eitaa logo
°|⚘کانال شهیدان شهر هرند⚘|°
334 دنبال‌کننده
10.3هزار عکس
3.5هزار ویدیو
278 فایل
﷽ ❤️|شهادت بہ‌خون‌وتیروترڪش‌نیست.آن‌روزڪہ‌خداراباهمہ‌چیزودرهمہ‌چیزدیدم شهیدشده‌ام|•|⚘|ڪانال‌وقفِ‌سیدالشهداست|⚘|📢ڪپی‌؛باذکرصلوات‌وهشتگ‌مخصوص‌ڪانال:)🍃 جهت ارتباط با ادمین کانال لفت=۳۱۳صلوات @sadatmosavi59186
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سکانس هایی از بی‌حجاب‌هاب وحشی ▪️از چک زدن به مامور قانون تا چای داغ ریختن و فحاشی به پلیس ▪️حقیقت اینه که توی این مملکت دیواری کوتاه تر از پلیس نیست همه نهادهایی که برای حجاب بودجه‌هایی میلیاردی میگیرن و معلوم نیست چه کار میکنن و نتیجه‌اش چیه ... و آخرین مرحله که پلیسه و برخورد قهریه فحشش رو به پلیس میدن ▪️اونقدر هم با قانونشون پلیس رو تحقیر کردن که بی‌حجاب ها جرات میکنن با پلیس این طوری برخورد کنن ‌
سلام شب بخیر دخترای گل شهر هرند ان شاءالله فردا عصر ساعت ۵ در مهد قرآن هرند جنب بیت الحسین باشین طبق معمول چهارشنبه ها چهارشنبه های امام رضایی با یرنامه های جذاب و عالیتون سوپرایزمون کنی با دورهمی دخترونه، اردوی داخل هرند بازی ها آموزش ها اشتراک گذاشتن تجربیات و.... با همدیگه صحبت کنیم. میخوایم گروه های مختلف تشکیل بدیم و هر کدوم تو یه قسمتی فعالیت کنیم فردا 👈چهارشنبه👈 ساعت ۵ عصر تو مهد قرآن منتظرتون هستیم
با سلام🤚🤚 سه شنبه های معرفتی مهدوی سبک زندگی فاطمی تربیت فرزند علوی و....👌✌️ با حضور خانم امینی بزرگوار🧕 سه شنبه امروز 🗓 ساعت ۴ تا ۵ کلاس صالحین در مسجد مصلی سمت امام زاده اسحاق علیه السلام #پایگاه_مقاومت_بسیج_حضرت_فاطمه_الزهرا_سلام_الله_علیها_شهر_هرند
به نام خدا سلام و اما گرامیداشت مقام معلم ... 🔹🔸🔹🔸🔹 گل یاس گل یاس خانم ... مال ماست 😍 شعر دوران بچگی مون بود وقتی دیگه خیلی ی معلم رو دوس داشتیم بعدش نمی دونم چرا فکر می کردیم اگر اینو بگیم اون معلم مال ما میشه 🤣😐 وقتی تک تک اسم معلم ها رو می خوندن ... برای مراسم روز معلم، اون یکی که بیشتر از همه دوس داشتیم ... بلند تر این شعر رو می خوندیم جوری که صدامون می گرفت یادمه چند بار دبستان که بودم از درخت همسایه گل چیدم بردم 🥺 همسایه عزیز اگه پیام منو می خونی حلال کن خواهشا من حوصله ندارم اون دنیا گیر گلای خونه شما باشم البته بیرون بود از حیاط تون ‌. منم که برای خودم نمی خواستم... می بردم هدیه می دادم 🥵 قشنگ پول شویی رو از بچگی یاد گرفتم 😂😭 ی مغازه تو مسیرم بود از این قاب های سنتی داشت روش نوشته بود معلم عزیزم شمع شدی 🕯 شعله شدی سوختی تا هنر خود به من آموختی هر سال هم نمی دونم چرا از همین