eitaa logo
شهدای مدافع امنیت و حرم
1.8هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
10.2هزار ویدیو
74 فایل
سعی کن یه جوری زندگی کنی که خدا عاشقت بشه اگه خدا عاشقت بشه خوب تورو خریداری میکنه 💚🌱 #شهید_محسن_حججی️ فقط جهت تبادلات و همسایگی و ادمین شدن به پیوی بنده: 👇🏻 @LabikorHussein313 ✅کپی آزاده و با ذکر صلوات برای سلامتی و فرج امام زمان حلال می باشد🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
میان تلخی های این روزگار مهدی جان! دلم هوای تو کرده بگو چه کنم..؟🫠
شهدای مدافع امنیت و حرم
میان تلخی های این روزگار مهدی جان! دلم هوای تو کرده بگو چه کنم..؟🫠
اگرامام زمان(عج)غیبت‌کرده‌است، این‌غیبت‌ماست‌نه‌غیبت‌او... این‌ماهستیم‌که‌چشمان‌خودرابسته‌ایم،‌این‌ما هستیم‌که‌آمادگی‌نداریم. شهیدمصطفی‌چمران♥️🕊
7.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هنوز دل عاشق تو... اگه بیای جون می‌گیره💛 یا اباصـٰالــح...
رفیقش‌میگفت : گاهی‌مـیرفت‌یه‌گوشه‌یِ‌خلوت ، چفیه‌اش‌‌رومیکشید‌رویِ‌سـرش‌ توحالتِ‌سـجده‌مـیموند . .! به‌قولِ‌معروف‌یه‌گوشـه‌ای خداروگیرمی‌آورد . .(: - شھیدمصطفی‌صدرزاده.
باقری‌ یه‌ جمله‌ دارن‌‌ میگن‌ اگر‌ از‌ دست‌ کسی‌ ناراحت‌ هستید دو رکعت‌ نماز‌ بخوانید‌ و بگویید خدایا این‌ بنده‌ی‌ِ تو حواسش‌ نبود من‌ از او‌ گذشتم‌ توهم‌ بگذر :)) میگفت‌اصلـامیدونۍ‌چیہ؟ همہ‌جـٰاۍڪربلـٰاقشنگہ‌هـٰا هرڪۍ‌بایہ‌جاییش‌خـاطرـہ‌دارـہ وحـالش‌باهـٰاش‌خـوب‌میشـہ ببینم‌توباڪجاش‌خـاطرـہ‌دارۍ؟ چندلح‌ـظـہ‌نگاش‌ڪردم‌وگفتم : ڪربلـٰانرفتم :)💔
گفت : راستی جبهه چطور بود؟! گفتم : تا منظورت چه باشد؟ 🙃 گفت : مثل حالا رقابت بود؟! 🤔 گفتم : آری 😉 گفت : در چی؟! 😳 گفتم : در خواندن نماز شب 😊 گفت : حسادت هم بود؟! 😳 گفتم : آری ☺ گفت : در چی؟! 😮 گفتم : در توفیق شهادت 😇 گفت : جِرزنی هم بود؟! 😳 گفتم : آری 🙂 گفت : برا چی؟! 😳 گفتم : برای شرکت در عملیات 😭 گفت : بخور بخور بود؟! 😏 گفتم : آری ☺ گفت : چی میخوردید؟! 😳 گفتم : تیر و ترکش 💥💥 گفت : پنهان کاری بود؟! 😳 گفتم : آری 🤫 گفت : در چی؟!!😳 گفتم : نصف شب واکس زدن کفش بچه ها 👞👞 گفت : دعوا سر پست هم بود؟! گفتم : آری 😊 گفت : چه پستی؟! 🤔 گفتم : پست نگهبانی سنگر کمین 💂 گفت : آوازم می خوندید؟! 🎙 گفتم : آری 😊 گفت : چه آوازی؟! 😳 گفتم :شبهای جمعه دعای کمیل 😟 گفت : اهل دود و دم هم بودید؟! 🌫 گفتم : آری 😒 گفت : صنعتی یا سنتی؟! 😳 گفتم : صنعتی ، خردل ، تاول زا ، اعصاب گفت : استخر هم می رفتید؟! ✨ گفتم : آری 🙂 گفت : کجا؟! 😲 گفتم : اروند، کانال ماهی ، مجنون .🌊 گفت : سونا خشک هم داشتید؟! 😳 گفتم : آری 😕 گفت : کجا؟! 😲 گفتم :تابستون سنگرهای کمین ،شلمچه، فکه ، طلائیه،.... گفت : ببخشید زیر ابرو هم بر میداشتید؟! 🙄 گفتم : آری 😊 گفت : کی براتون بر میداشت؟! 😳 گفتم : تک تیرانداز دشمن با تیر قناصه 😪 گفت : پس بفرمائید رژ لبم میزدید؟! 😜 گفتم : آری 😊 خندید و گفت : با چی؟! 😁 گفتم : هنگام بوسه بر پیشونی خونین دوستان شهیدمان😭😔😪 سکوت کرد وچیزی نگفت.. ◦•- - - ----------- 😢 ------------ - - -•◦
