eitaa logo
پایگاه مقاومت شهیدان پناهی
682 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
532 ویدیو
45 فایل
قرارگاه فرهنگی، اجتماعی شهیدان پناهی بسیج منطقه کارخانه قند کرج به کانال بسیج بپیوندید 👇👇🌸: https://eitaa.com/shahidanpanahi کانال نوجوانان💪🏻😎 : https://eitaa.com/nojavan1 ارتباط با ما📱📠: https://eitaa.com/paygahpanahi
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم ادامه تفسیر آیه ۶۱ سوره آل عمران از نکته ها ۵ ـ آیا مباهله یک حکم عمومى است؟ شکى نیست آیه فوق یک دستور کلى براى دعوت به مباهله به مسلمانان نمى دهد، بلکه روى سخن در آن، تنها به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) است، ولى این موضوع مانع از آن نخواهد بود که مباهله در برابر مخالفان، یک حکم عمومى باشد و افراد با ایمان که از تقوا و خداپرستى کامل برخوردارند به هنگامى که استدلالات آنها در برابر دشمنان بر اثر لجاجت به جائى نرسد از آنها دعوت به مباهله کنند.   از روایاتى که در منابع اسلامى نقل شده نیز، عمومیت این حکم استفاده مى شود: در تفسیر  نور الثقلین ، جلد ۱، صفحه ۳۵۱ حدیثى از امام صادق(علیه السلام)نقل شده که فرمود:  اگر سخنان حق شما را مخالفان نپذیرفتند آنها را به مباهله دعوت کنید! راوى مى گوید: سؤال کردم چگونه مباهله کنم؟ فرمود:  خود را سه روز اصلاح اخلاقى کن !   و گمان مى کنم فرمود: روزه بگیر و غسل کن، و با کسى که مى خواهى مباهله کنى به صحرا برو، سپس انگشتان دست راستت را در انگشتان راست او بیفکن و از خودت آغاز کن و بگو: خداوندا! تو پروردگار آسمان هاى هفتگانه و زمین هاى هفتگانه اى و آگاه از اسرار نهان هستى، و رحمان و رحیمى، اگر مخالف من حقى را انکار کرده و ادعاى باطلى دارد بلائى از آسمان بر او بفرست، و او را به عذاب دردناکى مبتلا ساز!   و بعد بار دیگر این دعا را تکرار کن و بگو: اگر این شخص حق را انکار کرده و ادعاى باطلى مى کند بلائى از آسمان بر او بفرست و او را به عذابى مبتلا کن! سپس فرمود:  چیزى نخواهد گذشت که نتیجه این دعا آشکار خواهد شد، به خدا سوگند! هرگز نیافتم کسى را که حاضر باشد این چنین با من مباهله کند.   ضمناً از این آیه، معلوم مى شود بر خلاف حملات بى رویه افرادى که مى گویند:  اسلام عملاً آئین مردان است و زنان در آن به حساب نیامده اند ، زنان در مواقع حساس به سهم خود در پیشبرد اهداف اسلامى همراه مردان در برابر دشمن مى ایستاده اند، صفحات درخشان زندگى فاطمه بانوى اسلام(علیها السلام) و دخترش زینب کبرى(علیها السلام) و زنان دیگرى که در تاریخ اسلام، گام بر جاى گام هاى آنها نهاده اند، گواه این حقیقت است. تفسیر نمونه جلد دوم ۶۸۴
💢قرآن، دریای که قعر آن درک نمی شود.   🌸وَ بَحراً لا یُدرِکُ قَعَرُهُ. 🔹دریایی است که ژرفای آن درک نمی شود. 📚 ۱۹۸  