ها به معلم مون هدیه می دادیم اون روزا این سوسول بازی ها نبود که مادرا بیان فکر کادوی روز معلم باشن خود بچه ها باید می خریدن معمولا هم قاب می خریدن 😂😭 نمی دونم چرا فکر می کردن خیلی کاربردیه😰 یادمه دوران دبیرستان یکی از دوستان ماهر در تقلید صدا خیلی خوب صدای معلم ها و اصطلاحات شونو تقلید می کرد یک بار به یکی از معلم ها گفتیم حلال مون کنید ما خیلی خندیدیم گفتن که باید پیش خودم هم همون تقلید صدا رو داشته باشید دیگه اون موقع ما رفته بودیم زیر نیمکت ها 😎تا این دوست مون صدا رو تقلید کنه ! ایام عید یکی از دبیرهای دوران دبیرستانم رو دیدم انقدر ذوق کردم رفتم جلو سلام کردم خدا وکیلی شما وقتی می بینیدشون، نمیرین جلو؟😒 عایا کار خوبیست؟😶‍🌫 بعد اینکه واقعا با ی هدیه خریدن و ی برنامه جمعی، عایا مقام معلم را گرامی داشته ایم ؟🧐 معلم از اول سال باید با احترام باهاش رفتار بشه ... چه از طرف دانش آموز چه از طرف والدین .... 🌺معلم های عزیزم هر جا که هستید ان شاالله تن تون سالم و لب تون خندون باشه امیدوارم من رو ببخشید بالاخره شیطنت هایی داشتیم 📝 نویسنده : ف.جعفریان ایده های بزرگداشت مقام معلم به زودی ... 📝 تجارب و ایده نوشته های یک فعال فرهنگی ❗️ ف نقطه جعفریان
🌸🍃 ‌🔴چند کار خیلی ساده که خونه مون پر از و بشه 🟠هنگام ورود به خونه کنیم،حتی اگه کسی خونه نیست، و بفرستیم. 🟠صبح بعد از بیدار شدن صدقه بدیم هر چند کم، و آیه الکرسی و چهار قل بخونیم. 🟠نزاریم زباله زیاد‌ تو خونه بمونه. 🟠در طول روز حداقل ده دقیقه صدای قرآن تو خونه پخش کنیم. 🟠حدیث کسا بخونیم و اگر نمیتونیم صوتش رو تو خونه پخش کنیم. 🟠هروقت مشاجره یا کدورتی پیش اومد یک کاسه آب نمک درست کنیم و شب تا صبح تو خونه بزاریم و صبح بریزیم دور، آب نمک انرژی های منفی رو به خودش جذب میکنه. 🟠در طول روز ، پنج بار سوره توحید رو بخونیم. 🟠هر پول یا نعمتی که به وارد زندگیمون میشه اول زبانی کنیم و بعد شکرگزاری عملی، یعنی یا صدقه بدیم از اول مال یا کسی رو هم در اون نعمت شریک کنیم که اینطوری نه تنها چیزی ازش کم نمیشه بلکه برکت میگیره و خیلی دیرتر تموم میشه. 🟠اسراف نکنیم به اندازه ی نیازمون مصرف کنیم، حواسمن به مصرف آب باشه، نسبت به نان بی احترامی نکنیم. اسراف باعث از دست رفتن نعمت ها میشه. 🟠با مردم مدارا کنیم با اهل خانه خوش رفتار باشیم. 🟠نماز اول وقت بخوانیم و همینطور روزی پنجاه آیه قرآن بخوانیم. 🟠دعای خیر برای همنوعان و علی الخصوص دعا برای پدر و مادر باعث برکت و رزق غیرمنتظره میشه. 🟠اظهار فقر نکردن و ناله نکردن در حدیث داریم که هرکس اظهار فقر کند ،فقیرتر می شود.
