eitaa logo
شهدای مدافع امنیت و حرم
1.8هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
10.2هزار ویدیو
74 فایل
سعی کن یه جوری زندگی کنی که خدا عاشقت بشه اگه خدا عاشقت بشه خوب تورو خریداری میکنه 💚🌱 #شهید_محسن_حججی️ فقط جهت تبادلات و همسایگی و ادمین شدن به پیوی بنده: 👇🏻 @LabikorHussein313 ✅کپی آزاده و با ذکر صلوات برای سلامتی و فرج امام زمان حلال می باشد🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
خودش همیشه می‌گفت «شهادت مِنو بازه! هر طوری که دوست داشته باشی می‌برنت، می‌خرنت!» «طریقه شهادت مهم نیست و باکی ندارم از نوع آن، که تیر بخورم، ذبح شوم...، اما از همه بهتر زیر دست و پای دشمنان لگدمال شدن است و بعد ذبح شدن که می‌دانم لذتش از همه بیشتر است و نمی‌خواهم هیچ‌وقت بدنم سالم بماند. زیرا دوست ندارم فردای قیامت شرمنده مادر شما باشم و دوست دارم در حالی محشور شوم که بدنی پر از زخم داشته باشم و سر خود را به روی دست گرفته باشم و تقدیم کنم، باشد که مورد لطف مادرتان قرار گیرم.
- - کجا باید می‌دانستم که آقا نوید دهه اول از کارش مرخصی می‌گیرد و صبح تا شب فقط وقف روضه و عزاداری و خدمت به مراسم آقا اباعبدالله (ع) است. تا جایی که مادرش می‌گفت، محرم‌ها ما اصلا نوید را نمی‌بینیم. کمی طول کشید تا فهمیدم محرم‌ها آقا نوید دلش اسیر جای دیگری است... روز اول محرم بود که رسیدم سوریه. با آقا نوید رفتیم حرم حضرت رقیه و آنجا لباس عزایش را پوشید. می‌گفت من همیشه اذن پوشیدن پیراهن مشکی ام را توی یکی از حرم‌ها می‌گیرم. به لباس عزایش خیلی مقید بود. حتی با پیراهن مشکی دراز نمی‌کشید. می‌گفت این لباس حرمت دارد. وقتی که شهید شد، همین لباس تنش بود. پیراهن عزا، با شلوار شش جیب. آقا نوید توی مناجاتش با آقا امام حسین (ع) گفته بود که دلش می‌خواهد با تمام وجود به سمت امام حسین (ع) برود: «آقا جان، اگر شما اذن بدهید و بگذارید، سفارشاتی که به این و آن کرده ام بابت اعزام به سوریه و یا عراق به سرانجام برسد و یکی از آن‌ها جواب بدهد با تمام وجود به سمت شما می‌آیم. دوست دارم به هر شکلی که شده من را بخرید و ببرید.» و شما و برادر جان‌تان هم چقدر قشنگ آقا نوید را خریدید. درست همان طور که دوست داشت.
7.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خادمی شهیدنوید صفری در حرم حضرت رقیه (س) چقدر با اخلاص و متواضعانه بوسه بر خاک کفش زائران بی بی می زنند😢
4.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
「﷽」 اگر دلت راه داده‌ای به شهدا ، پسش‌ مگیر بگذار در این تلاطم روزگار همان دل بماند♥️! /🦋
4.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر دلت راه داده‌ای به شهدا ، پسش‌ مگیر بگذار در این تلاطم روزگار همان دل بماند♥️! /🦋
آه که تمام حسرتم این است که چقدر دیر فهمیدم زیارت عاشورا چیست و حیفـــ که فقط روزی یک مرتبه روزیم نشد ... 🌹🕊
- - کجا باید می‌دانستم که آقا نوید دهه اول از کارش مرخصی می‌گیرد و صبح تا شب فقط وقف روضه و عزاداری و خدمت به مراسم آقا اباعبدالله (ع) است. تا جایی که مادرش می‌گفت، محرم‌ها ما اصلا نوید را نمی‌بینیم. کمی طول کشید تا فهمیدم محرم‌ها آقا نوید دلش اسیر جای دیگری است... روز اول محرم بود که رسیدم سوریه. با آقا نوید رفتیم حرم حضرت رقیه و آنجا لباس عزایش را پوشید. می‌گفت من همیشه اذن پوشیدن پیراهن مشکی ام را توی یکی از حرم‌ها می‌گیرم. به لباس عزایش خیلی مقید بود. حتی با پیراهن مشکی دراز نمی‌کشید. می‌گفت این لباس حرمت دارد. وقتی که شهید شد، همین لباس تنش بود. پیراهن عزا، با شلوار شش جیب. آقا نوید توی مناجاتش با آقا امام حسین (ع) گفته بود که دلش می‌خواهد با تمام وجود به سمت امام حسین (ع) برود: «آقا جان، اگر شما اذن بدهید و بگذارید، سفارشاتی که به این و آن کرده ام بابت اعزام به سوریه و یا عراق به سرانجام برسد و یکی از آن‌ها جواب بدهد با تمام وجود به سمت شما می‌آیم. دوست دارم به هر شکلی که شده من را بخرید و ببرید.» و شما و برادر جان‌تان هم چقدر قشنگ آقا نوید را خریدید. درست همان طور که دوست داشت.
📚 برشـی از کتاب زیبای شهــیدنوید/ روایت مادر عزیز شهید💕 «امروز به یاد نوید از باب الجواد وارد شدم . بعد از شهادتش هر موقع شما مارا دعوت کردید مشهدتان، همین کار را می کنم. همیشه شما را به اسم دردانه تان صدا می زد . همیشه می گفت یاابالجواد. می گفت شما این اسم را بیشتر دوست دارید، خب من هم اگر دیگران مادر شهید نوید صدایم بزنند بیشتر دوست دارم..» پ. ن: عکسی از مادر بزرگوار شهیدنوید بر مزار پسر شهیدش
«خاطرات شهیدنوید» همانا بندگان صالح خـــدا در میان شما مردم اند... 💗
مے‌گفت:وقتے‌استغفار‌مے‌ڪنیم حواسموݧ‌باشہ‌براے‌چے‌استغفارمے‌ڪنیم باتوجہ‌باشہ‌...آنقدرباید‌اݪتماس‌ڪنیم‌ واݪتجا‌طلب‌بخشش‌ڪنیم‌تا‌خداوند‌بپذیره حرفاش‌خیلے‌بہ‌دݪ‌مےنشست✨ چوݧ‌ا‌ز‌عمق‌جانش‌برمیومد...گاهے‌میگفت: یا أَبانا إِستغفرلنا ذنوبنا إِنا کنا خاطئیݧ 💫💫💫