eitaa logo
شهدای مدافع امنیت و حرم
1.8هزار دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
10.2هزار ویدیو
74 فایل
سعی کن یه جوری زندگی کنی که خدا عاشقت بشه اگه خدا عاشقت بشه خوب تورو خریداری میکنه 💚🌱 #شهید_محسن_حججی️ فقط جهت تبادلات و همسایگی و ادمین شدن به پیوی بنده: 👇🏻 @LabikorHussein313 ✅کپی آزاده و با ذکر صلوات برای سلامتی و فرج امام زمان حلال می باشد🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
: رفقا! شهدا ما رو انتخاب میکنند نہ ما شهدا رو! از بین اینهمہ شهید، یکیشون مِهرش بہ دلت میشینہ و انگار نگاهش باهات حرف میزنہ… حواست باشہ کہ حرمت این انتخاب رو نشکنے! ✨ مزاࢪ 🌱 🖐🏻
گفت: میدونۍ چࢪا میگیم ࢪفیق داشتہ باشید‌؟! بࢪاۍ اینکہ ࢪفیق ࢪوۍ ࢪفیق اثࢪ میزاࢪه:) معࢪفت بہ خࢪج میده و یه ࢪوز بہ ࢪسم ࢪفاقت میبࢪتت پیش خودش...🙂 ❤️
🦋 •• ⎚ میگفت: شب‌هایڪ‌پشتۍبگذارگوشه‌ۍاتاقت.. وامام‌زمان(عج)رادعوت‌ڪن‌بگوبفرمایید امشب‌رااینجااستراحت‌کنید!بچه‌هاآقامیان.. مطمئن‌باشین‌آقامیان‌دوزانوبنشین جلوۍمولاٺ‌دردودل‌ڪن‌باصاحبت..! -حاج‌حسین‌یکتا
دوستان‌سه‌تاالھی‌به‌رقیه‌واسم‌میگین؟👀دنیاحال‌وروزمنوداره‌به‌مسخره‌میگیره... نندازی‌ابروم‌دست‌مردم..آبروم‌میره.. اخه‌دیگه‌چطدری‌بگم‌..ننه‌..من‌کم‌اوردم((:💔 توکه‌عباست‌زمین‌خورده..ببین..من‌زمین‌خوردم💔
دوستان‌سه‌تاالھی‌به‌رقیه‌واسم‌میگین؟👀
کل‌زندگیم‌غمه..جون‌خودم‌زوری‌میخندم😅💔؛
یه‌دلم..‌توبابا‌قبلـہ‌جامونده.. یه‌دلم..‌توصحن‌گوهرشاده.. توصف‌دیدنتواین‌عاشق‌.. میدونی‌چندساله‌که‌وایستاده؟
اینجا‌ایرانه‌و‌دورم‌از‌کربلا‌ خوش‌به‌حال‌عراقیا‌(((: ‌اینجا‌ایران‌و‌هرکس‌دلتنگ‌میشه‌میره‌پیش‌امام‌رضا🙂
اصلامداحی‌عشق‌منه..((:🥲 هرکاری‌میکنم‌بایدباشه..حتی‌موقع‌درس‌خوندن.. دیگه‌توکارای‌خونه‌که‌رفیق‌همیشگیم‌مداحی👀؛ الان‌دارم‌مینویسما..امابایدمداحی‌گوش‌بدم..
کار خاصی نیاز نیست بکنیم! کافیه کارای روزمره‌مون رو به خاطر خدا انجام بدیم اگه توی این کار زرنگ باشی شک نکن شهید بعدی تویی... :)❤️
یادش‌بخیر..شھادت‌امام‌حسن(؏).. بیت‌العباس‌هیچوقت‌یادم‌نمیره..اون‌شبارو آقامحمدسلمان‌میخوند..وماهم‌کیف‌میکردیم((:🙂 اماحالا..دیگه..کسی‌‌نیست‌واسمون‌بخونه.. شبای‌قدراقاسلمان‌کی‌بیاد‌بخونه؟ من‌توشبای‌قدرباشماآشناشدم.. شبای‌قدربودکه‌اولین‌باراومدم‌بیت‌العباس((: داغ‌آقاسلمان‌همیشه‌تازست‌واسه‌ما.. هیچوقت‌ازبین‌نمیرھ((: همیشه‌مداحی‌هاشوگوش‌میدم‌یادخودش می‌افتم..همیشه‌دوست‌داشتم‌یبارازنزدیک‌ببینمش..🥲 قراربودسالھای‌بعد‌یکی‌ازمداحان‌هیئتم‌باشه((:💔 وقتی‌ایشون‌فوت‌کردند..حس‌کردم.. یکی‌ازمهم‌ترین‌و‌بهترین‌فردزندگیموانگارازدست‌دادم.. هیچوقت‌‌فکرنمیکردم..وقتی‌فوت‌کنن..اینجوری‌بشم.. خیلی‌فوتشون‌ناگهانی‌بود..یکدفعه‌ای..💔 هیچکس‌باورش‌نشد.. بذارم‌ازایشون‌عکس‌وفیلم؟؟ یه‌فیلم‌هست‌واسه‌مراسم‌وداعشون‌تاتشییع‌پیکر.. یکی‌هم‌بودواسه‌‌گل‌دخترشون..میذارم‌حتما اگه‌موافقیدری‌اکشن‌بدید..