گروه کُر مدرسه برای اجرای کنسرت در مرکز شهر آماده شده بود. هوا خیلی سرد بود. مردم چند ساعتی در هوای سرد منتظر ماندند، افراد بسیاری جمع شده بودند. رهبر ارکستر برای رهبری گروه در جای خود مستقر شد. در این میان یکی از اعضای ارکستر با خود چنین گفت: «در این سرما نمی‌توانم آواز بخوانم، پنجاه نفر در گروه وجود دارد، باید فقط دهانم را باز و بسته کنم، کسی متوجه نمی‌شود» و رهبر گروه ارکستر کارش را شروع کرد، اما صدایی نشنید! چون آن روز همه مانند هم فکر کرده بودند. «اگر من نخوانم چه می‌شود؟» اگر من نخوانم چه می‌شود؟ این بزرگ‌ترین تحقیری است که یک انسان می‌تواند در حق خودش انجام دهد. در حقیقت معنی‌اش این است که «من هیج ارزشی ندارم‏» ولی در واقع وجود هر کس برای این دنیا ضروری است، وگرنه ما اینجا نبودیم. بود و نبود ما برای این عالم مهم است و اثرگذار. هر روز از خود سؤال کنید؛ اگر همه‌ی مردم شهرتان، کشوری که در آن زندگی می‌کنید و در نهایت کل مردم دنیا مثل شما فکر کنند، ما چگونه شهر، کشور و جهانی خواهیم داشت؟
🟥 نیمه شب ۵ اردیبهشت ۱۳۵۹ عملیات پنجه عقاب (طوفان طبس) 🔻مردم ایران خواب بودند 🔻6هواپیما و 8هلیکوپتر آمریکایی 🔻95 نیروی کماندوی آموزش‌دیده 🔻مقصد، صحرای طبس و بعد ورزشگاه آزادی تهران بود 🔻رئیس جمهور هم تمام رادارهای کشور را از کار انداخته بود(بنی صدر) 🔻دو هلیکوپتر اصلا به طبس نرسید یک هلیکوپتر هم در طبس خراب شد 🔻یک هلیکوپتر هنگام سوختگیری بدلیل طوفان شن با هواپیمای پر از سوخت برخورد و هر دو منفجر شدند. 🔻آمریکاییها به خیال حمله ایران، وحشت کرده و با گذاشتن 8 کشته و همه تجهیزات، به سرعت فرار کردند. ✅مردم ایران هنوز خواب بودند ✅اما خدای مستضعفین بیدار بود ✅خدای‌همواره‌بیدار که یارحق‌است ✅امری تصادفی و اتفاقی نداریم. «آیا ندیدی پروردگارت با اصحاب فیل چه کرد؟» ✅(امام‌ره):شن ها مامور خدا بودند.
📸 نگاهی به جزئیات کنکور ۱۴۰۳ 🔹آمارها حاکی از آن است که ۶۳ درصد شرکت‌کنندگان در نوبت اول کنکور ۱۴۰۳ را زنان تشکیل داده‌اند. 🔹بیشترین تعداد شرکت‌کنندگان بر اساس گروه تحصیلی را داوطلبان گروه تجربی با تعداد ۵۰۱,۰۰۰ نفر و کمترین تعداد شرکت‌کنندگان را داوطلبان گروه ریاضی و فنی با تعداد ۱۲۸,۰۰۰ نفر تشکیل داده‌اند
⚫️ شهادت حضرت حمزه و وفات حضرت عبدالعظیم حسنی علیهماالسلام، محضر مبارک امام زمان علیه‌السلام و محبین ایشان تسلیت باد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج قاسم عزیز تعریف میکنند و سردار حاج علی زاهدی اشک می ریزند. روایت شهادت یکی از بهترین دوستان مشترک هر دو عزیز ‌✨ الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @basijnews_harand