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَىٰ كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ ۚ فَإِن تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ بگو: «اى اهل کتاب! بیایید به سوى سخنى که میان ما و شما یکسان است. که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزى را همتاى او قرار ندهیم. و بعضى از ما، بعض دیگر را ـغیر از خداى یگانه ـ به ربوبیت نپذیرد.» هر گاه (از این دعوت،) سرباز زنند، بگویید: «گواه باشید که ما مسلمانیم.» (آل عمران/64) دعوت به سوى وحدت قرآن نخستین بار، در ضمن آیات گذشته مسیحیان را دعوت به استدلال منطقى کرد، و پس از مخالفت، دعوت به مباهله نمود و چون دعوت به مباهله به مقدار کافى در روحیه آنها اثر گذاشت، به دلیل این که حاضر به مباهله نشدند و شرایط ذمه را پذیرفتند، بار دیگر از این آمادگى روحى استفاده کرده، مجدداً شروع به استدلال مى کند، ولى این استدلال با استدلالات سابق تفاوت فراوان دارد.   در آیات گذشته دعوت به سوى اسلام با تمام خصوصیات بود ولى در این آیه دعوت به نقطه هاى مشترک میان اسلام و آئین هاى اهل کتاب است.👌👌 روى سخن را به پیامبر کرده، مى فرماید:  بگو: اى اهل کتاب! بیایید به سوى سخنى که میان ما و شما مشترک است که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزى را شریک او قرار ندهیم و بعضى از ما بعضى دیگر را ـ غیر از خداوند یگانه ـ به خدائى نپذیرد  (قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا...   در واقع قرآن با این طرز استدلال، به ما مى آموزد:👈 اگر کسانى حاضر نبودند در تمام اهداف مقدس، با شما همکارى کنند، بکوشید لااقل در اهداف مهم مشترک همکارى آنها را جلب کنید و آن را پایه اى براى پیشبرد اهداف مقدستان قرار دهید.👌👌👏👏   آیه فوق، یک نداى وحدت در برابر تمام مذاهب آسمانى است، به مسیحیان مى گوید: شما مدعى  توحید  هستید و حتى مى گویید مسأله  تثلیث  (اعتقاد به خدایان سه گانه) منافاتى با  توحید  ندارد، و لذا قائل به وحدت در تثلیث مى باشید . و همچنین یهود در عین سخنان شرک آمیز که  عُزَیر  را فرزند خدا پنداشتند، مدعى توحید بوده و هستند.   قرآن به همه آنها اعلام مى کند: ما و شما در اصل توحید مشترکیم، بیایید دست به دست هم داده این اصل مشترک را بدون هیچ پیرایه اى زنده کنیم و از تفسیرهاى نابه جا که نتیجه آن شرک و دورى از توحید خالص است خوددارى نمائیم. ادامه دارد ... تفسیر نمونه جلد دوم صفحه ۶۸۸
🌹هرگاه دلتنگ شدی قرآن بخوان ✨اعلموا! أنه ليس على أحد بعد القرآن من فاقة و لا لاحد قبل القرآن من غنى، فاستشفوه من أدوائكم، و استعينوا به على لأوائكم 🌸آگاه باشید! کسی با داشتن قرآن ، نیازی ندارد و بدون قرآن بی نیاز نخواهد بود .پس درمان خود را از قرآن بخواهید ، و در سختی ها از قرآن یاری بطلبید. 📚 ۱۷۶
گزارش تصویری هیات پایگاه شهیدان پناهی مورخ ۲۳ آذر سال ۱۴۰۰ سخنران:حضرت حجت الاسلام و المسلمین محمودی خاک بوس قدوم همه عزیزان در هیات این هفته مورخ۳۰ آذر هستیم. ساعت۱۹،پایگاه مقاومت شهیدان پناهی به همراه سفره اطعام فاطمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم ادامه تفسیر آیه ۶۴ سوره آل عمران جالب این که: در این آیه، با سه تعبیر مختلف روى مسأله یگانگى خدا تأکید شده است: اول با جمله أَلاّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ:  جز خدا را نپرستیم . و بعد با جمله لا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً:  کسى را شریک او قرار ندهیم . و سومین بار با جمله وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللّهِ:  بعضى از ما بعضى دیگر را ـ به جز خداى یگانه ـ به خدائى نپذیرد .   