شهید حجت الله رحیمی متولد ۱۳۶۸ که از سال 1379 فعّالیّت‌های خود را در پایگاه بسیج و مسجد سید‌الشهد آغاز کرده وی در سال 1384 به عنوان عضو فعّال بسیج در ابتدا مسئول اطلاعات و بعدها مسئول فرهنگی پایگاه مقاومت امام حسین (ع) باغملک منصوب شد وی در سال 1385 هیئت خانگی نورالائمه را با هدف گسترش فرهنگ معنوی اهل بیت (ع) عصمت و طهارت راه اندازی نمود و صدها مراسم مذهبی در مناطق مختلف استان خوزستان برگزار کرد و در بین جوانان استان از محبوبیت خاصی برخوردار بودن شهید از سال 1386 به عنوان خادم‌الشهیدا در ستاد راهیان نور خدمت نمود. وی دانشجوی آزاد باغملک در سال 1390 به عنوان مسئول بسیج دانشگاه آزاد اسلامی باغملک منصوب شد. 🕊🥀
شهدای مدافع امنیت و حرم
شهید حجت الله رحیمی متولد ۱۳۶۸ که از سال 1379 فعّالیّت‌های خود را در پایگاه بسیج و مسجد سید‌الشهد آغ
  🍃ویژگی‌های اخلاقی شهید: شهید رحیمی از ویژگی‌های اخلاقی و شخصیت و معنوی خاصی برخوردار بوده است و رعایت ادب، حفظ حرمت دوستان، گفتن یا زهرا و یا علی در ابتدا و انتهای مکالمات تلفنی‌اش به جای سلام و خداحافظی ـ اقامه نماز اول وقت زبان و خاص و عام بوده است   ایشان بسیار انسان محجوب صبور و مهربان بودند و در فضای خانواده یک الگو برای دیگر فرزندان بود. ایشان همیشه با همان لبخند زیبای‌شان به پدر و مادر خود احترام و دست‌هایش را با رضایتی کامل و عشقی‌ خاص می‌بوسید.   شهید علاقه و تعصب خاصی نسبت به اهل بیت (ع) به خصوص حضرت زهرا (س) داشتند و در هر کاری از این بانوی کریمه مدد می‌جوستن و ذکر یا زهرا (س) را همیشه بر لب داشتند.   ایشان همیشه لبخندی ملیح و زیبا به لب داشتند و ظاهری دلنشین و باطنی پاک.   شهید شیفته‌ و دل‌باخته‌ قدوم مقام معظم رهبری بوده‌اند و همیشه نگران حالات حضرت آقا بودند و به همین دلیل می‌توان او را به حق از جوانان نسل سوم انقلاب نامید.   ایشان طبق عادت دیرینه خود به دیدار خانواده‌های شهدا در روستا‌های محروم می‌رفتند و برایشان مواد غذایی و غیره تأمین می‌کرده و بسیاری از این کارهای شهید بعد از شهادت‌شان آشکار شد و بیشتر کارهای‌شان را فی سَبیلِ اللّهِ انجام می‌دادند. 🕊🥀
و سر انجام شهادت...🥀 کاروان راهیان نوری که وارد منطقه جنوب(اهواز) میشد هر محدوده بین یادمان ها یک تیم بچه های خادم الشهدا همراه با راوی آن منطقه به کاروان برای روایت گری و هم راه بلد منطقه و هماهنگ کننده به کاروان ها ملحق میشد و بچه های تیمی که با شهید رحیمی بودن جزو تیم پادگان تکاوری مستقل صیادشیرازی مستقر در کوه های اهواز (میشداغ )بود که کاروان ها را برای دیدن از مناطق و پادگان دژ  برده بودن که شهید رحیمی یکی از کسانی بود که اتوبوس هارو چک می کرد، جلوی درب خروجی پادگان  دژ در حال دویدن بود که پاهاش گیر میکنه و در جلوی یکی از اتوبوس ها به زمین میخوره، راننده هم که تازه به حرکت افتاده بوده اونو نمیبینه، شهید حجت الله هم هرچی سعی میکنه از زیر اتوبوس بیاد بیرون نمیتونه و لاستیکهای اتوبوس با اون همه وزن از روی بدن ضعیف و ظریفش رد میشه، با فریاد بچه های ستاد شهید صیاد شیرازی راننده فکر میکنه الآن روی کسی هست برای همین اشتباها دنده  عقب میگیره و دوباره به روی پیکر شهید حجت الله میاد و همینطور ایست میکنه، راننده میاد پایین و وقتی با این صحنه مواجه میشه شکه میشه و به سرعت سوار اتوبوس میشه و اتوبوس رو از روی پیکر شهید برمیداره ولی خیلی خیلی دیر شده بود چون شکم شهید رحیمی پاره شده بود و در حالیکه تنها چند روز به تولد ۲۲ سالگی اش مانده بود  به آرزویش که شهادت بود رسید🌷 خوشابه حالش... و زمانی که به پدر شهید رحیمی خبر دادند گفته بود من میدانستم که فرزندم شهید میشه...💔😔 🕊🥀 هدیه به روح مطهرشون صلوات 🌷