برخورد پلیس راهور اصفهان با تغییر وضعیت ظاهری خودروها 🔹️رییس پلیس راهور اصفهان: هرگونه تغییر در وضعیت خودرو از جمله افزایش یا کاهش ارتفاع باعث برهم خوردن حالت آیرودینامیک وسیله نقلیه می‌شود و آن را از حالت استاندارد خارج می‌کند. 🔹️افرادی که از چراغ‌های رنگی یا نور زنون نیز استفاده می‌کنند جریمه می‌شوند، داخل خودرو باید واضح پیدا باشد. 🔹️نصب هر‌گونه برچسب بر شیشه و بدنه وسیله نقلیه خلاف قانون است، البته خودرو‌هایی که از کارخانه شیشه‌رنگی دارند از این قاعده مستثنی هستند. @Akhbarharand
سلام وقت بخیر به درخواست تعدادی از عزیزان ثبت نام پارچه چادر با عرض ۱۷۰ شروع شد حریر اسود ۳/۵در۱۷۰ یا۴متر در ۱۷۰ اگر چادر سنتی بخواهی و قد ۱۶۰یا۱۶۵داشته باشید ۳/۵متر کافیتونه ولی اگر عبا یا مدل دار بخواهید باید قدتون را به خیاط بگین متراژ بگیرین بهم بگین متراژ پارچه ای که میخواهید پارچه ها شده متری ۱۷۲ هر قواره چادر ۷هزار کرایه میخوره میشه قواره های ۳/۵در۱۷۰ با احترام ۶۱۰ هر عزیزی میخواد پی وی بفرمایی تا شماره کارت بدم پول واریز کنید و ثبت نام بشین با تشکر @sadatmosavi59186
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♻️جداول طرح های بیمه تکمیلی شرکت دی و شرکت سرمد 🔸صندوق ذخیره بسیجیان استان اصفهان •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• #خبرگزاری_بسیج_شهرستان_هرند @basijnews_harand
سلام✋🤩 یه روز عالی در کنار دخترای گل و مهربونم😊😍😉 اول اومدم آماده شدم و گفتم میرم مهد قرآن یه ساعتی با دخترای گل شهرم باشم🙆‍♀👏🙋‍♀ تا آماده شدم و اومدم بیرون دیدم هوا سرد بود 🤧😢 گفتم امروز نشد نمیرم 😫☹️ بعد گفتم نمیشه از دور همی دخترا گذشت🤔🤗 کم کم میرم هر چه بادا باد😎🤪 واقعا هوا سرد بود منم سرمایی 🥶🤕 نخندید ولی دندونام بهم میخورد🥴 و چادرم برای گرما ی بدنم کم😵😵‍💫 من😱🥶 هوا😁🌬 گفتم زنگ میزنم عذر خواهی میکنم که ببخشید نتونستم بیام 🤷‍♀ من🤦‍♀ فکرم🥺😢😉 تو این فکر بودم که خانم دکتر زنگ زدن که کجاهستم😍🤩🥰 گفتم اومدن از خونه بیرون که برم برای برنامه ی دخترا☺️😌 گفتن برگردین خونه خودم تا چند دقیقه دیگه میام دنبالتون 🥳😎😀 من🥳😂🤪 هوا😤 با کلی ذوق راه رفته را برگشتم 🤩😅 اون لحظه اصلا هیچ حسی به هوا و سرما و دور و برم نداشتم😁😅 برگشتم خونه و منتظر خانم دکتر🥰 خدا خیرشون بده🤲 رفتیم پیش دخترا👏🥳👌 سلام علیکی کردیم و 🤝 بسم الله👌🤞 همه کتاب دعا بدست📚 رو به قبله نشستن 🧕 روز وفات و شهادت بود اول دعای توسل برای شادی روح حضرت حمزه سلام الله و حضرت عبدالعظیم حسنی ع 😭🤲 بعد بازی تمرکز و دقت با دخترای نوجوون👏🤩 و بازی هوش و ذکاوت و مردم شناسی با چشم بسته و نیمه خواب با دختران بزرگتر ☺️😉😍 روز خوبی بود 💪👌 👈💯دخترا از روزتون برامون بفرستید ✍💪 فعال فرهنگی سادات💫 پاتوق دختران شهر هرند 🧕
🌸🍃🌸🍃 بی ارزشترین نوعِ افتخار افتخار به داشتن ویژگی‌هایی است که خود انسان در داشتنشان هیچ نقشی ندارد: مثلِ : « چهره، قد، رنگ چشم، ملیت، ثروت خانوادگی و........» لطفا از چیزهایی که خودتان به دست آورده اید حرف بزنید... مثل: انسانیت، مهربانی، گذشت، صداقت ، و...
