•• سیّدمیلاد همیشھ میگفت: حُسین‌گونھ زندگـے کنید ڪھ تمام عاقبت‌بخیرۍها در همین راه است ..🌱 شھیدسیدمیلادمصطفوی|شھیدبی‌سر

🔴شرط حضور در اربعین #ثبت‌نام_در_سماح 🔹معاون عتبات سازمان حج و زیارت: در پیش ثبت‌نام اربعین تا امروز بیش از یک میلیون و پانصد هزار نفر شرکت کردند. از امروز ثبت‌نام قطعی آغاز می‌شود. 🔹با توجه به لغو ویزا، برای اینکه هر شخص خودش را بیمه بکند ثبت‌نام در سامانه سماح لازم و ضروری است.

✅احسنت خیلی کوبنده بود سَرِ ما و مریض هایِ ما به فدای امام حسین علیه السلام نذری برای عزای امام حسین نارش یه دعایی هم شاید بعضی کنند این مریض رو دایم شفا بده دادی داددی ندادی هم ندادی در هر دو صورت نذری ما بازهم بپاست

🔴ما بچه‌هامون تو خواب هم به یاد ارباب سینه میزنن... #ما_ملت_امام_حسینیم

آخه انحراف گمراهی تا به کجا!!!😡 🔺نتیجه حماقت قمه زنی زخم کردن سر زنان به اصطلاح قمه زدن و برداشتن روسری جلو نامحرم برای امام حسین(ع) اشکال ندارد !! امان از #جهل این جماعت #منحرف و ظاهربین

کلیپی زیبا از زیارت عاشورا 🌱 به همراه متن با صدای علی فانی

حمیدرضا بسیجی دلاوری از اسلامشهر بود، از رزمندگان مظلوم جبهه‌ی اسلام ناب محمدی که در راه دفاع از حریم آل الله در برابر ایادی اسلام آمریکایی، در سوریه بال در بال ملائک گشود. از پیکر پاک شهید حمیدرضا زمانی تنها سر و یک دست قطع شده‌اش باقی ماند و بازگشت برای آنکه رزق شهادتش را در شب اول #محرم بدهند، جز این سرنوشت انتظار نیست. ⁦⁦⁦⁦❖•°🖤 °•❖

⁉️ پرسیدم: «عمو، می‌دونی برنده‌های انقلاب چه‌کسانی بودند؟»، می‌خواستم هرچه او گفت بگویم «آنهایی که به قدرت و ثروت رسیدند و از خون امثال پدر من بالا رفتند و به ریش ما خندیدند و ملت را هم به جان ماها که سهمی جز یتیمی نداشتیم انداختند». سؤالم را خیلی تند پرسیدم و حاج حسین همدانی به آرامی جواب داد: «شهدا عمو، شهدا برندگان واقعی بودند» جوابی نداشتم، کلامش از نور بود و عجیب من را به خودم آورد. توئیت پسر شهید همت ❤️ #شهید_همدانی 💚 #حبیب_انقلاب

🔴حالا شماهایی که زیر این توییت خوشمزه بازی درآوردیدو به عالمو ادم به مملکتت به اسلام‌‌ به مردای ایرانی‌و راننده تاکسیا توهین کردید بد نیست بدونید تو هلند بچه‌های زیر۱۳ سال حتی اجازه ندارن تنهایی سوار وسیله نقلیه عمومی (ترن،مترو،اتوبوس) بشن چه برسه تاکسی ✍دخترحاجى

📗 کتاب " تاثیر نگاه شهید " (۱۳۰) 🌟 ادامه ی کتاب : 3⃣بخش سوم : محبت شهيد به فاميل‌ها و بستگان 🖊به نقل از یکی از شاگردان خانم عبدوس   شبی در خواب، جوان زیبا و خوش رویی را دیدم. شادابی سیمایش و گرمای نگاهش برای لحظاتی مرا مجذوب خود کرد. از او سوال کردم شما چه کسی هستید؟ گفت اسم من عباس دانشگر است. در فاصله چند متری ما، فرشی با گل‌های رنگارنگ پهن بود و فضا آکنده از شمیم عطری دل‌انگیز... تعدادی از شهدا روی آن فرش ایستاده بودند. عباس گفت:«به مادرم بگویید زیاد نگران من نباشد، جای من بسیار خوب است. من پروانه‌وار و آزاد پر کشیده‌ام. از خاله‌ام که معلم روخوانی و روان‌خوانی قرآن شماست تشکر کنید زيرا به نیت من زیاد قرآن می‌خواند.» صبح از خواب بیدار شدم، به کلاس قرآن رفتم و خوابم را برای معلم قرآنم، خانم عبدوس تعریف کردم. اشک در چشمانش حلقه زد. گفت عباس را مثل فرزندم دوست می‌داشتم. از وقتی خبر شهادتش را شنیده‌ام در تمام مجالسی که شرکت می‌کنم به یاد او قرآن می‌خوانم و صلوات می‌فرستم.

📗 کتاب " تاثیر نگاه شهید " (۱۳۱) 🌟 ادامه ی کتاب : 3⃣بخش سوم : محبت شهيد به فاميل‌ها و بستگان 🖊آقاي محمدحسین دانشگر- عموی شهید   قرار بود آن شب در حرم امامزادگان علویان(ع)🔸️ سمنان به روزه‌داران افطاری بدهیم. بعدازظهر شده بود و کارها خوب پیش نمی‌رفت. هنوز چیزهایی باقی‌مانده بود که نخریده بودیم. بعد از پخت برنج، به خاطر خستگی زیاد می‌خواستم كمي استراحت کنم. دراز کشیدم و خوابم برد. بیدار که شدم دو ساعت به افطار مانده بود. ناراحت شدم و دلهره رمقم را گرفت. با خودم فکر می‌کردم که حالا چطور برای میهمان‌ها نان و خرما و پنیر تهیه کنم؟ دو هفته‌ای از شهادت عباس می‌گذشت. به او متوسل شدم. گفتم عموجان! امشب دستم را بگیر. این را گفتم و سریع رفتم دنبال کارها. همه کارهایی که باید انجام می‌دادم انجام شد و همه چیزهایی که باید می‌خریدم خریدم. آن شب مجلس افطاری، به خوبی و خوشی برگزار شد. 🔸️ آستان مقدس امامزادگان علویان مدفن ۱۰ امامزاده از نوادگان امام سجاد علیه السلام و حضرت ابوالفضل العباس (ع) می باشد که در فاصله ی کوتاهی از آستان مقدس امامزاده علی‌اشرف قرار دارد.