات
را هم با دقت ادا کند. هر چه گفتم بیفایده بود. احمد به نمازخانه رفت و مشغول نماز شد. همان موقع همه ی ما را به صف کردند. وارد کلاس شدیم.
🧓 ناظم گفت: ساکت باشید تا معلم سؤالها رو بیاره.
مرتب از داخل کلاس سرک می کشیدم و داخل حیاط و نمازخانه را نگاه می کردم. خیلی ناراحت احمد بودم. حیف بود پسر به این خوبی از امتحان محروم بشه.
⏰بیست دقیقه همین طور توی کلاس نشسته بودیم.نه از معلم خبری بود نه از ناظم و نه از احمد همه داشتند توی کلاس پچ یچ می کردند که یک دفعه درب کلاس باز شد.
معلم با برگه های امتحانی وارد شد.
همه بلند شدند. معلم با عصبانیت گفت: از دست این دستگاه تکثیر! کلی وقت ما رو تلف کرد تا این برگه ها آماده بشه بعد یکی از بچه ها را صدا زد و گفت: پاشو برگه ها رو پخش کن
👤هنوز حرف معلم تمام نشده بود که درب کلاس به صدا درآمد. در باز شد و احمد در چارچوب در نمایان شد.
معلم ما اخلاقی داشت که کسی را بعد از خودش به کلاس راه نمیداد. من هم با ناراحتی منتظر عکس العمل معلم بودم.
👨⚖ معلم در حالی که حواسش به کلاس بود گفت: نیری برو بشین سرجات احمد سر جایش نشست و مشغول پاسخ به سؤالات امتحان شد. من هم با تعجب به او نگاه می کردم.
👨 احمد مثل ما مشغول پاسخ شد. فرق من با او در این بود که احمد #نمازاول_وقت را خوانده بود و من خیلی روی این کار او فکر کردم.
این اتفاق چیزی نبود جز نتیجهی عمل خالصانهی احمد.
📚 عارفانه ، زندگینامه و خاطرات عارف #شهید #احمدعلی_نیّری ، ص ۱۸. خاطره دکتر محسن نوری از شهید نیّری.
✍️ یادمه معلم گفته بود #امتحان دارید. ناظم آمد سر صف و گفت: بر خلاف همیشه خارج از ساعت آموزشی امتحان برگزار میشه. فردا زنگ سوم که تمام شد آماده ی امتحان باشید.
⚠️ آمدیم داخل حیاط. گفتند: چند دقیقه ی دیگه امتحان شروع میشه.
صدای #اذان از مسجد محل بلند شد. احمد آهسته حرکت کرد و رفت به سمت نمازخانه.
🚶♂️دنبالش رفتم و گفتم: #احمد برگرد. این آقا معلم خیلی به نظم حساسه، اگه دیر بیای، ازت امتحان نمی گیره و..
میدانستم #نماز احمد طولانی است.
🙎♂️ احمد مقید بود که ذكر #تسبیحات
را هم با دقت ادا کند. هر چه گفتم بیفایده بود. احمد به نمازخانه رفت و مشغول نماز شد. همان موقع همه ی ما را به صف کردند. وارد کلاس شدیم.
🧓 ناظم گفت: ساکت باشید تا معلم سؤالها رو بیاره.
مرتب از داخل کلاس سرک می کشیدم و داخل حیاط و نمازخانه را نگاه می کردم. خیلی ناراحت احمد بودم. حیف بود پسر به این خوبی از امتحان محروم بشه.
⏰بیست دقیقه همین طور توی کلاس نشسته بودیم.نه از معلم خبری بود نه از ناظم و نه از احمد همه داشتند توی کلاس پچ یچ می کردند که یک دفعه درب کلاس باز شد.
معلم با برگه های امتحانی وارد شد.
همه بلند شدند. معلم با عصبانیت گفت: از دست این دستگاه تکثیر! کلی وقت ما رو تلف کرد تا این برگه ها آماده بشه بعد یکی از بچه ها را صدا زد و گفت: پاشو برگه ها رو پخش کن
👤هنوز حرف معلم تمام نشده بود که درب کلاس به صدا درآمد. در باز شد و احمد در چارچوب در نمایان شد.
معلم ما اخلاقی داشت که کسی را بعد از خودش به کلاس راه نمیداد. من هم با ناراحتی منتظر عکس العمل معلم بودم.