شيطان و ريسمان پاره مردي کنار بيراهه‌اي ايستاده بود. ابليس را ديد که با انواع طناب‌ها به دوش درگذر است. کنجکاو شد و پرسيد: اي ابليس، اين طناب‌ها براي چيست؟‌ جواب داد: براي اسارت آدميزاد. طناب‌هاي نازک براي افراد ضعيف‌النفس و سست ايمان،‌ طناب‌هاي کلفت هم براي آناني که دير وسوسه مي‌شوند. سپس از کيسه‌اي طناب‌هاي پاره شده را بيرون ريخت و گفت: اين‌ها را هم انسان‌هاي باايمان که راضي به رضاي خدايند و اعتمادبه‌نفس داشتند، پاره کرده‌اند و اسارت را نپذيرفتند. مرد گفت: طناب من کدام است؟‌ ابليس گفت: اگر کمکم کني که اين ريسمان‌هاي پاره را گره زنم،‌ خطاي تو را به‌حساب ديگران مي‌گذارم. مرد قبول کرد. ابليس خنده‌کنان گفت: عجب، با اين ريسمان‌هاي پاره هم مي‌شود انسان‌هايي چون تو را به بندگي گرفت.
خليفه و صياد هوشمند آورده‌اند که خليفه هارون‌الرشيد در يکي از اعياد رسمي با زبيده زن خود نشسته و مشغول بازي شطرنج بودند. بهلول بر آن‌ها وارد شد او هم‌نشست و به تماشاي آن‌ها مشغول شد. در آن حال صيادي زمين ادب را بوسه داد و ماهي بسيار فربه قشنگي را جهت خليفه آورده بود. هارون در آن روز سرخوش بود امر نمود تا چهار هزار درهم به صياد انعام بدهند. زبيده به عمل هارون اعتراض نمود و گفت: اين مبلغ براي صياد زياد است، به جهت اينکه تو بايد هرروز به افراد لشگري و کشوري انعام بدهي و چنانکه تو به آن‌ها از اين مبلغ کمتر بدهي خواهند گفت که ما به‌قدر صياد هم نبوديم و اگر زياد بدهي خزانه‌ي تو به اندک مدتي تهي خواهد شد. هارون سخن زبيده را پسنديده و گفت الآن چه کنم؟ گفت: صياد را صدا کن و از او سؤال نما اين ماهي نر است يا ماده؟ اگر گفت نر است بگو پسند ما نيست و اگر گفت ماده است بازهم بگو پسند ما نيست و او مجبور مي‌شود ماهي را پس ببرد و انعام را بگذارد. بهلول به هارون گفت: فريب زن نخور مزاحم صياد نشو. ولي هارون قبول ننمود. صياد را صدا زد و به او گفت: ماهي نر است يا ماده؟‌ صياد باز زمين ادب بوسيد و عرض نمود اين ماهي نه نر است نه ماده بلکه خنثي است. هارون از اين جواب صياد خوشش آمد و امر نمود تا چهار هزار درهم ديگر هم انعام به او بدهند. صياد پول‌ها را گرفته، در بندي ريخت و موقعي که از پله‌هاي قصر پايين مي‌رفت يک‌درهم از پول‌ها به زمين افتاد. صياد خم شد و پول را برداشت. زبيده به هارون گفت: اين مرد چه اندازه پست‌همت است که از يک‌درهم هم نمي‌گذرد. هارون هم از پست‌فطرتي صياد بدش آمد و او را صدا زد. و باز بهلول گفت: مزاحم او نشويد. هارون قبول ننمود و صياد را صدا زد و گفت: چقدر پست‌فطرتي که حاضر نيستي حتي يک‌درهم از اين پول‌ها قسمت غلامان من شود. صياد باز زمين ادب بوسه زد و عرض کرد: من پست‌فطرت نيستم. بلکه نمک‌شناسم و ازاين‌جهت پول را برداشتم که ديدم يک‌طرف اين پول آيات قرآن و سمت ديگر آن اسم خليفه است و چنانچه روي زمين بماند شايد پا به آن نهند و از ادب دور است. خليفه باز از سخن صياد خوشش آمد و امر نمود چهار هزار درهم ديگر هم به صياد انعام دادند و هارون گفت: من از تو ديوانه‌ترم به جهت اينکه سه دفعه مرا مانع شدي من حرف تو را قبول ننمودم و حرف آن زن را به کار بستم و اين‌همه متضرر شدم.
