eitaa logo
شهدای مدافع امنیت و حرم
1.8هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
10.2هزار ویدیو
74 فایل
سعی کن یه جوری زندگی کنی که خدا عاشقت بشه اگه خدا عاشقت بشه خوب تورو خریداری میکنه 💚🌱 #شهید_محسن_حججی️ فقط جهت تبادلات و همسایگی و ادمین شدن به پیوی بنده: 👇🏻 @LabikorHussein313 ✅کپی آزاده و با ذکر صلوات برای سلامتی و فرج امام زمان حلال می باشد🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
••♥️🌿•• شهیدمصطفی‌رشیدپور: شہادت شوخی نیست! قلب آدمو بو میڪنند بوی دنیا و تعلقاتش را داد رهایت می‌ڪنند. می‌گویند برو درد بڪش، پخته‌شو،منِیّت‌‌را رهاڪن.. آرمان‌عزیز⚘️🕊 "شهیدآرمان‌‌علی‌وردی"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهیده فائزه رحیمی 💔🥲🙃
شهید مهدی لطفی‌ اهل لرستان بود اما از مأموران چابک نیروی انتظامی یگان امداد تهران، با شروع اغتشاشات سال گذشته، او یکی از نیروهایی بود که برای آرام کردن شهر از دست آشوبگران مامور شده بود، اغتشاشگران او و دوستانش را غریب گیر آورده بودند، شدت زخم‌ها آن‌قدر زیاد بود که مهدی آسمانی شد.
اخلاقش همه را شیفته او کرده بود هفت ماهی می‌شد که بابا شده بود، بابای یک دختر دوست‌داشتنی، بابایی که برای جگرگوشه‌اش آرزوها داشت‌، دوست داشت موهایش را ببافد، برایش چادر بخرد و با هم در صف نذری بروند و غذای امام حسین (ع) را بگیرند، بابای جوانی بود با کلی آرزو برای دخترش، یک بابای ۲۸ ساله، حافظ قرآن بود و بسیار بیشتر از سنش می‌دانست، اهل ورزش هم بود، بدمینتون بازی می‌کرد و فوتبال را هم مثل بیشتر آقایان دوست داشت، دستخطش هم خوب بود و خوب هم نقاشی می‌کشید.‌ آقا مهدی اهل لرستان بود اما از مأموران چابک نیروی انتظامی یگان امداد تهران، هر بار به مرخصی می‌آمد، خانواده را دور هم جمع می‌کرد، خوب بلد بود با بزرگ و کوچک چه‌طور رفتار کند، همین اخلاقش، همه را شیفته او می‌کرد.‌
۲۴ روز از مهرماه می‌گذشت، اغتشاشگران، مهدی و رفقایش را غریب گیر آورده بودند، فرمانده مهدی زنگ زد به بابای مهدی و گفت: مهدی تصادف کرده و بهتر است به تهران بیایید، بابایش همان‌جا فهمید، فهمید که بلایی سر پسرش آمده است. شدت زخم‌ها آن‌قدر زیاد بود که به شهادت رسید، مهدی رفت وداغش بر دل خانواده‌اش ماند، پیکرش رفت چالانچولان شهرستاندورود، روستای عربان، جایی که زادگاهش بود. مهدی عاشق شهادت بود، وعده‌اش را هم به یکی دو نفر از اعضای خانواده‌اش هم داده بود و شهادت هم نصیبش شد.
اگر‌ به واسطه خونم، حقی بر گردن دیگران داشته باشم، به خدای کعبه قسم، از مردان بی‌غیرت و زنان بی‌حیا نمیگذرم ✍🏻شهید امیر حاج امینی
احساس میکنم كِ گم شده‌ام .. شهدا میشود مرا تفحصم کنید؟! گم شده‌ام ، در کجا نمیدانم .. بیش از همه در خودم💔 شما را به آن سربندهایتان تفحصم کنید آخر کھ چه؟ مگر نه این است که از خاک آمدم و به خاک میروم؟ پس چه بهتر که خاکی بروم .. دیگر تحمل ندارم قلبم پر از حُب دنیاست چشمانم هنوز گریان است دستانم هنوز به سوی شماست پاهایم هنوز در راهتان است گوش‌هایم هنوز نوایتان را می‌شنود پس تا دیر نشده به داد این تن برسید شُهدا تفحصم کنید شما را به سربندهایتان قسم تفحصم کنید .