👨⚖️ معلم در حالی که حواسش به کلاس بود گفت: نیری برو بشین سرجات احمد سر جایش نشست و مشغول پاسخ به سؤالات امتحان شد. من هم با تعجب به او نگاه می کردم.
👨 احمد مثل ما مشغول پاسخ شد. فرق من با او در این بود که احمد #نمازاول_وقت را خوانده بود و من خیلی روی این کار او فکر کردم.
این اتفاق چیزی نبود جز نتیجهی عمل خالصانهی احمد.
📚 عارفانه ، زندگینامه و خاطرات عارف #شهید #احمدعلی_نیّری ، ص ۱۸. خاطره دکتر محسن نوری از شهید نیّری.
#نماز اول وقت
سفارش شهدا
🌴🍀به وقت عاشقی🌴🍀
📝 فرازی از وصیت نامه
💟 #شهید_علی_آخوند_رجبی
و بدانید، نماز خوب انسان را از فحشاء و منكر دور میكند، نماز را با حضور قلب اقامه كنید.
#کمیازشهدابرایمبگو . . . 🌱
همیشه یک سفارش به ما میکرد
و میگفت: اگه در معرض گناہ قرار گرفتی
و خواستی دچارلغزش نشی و از اون گناه
فرار کنی،خودت رو با خوندن #قــــــــرآن و
#نـــمـاز یا مطالعه مشغول کن تاحواست
از اون محل و از اون گناه پرت بشه..✨
▪️نماز ماه ذی القعده
#نماز یکشنبه های ماه ذی القعده
در فضيلت نماز روز یکشنبه ماه ذی القعده، بسيار از رسول خدا (صلی الله عليه و آله ) روايت شده كه:
توبه اش قبول و گناهش آمرزيده شود و با ايمان از دنیا برود و ایمانش از او گرفته نشود و قبرش وسیع و نورانی گردد و والدينش از او راضی گردند و مغفرت شامل حالِ والدينِ او و ذريّه(نسل) او گردد و توسعه رزق پيدا كند و ملك الموت با او در وقتِ مُردن مدارا كند و به آسانی جان او بيرون شود.
طریقه خــــواندنِ ایـــــن نماز:👇
در روز يكشنبه غسل كند.
🔸 وضو بگيرد.
🔸چهار ركعت نماز بخواند. ( دو نمازِ دو رکعتی به نیت نماز یکشنبه ماه ذیالقعده)
💎 در هر ركعت :👇
🔶 سوره حمد يک مرتبه
🔶 سوره توحید سه مرتبه
🔶 سوره فلق و سوره ناس یک مرتبه
🔶 پس از اتمامِ نماز هفتاد مرتبه استغفار كند ( استغفرالله ربی و اتوب الیه)
🔶و یک مرتبه ذکر «لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ الْعَلیَّ الْعَظيمِ» بگوید.
🔶 و در مرحله آخر بگوید : يا عَزيزُ يا غَفّارُ، اِغْفِرْ لی ذُنُوبی وَ ذُنُوبَ جَميعِ المُؤمِنينَ وَ الْمُؤمِناتِ، فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ اِلاّ اَنْتَ.
📚منبع: بر گرفته از مفاتیح الجنان
#خلیج_فارس
#ولادت_امام_رضا
#شهید
#دهه_کرامت
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
عزیزانم!
اولاً گناه نکنید که گناه سم
مهلک ِانسان است. اگر به گناه
افتادید یا حتی غرق در گناه هم
بودید، دست از #نماز برندارید و
نماز را ترک نکنید.
این رشتهٔ باریک بین خود و خدا را
پاره نکنید،این یک درب آشتی با
خدا را برای خود باز نگهدارید..
-آیـتﷲضیاءآبادی
-
هر موفقیتی در زندگی
بدست آوردم از #نماز
اول وقتم بود..!
•شهیدصیادشیرازی•
#شهیدابراهیمهمت
انسان یک تذکر در هر ۴ ساعت به
خودش بدهدبد نیست بهترین موقع
بعد از#نماز ،وقتی سر به#سجده میگذارید
مرورۍ بر اعمال صبح تا شب خود بیندازید
آیا کارمان برای رضای#خدا بود..❤️🩹!؟