قهرمان گلف و خبر خوب روزي روبرت دوونسنزو گلف باز بزرگ آرژانتيني، پس از بردن مسابقه و دريافت چک قهرماني لبخند بر لب مقابل دوربين خبرنگاران وارد رختکن مي‌شود تا آماده‌ي رفتن شود. پس از ساعتي، او داخل پارکينگ تک‌وتنها به‌طرف ماشينش مي‌رفت که زني به وي نزديک مي‌شود. زن پيروزي‌اش را تبريک مي‌گويد و سپس عاجزانه مي‌افزايد که پسرش به خاطر ابتلا به بيماري سخت مشرف ‌به مرگ است و او قادر به پرداخت حق ويزيت دکتر و هزينه بالاي بيمارستان نيست. دوونسنزو تحت تأثير حرف‌هاي زن قرار گرفت و چک جايزه‌ي مسابقه را امضا نمود و درحالي‌که آن را در دست زن مي‌فشرد، گفت: براي فرزندتان سلامتي و روزهاي خوشي را آرزو مي‌کنم. يک هفته پس‌ازاين واقعه، دوونسنزو در يک باشگاه روستايي مشغول صرف ناهار بود که يکي از مديران عالي‌رتبه انجمن گلف بازان به ميز او نزديک مي‌شود و مي‌گويد: هفته‌ي گذشته چند نفر از بچه‌هاي مسئول پارکينگ به من اطلاع دادند که شما در آنجا پس از بردن مسابقه با زني صحبت کرده‌ايد. مي‌خواستم به اطلاعتان برسانم که آن زن يک کلاه‌بردار است. او نه‌تنها بچه مريض و مشرف ‌به مرگ ندارد، بلکه ازدواج هم نکرده. او شما را فريب داده، دوست عزيز. دوونسنزو مي‌پرسد: منظورتان اين است که مريضي يا مرگ هيچ بچه‌اي در ميان نبوده است؟‌ گفت: بله کاملاً همين‌طور است. دوونسنزو مي‌گويد: در اين هفته، اين بهترين خبري است که شنيدم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لذت تماشای لحظه به لحظه این کلیپ در قلبمان حک می‌شود اگر حکام عرب خیانت نمی‌کردند اگر حکام عرب دست از خیانت بردارند...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 هزار آفرین و احسنت به این جوونای با بصیرت شیعه که اینطوری تودهنی به پزشکیان و رفقای اصلاحاتی اش زده 👇👇👏👏👏👌👌👇👌 🔥 مسعود پزشکیان: با زور و گشت ارشاد نتیجه‌ی عکس خواهد داد 👎مسعود پزشکیان نماینده تبریز: 🔹با زور و با این روشی که پیش می‌رویم نتیجه‌ی عکس خواهد داد. اینکه حجاب باید مراعات شود، یک اصل است؛ اما اینکه چگونه باید این پیام را رساند اصل دیگر است. 🔹این خانم‌ها و زنان در اختیار خود نظام بودند؛ صداوسیما، روحانیت، مدارس‌، معلم‌ها، صداوسیما و رادیو در اختیار سیستم بوده است و نتوانستیم آن‌‌ها را درست تربیت کنیم، حالا می‌خواهیم با زور درست کنیم؟! به نظر من امکان پذیر نیست. 🔹عده‌ای از خانم‌ها مشکلی با دین و مذهب ندارند، بلکه می‌خواهند به این شکل زندگی کنند. اما این کارها باعث می‌شود آنها با دین و مذهب مشکل پیدا کنند و با یک عناد نسبت به آن باوری که دارند برخورد کنند. 🔹امروز در مجلس اولویت عده‌ای موضوع حجاب است 🔹بدسلیقگی‌‌ها در اجرای برخی سیاست‌ها از تمامیت‌خواهی یک عده خاص نشات می‌گیرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه کنم فرزندم با تمرکز و مسولیت پذیر شود. 🧽🧼🧴 ♡ (\ (\ ( 。◕‿◕。) ♡ ╭─∪∪───✨❀── ╰────☞ ❥•۰۰۰•❥ ☜────╯ ‼️قسمت اول
