⊰{🕊🤍}⊱
گفت:
میدونۍ چࢪا میگیم ࢪفیق #شهید
داشتہ باشید؟!
بࢪاۍ اینکہ ࢪفیق ࢪوۍ ࢪفیق اثࢪ میزاࢪه:)
معࢪفت بہ خࢪج میده و
یه ࢪوز بہ ࢪسم ࢪفاقت میبࢪتت
پیش خودش...🙂
• ﷽ •
توصیههایشهیداحمدمشلببهدختران:
مواظبحجابخودباشیدکهاینمهمترین
چیز است.🖇♥️
دراجتماعماکسیبهفکررعایتحجاب
واخلاقنیست
ولیشمابهفکرباشیدوزینبیبرخوردکنید .
سهچهارم¾دختراندرحالحاضر
حجابشانحجابنیست
وچیزهاییکهمیپوشند،
واقعاًحجابنیست.
ممکناستعبا‹ چادر ›بپوشند،ولیعبایشاندارای مدوبرقاستکهمنبرایاولینباراست
کهمیبینمو
حجابشانحجاب نیست.
یاحجابداردولیبهمرداننگاهمیکند
بایدچشمخودرابهزمینبدوزدو
احترامعبایی‹چادر ›
را که بر سر دارد نگه دارد.
مابایدازفاطمهزهراسلاماللهعلیهاالگوبگیریم.✋🏻
حضرتزینبسلاماللهعلیهابهگونهایبود
کهغیراز حضرتعلی‹علیهالسلام›کسیاورانمی دید.
الانحجاببرسردارد،
ولیهمراهبامدلهای
جدید،یاصورتآرایشکرده. 💄
#شهیداحمدمشلب...♡🌱
🥀.۰🌱
هروقتمیرفتیمگلزارشهدا،
منومیبرد سرمزارِ رفیقشهیدش"شهیدهمریمفرهانیان"
یہ اشاره بهشمیکرد و بهم میگفت:
ببینمامان ؛ میبینی دختراهم شهید میشن؟!💔
#بہنقلازمادرشهید
#شهیدهزینبکمایی
با نگاه به عکست احساس خجالت میکنم داداش💔
توکه هم سن منی...توکه هم سال منی
یه جورایی باتو احساس رفاقت میکنم...
#آرمان_عزیز
#شهید_آرمان_علی_وردی
11.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩 این چادر سیات علم بیبی زینبه
🚩 نذاری حرمتش بریزه باز دو مرتبه
#عفاف_وحجاب #حجاب
#اجتماع_مردمی_عفاف_وحجاب
باید با چادرت سپر عمه جون باشی✨
🍃🍃🍃🍃
🍃
اینجا دیگه سر دو راهیه
وقتی یه مسیری هست،
بهت میگن : پاشو ، بلند شو الان باید آر پی جی بزنی
سمت دشمن
موقعی که داری آر پی جی رو میگذاری
وقتی آر پی جی زن حرکت میکنه و میره سمت دشمن
دنیا رو پشت سرش میگذاره
همه میان تو ذهنت
همه چیز میخواد مانع بشه تو بلند نشی
بترسی و این کارو نکنی
وقتی بلند شدی و آر پی جی رو زدی
اون وقت دنیا رو پشت سرت گذاشتی
بارها و بارها
شاید روزی چند بار این امتحان برات رخ بده
که بلند بشی
جلوی گلوله وایسی
حالا بیا شاید خدا تو رو در اون لحظه به عنوان قربانی بخره یا نخواهد بخره
ولی همین بریدن از دنیا به صورت کرار
باعث میشه تو به خدا نزدیک تر بشی...
شهید قهرمان وطن / مصطفی صدرزاده...
اگر یک روز فکرِشهادت از ذهنت دور شد
و آن را فراموش ڪردی حتما فرداۍِ آن
روز را روزه بگیر🌼°.
.
#شهید_مصطفی_صدرزاده💛
❣ #عــند_ربـهم_یــرزقون
🌱همیشه لباس کهنه میپوشید.
سر آخر اسمش پای لیست دانش آموزان کم بضاعت رفت. مدیر مدرسه داییاش بود. همان روز عصبانی به خانه خواهرش رفت. مادر عباس بابایی، برادرش را پای کمد برد و ردیف لباسها و کفشهای نو را نشانش داد. گفت عباس میگوید دلش را ندارد پیش دوستان نیازمندش اینها را بپوشد.
#شھید_عباس_بابایی