🍃🌸🍂🌺🍃🌸🍂 ✍️يكى از اصحاب خاصّ امام علىّ صلوات اللّه و سلامه عليه به نام اصبغ بن نباته حكايت نمايد: روزى در محضر امام عليه السلام نشسته بودم كه ناگهان غلام سياهى را آوردند؛ كه به سرقت متّهم بود. هنگامى كه نزد حضرت قرار گرفت ، از او سؤال شد: آيا اتّهام خود را قبول دارى ؟؛ و آيا سرقت كرده اى ؟ 🔸غلام اظهار داشت : بلى اى سرورم ! قبول دارم ، حضرت فرمود: مواظب صحبت كردن خود باش و دقّت كن كه چه مى گوئى ، آيا واقعا سرقت كرده اى ؟ غلام عرضه داشت : آرى ، من دزد هستم و سرقت كرده ام . 🔸امام عليه السلام غلام را مخاطب قرار داد و فرمود : واى به حال تو، اگر يك بار ديگر اعتراف و اقرار كنى ؛ دستت قطع خواهد شد، باز دقّت كن و مواظب گفتارت باش ، آيا اتّهام را قبول دارى ؟ و آيا سرقت كرده اى ؟ 🔸در اين مرحله نيز بدون آن كه تهديد و زورى باشد، گفت : آرى من سرقت كرده ام ؛ و عذاب دنيا را بر عذاب آخرت مقدّم مى دارم . در اين لحظه حضرت دستور داد كه حكم خداوند سبحان را جارى كنند؛ و دست او را قطع نمايند. 🔸اصبغ گويد: چون طبق دستور حضرت ، دست راست غلام را قطع كردند، دست قطع شده خود را در دست چپ گرفت و در حالى كه از دستش خون مى ريخت ، بلند شد و رفت ؛ در بين راه شخصى به نام ابن الكوّاء به او برخورد و گفت : 🔸چه كسى دستت را قطع كرده است ؟ غلام در پاسخ چنين اظهار داشت : سيّد الوصيّين ، امير المؤ منين ، حجّت خداوند، شوهر فاطمه زهراء سلام اللّه عليها، پسر عمو و خليفه رسول اللّه صلوات اللّه عليه (1) دست مرا قطع نمود. ابن الكوّاء گفت : 🔸اى غلام ! دست تو را قطع كرده است و اين همه از او تعريف و تمجيد مى كنى و ثناگوى او گشته اى ؟! غلام در حالتى كه خون از دستش مى ريخت گفت : چگونه از بيان فضايل مولايم لب ببندم و ثناگوى او نباشم ؛ و حال آن كه گوشت و پوست و استخوان من با ولايت و محبّت او آميخته است ؛ 🔸و دست مرا به حكم خدا و قرآن قطع كرده است . وقتى اين جريان را براى اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام مطرح كردند، به فرزند خود حضرت مجتبى سلام اللّه عليه فرمود: بلند شو و برو آن غلام را پيدا كن و همراه خود بياور. 🔸پس امام مجتبى عليه السلام طبق دستور پدر حركت نمود و غلام را پيدا كرده و نزد آن حضرت آورد؛ و حضرت به او فرمود: دست تو را قطع كرده ام و از من تعريف و تمجيد مى كنى ؟! غلام عرضه داشت : 🔸بلى ، چون گوشت ، پوست و استخوانم به عشق ولايت و محبّت شما آميخته است ؛ مى دانم كه دست مرا طبق فرمان خداوند متعال قطع كرده اى تا از عذاب و عقاب الهى در آخرت در امان باشم . اصبغ افزود: حضرت با شنيدن سخنان غلام ، به او فرمود: 🔸دستت را بياور؛ و چون دست قطع شده او را گرفت ، آن را با پارچه اى پوشاند و دو ركعت نماز خواند؛ و سپس اظهار نمود: آمّين ، بعد از آن ، دست قطع شده را برگرفت و در محلّ اصلى آن قرار داد و فرمود: 🔸اى رگ ها! همانند قبل به يكديگر متّصل شويد و به هم بپيونديد. پس از آن ، دست غلام خوب شد؛ و ديگر اثرى از قطع و جراحت در آن نبود؛ و غلام شكر و سپاس خداوند متعال را بجاى آورد و دست و پاى امام عليه السلام را مى بوسيد و مى گفت : پدر و مادرم فداى شما باد كه وارث علوم پيامبران الهى هستيد.((2) 📚پی نوشت: 1-فضايل ومناقب بسيارى را براى حضرت برشمرده است كه جهت اختصار به همين مقدار اكتفا شد. 2- فضائل ابن شاذان : ص 370، ح 213، خرائج راوندى : ج 2، ص 561، ح 19، بحار: ج 40، ص 281 ح 44، اثبات اهداة : ج 2، ص 518، ح 454.