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ادامه صحبت های دکتر عزیزی چه کنم فرزندم با تمرکز و مسولیت پذیر شود. 🧽🧼🧴 ♡ (\ (\ ( 。◕‿◕。) ♡ ╭─∪∪───✨❀── ╰────☞ ❥•۰۰۰•❥ ☜────╯ ‼️قسمت دوم
✅خاطره‌ای بسیار زیبا و خواندنی از امیر سپهبد شهید صیاد شیرازی در سفر به لبنان از قول امیر ناصر آراسته همرزم و معاون ایشان سال ۱۳۶۴ جناب صیاد به عنوان فرمانده نیروی زمینی ارتش در معیت رییس جمهور وقت، عازم لبنان شدند. من هم در خدمت ایشان بودم.رفتیم سوریه، الجزایر و لیبی ،مذاکرات انجام شد. بعد از آخرین جلسه، جناب صیاد از رییس‌جمهور پرسیدند : آقا من در مذاکرات فردا و پس فردا مسئولیت و کار خاصی دارم؟ ایشان فرمودند : خیر. ایشان بلافاصله برنامه‌ریزی کرد که به ملاقات ژنرال مصطفی طلاس برود. صیاد شیرازی به ژنرال طلاس گفت که می‌خواهد به جنوب لبنان برود. آقای طلاس گفت : نه آنجا امن نیست. اسرائیل مرتب به آنجا حمله می‌کند و دیوار صوتی را می‌شکند بالاخره ژنرال طلاس راضی شد و گفت : نمی‌گذارم شما به جنوب لبنان بروید، ولی با توجه به اصرار شما می‌گویم بروید به بعلبک. یک اردو گاه آموزشی در آنجا هست. سپاه پاسداران شما در آنجا حضور دارند و در حال آموزش رزمندگان مسلمان هستند. بروید از آنجا بازدید کنید.یک تیپ ورزیده به عنوان تامین مسیر و یک گروهان هم برای حفاظت ما انتخاب شدند. یک سرلشکر سوری هم قرار بود همراه ما باشد و راهنمای مسیر باشد. وقتی می‌خواستیم حرکت کنیم صیاد شیرازی سرلشکر سوری را خواست و گفت : طوری برنامه‌ریزی کنید که وقت نماز به منزل یک شهید و یا مسجد برسیم و نماز اول وقت بخوانیم. راه افتادیم و با هدایت سرلشکر سوری، برای نماز صبح رسیدیم به منزل پیر مردی از شیعیان اطراف بعلبک. پنج نفر از اعضای خانواده‌ی این پیر مرد شهید شده بودند. ایشان استقبال گرمی از ما کردند و بعد از نماز سفره‌ی صبحانه‌ای از نان، کره و پنیر محلی مهیا نمودند. هنگام صرف صبحانه، من دیدم توجه این پیر مرد یکسره به صیاد شیرازی است. من در کنار صیاد نشسته بودم و با نگاه‌های پیرمرد، خوردن صبحانه برای من هم مشکل شده بود. چشم از او برنمی‌داشت. بعد از صبحانه شهید صیاد به پیرمرد گفت : چه شده پدر؟ سوالی دارید؟ کاری دارید؟ مشکلی هست؟ ایشان گفت : نه! صیاد گفت : آخر خیلی حواستان به من است. پیر مرد لبنانی گفت : فکر می‌کنم دارم خواب می‌بینم، چون به شما که نگاه می‌کنم، امام را می‌بینم! پیش خود می‌گویم این امام نیست، این سرهنگ صیاد شیرازی است. باز پلک می‌زنم و به شما نگاه می‌کنم، دوباره تصویر امام را می‌بینم. من به جای صیاد شیرازی، امام را دارم می‌بینم. حرفی برای گفتن نداشتیم. وقت خداحافظی پیرمرد دستش را کشید روی پوتین صیاد شیرازی و با خاک آن صورتش را مسح کرد و بعد کف دست خودش را بوسید. جناب صیاد به شدت منقلب شد و با لحنی لرزان گفت : چرا این کار را با من می کنید؟ و دست پیر مرد را گرفت و با اصرار آن را بوسید. بعد هم ادامه داد : شما خودت پدر پنج شهید هستی. چرا این کار را با من کردی؟ پیر مرد گفت : من نه می‌توانم و نه لایق هستم که بیایم و دست و پای امام را ببوسم. می‌خواهم وقتی رفتید ایران ، به امام بگویید گرچه لایق نبودم و نتوانستم بیایم دستبوس شما، ولی پای سربازتان را بوسیدم. جناب صیاد هم بار دیگر دست ایشان را بوسید و حرکت کردیم. سفر سختی بود خصوصاً این که جناب صیاد هنوز جراحت‌هایش کاملاً بهبود نیافته بود و حسابی اذیت می‌شد. در محل استقرارمان، من و ایشان در یک سوئیت اسکان داشتیم. پاسی از شب گذشته وضو گرفتیم و دو رکعت نماز خواندیم و من اجازه گرفتم و سر گذاشتم برای خواب. اما ایشان ایستاد برای نماز خواندن. بعد از یک ساعتی که بیدار شدم، دیدم هنوز مشغول نماز است. ساعت حدود یک بعد نیمه شب بود. دوباره یک چرتی زدم و بیدار شدم. دیدم عبادتش ادامه دارد. مطمئن بودم نماز شب نمی‌خواند چون جناب صیاد همیشه یک ساعت قبل از اذان صبح بیدار می‌شد برای نماز شب و هنوز تا آن ساعت خیلی مانده بود. حدس زدم که موضوعی هست و کنجکاو شدم. بلند شدم و تا خواستم بپرسم چرا استراحت نکردی؟به سجده رفت. متوجه شدم که به شدت هم گریه می‌کند. گریه‌اش که تمام شد، سریع رفتم رو به رویش، پشت به قبله نشستم و گفتم : جناب سرهنگ!شما هنوز نماز شب را شروع نکردی. باید برای من بگویی چرا اینقدر سجده‌ی طولانی داشتی و این قدر گریه می‌کردی؟ ایشان با حجب خاص خودش گفت : آقا برو بگیر استراحت کن یا برو نماز بخوان. دست از سر ما بردار. اما من به دلم افتاده بود که باید حکمت این حال جناب صیاد را متوجه بشوم. آن قدر اصرار کردم تا دوباره اشک بر صورتش روان شد و با همان وضع گفت : آقای آراسته دیدی آن پدر شهید لبنانی با من چه کرد؟ من تا حالا فکر می‌کردم که فقط در مملکت خودم، مدیون مردم خودم و انقلاب اسلامی هستم. امروز فهمیدم که من نه تنها مدیون مردم خودم هستم، بلکه هرجایی در این دنیا مظلوم و شیعه و مسلمانی هست، مدیونش هستم. هرجا کسی علیه ظلم می‌جنگد من به آن مظلوم مدیونم و باید در آنجا حضور داشته باشیم
❇️اسامی ۱۰ نفر برگزیده استان اصفهان در عملیات بزرگ کتابخوانی همپای طوفان - مسئله فلسطین، تبریک به خانم زهره ناظمی از هرند