ضمناً جمله اخیر، اشاره لطیفى به این حقیقت است که مسیح(علیه السلام) یکى از افراد انسان و هم نوع ما است نباید او را به خدائى شناخت. این احتمال نیز وجود دارد که: بعضى از علماى منحرف اهل کتاب، از مقام خود سوء استفاده مى کردند و حلال و حرام خدا را به دلخواه خویش تغییر مى دادند و دیگران از آنها پیروى مى کردند.   توضیح این که: از آیات قرآن استفاده مى شود در میان علماى اهل کتاب جمعى بودند که احکام خدا را طبق  منافع  یا  تعصب هاى  خود تحریف مى کردند، و از نظر منطق اسلام کسى که از چنین افرادى دانسته بدون قید و شرط پیروى کند، یک نوع عبودیت و پرستش نسبت به آنها انجام داده است.   دلیل این موضوع روشن است; زیرا قانونگذارى و تشریع حلال و حرام مربوط به خدا است، هر کس دیگرى را در این موضوع صاحب اختیار بداند، او را شریک خدا قرار داده است. مفسران در ذیل این آیه، چنین نقل کرده اند:  عُدَىّ بن حاتم  که قبلاً مسیحى بود، سپس اسلام آورد، بعد از نزول این آیه، از کلمه  أَرباباً  (خدایان) این چنین فهمید که قرآن مى گوید: اهل کتاب بعضى از علماى خود را مى پرستند، لذا به پیغمبر(صلى الله علیه وآله) عرض کرد: ما هیچ گاه در زمان سابق، علماى خود را عبادت نمى کردیم!   پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: آیا مى دانستید که آنها به میل خود احکام خدا را تغییر مى دهند و شما از آنها پیروى مى کردید؟  عُدَىّ  گفت: آرى. پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: این همان پرستش و عبودیت است! در حقیقت، اسلام بردگى و استعمار فکرى را یک نوع  عبودیت و پرستش  مى داند👌 و به همان شدتى که با شرک و بت پرستى مبارزه مى کند، با استعمار فکرى که شبیه بت پرستى است نیز، مى جنگد.👌👌   ولى باید توجه داشت که  أَرْباب  صیغه جمع است، بنابراین نمى توان تنها از این آیه نهى از پرستش عیسى(علیه السلام) را استفاده کرد ولى ممکن است منظور از آیه هم نهى از عبودیت مسیح(علیه السلام) باشد و هم از عبودیت دانشمندان منحرف! سپس در پایان آیه مى فرماید:  اگر آنها (بعد از این دعوت منطقى به سوى نقطه مشترک توحید باز) سر برتابند و رویگردان شوند بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم  و تسلیم حق هستیم و شما نیستید (فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنّا مُسْلِمُونَ).   بنابراین، دورى شما از حق در روح ما کمترین اثرى نمى گذارد و ما همچنان به راه خود یعنى راه اسلام ادامه خواهیم داد، تنها خدا را مى پرستیم و تنها قوانین او را به رسمیت مى شناسیم و بشر پرستى به هر شکل و صورت در میان ما نخواهد بود. ادامه دارد... تفسیر نمونه جلد دوم صفحه ۶۸۹
🌸 الکِتابَ نوُراً لا تُطفَأُ مَصابیحُهُ وَسِراجاً لا یَخبوُ تَوَقُّدُهُ. 💠قرآن نوری است که خاموشی ندارد چراغی است که درخشندگی آن زوال نپذیرد. 📚 ۱۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم ادامه تفسیر آیه ۶۴ سوره آل عمران از نکته ها: نامه هاى پیامبر(صلى الله علیه وآله) به زمامداران جهان از تواریخ اسلامى استفاده مى شود پیامبر(صلى الله علیه وآله) هنگامى که اسلام در سرزمین  حجاز  به اندازه کافى نفوذ کرد (مخصوصاً بعد از نزول آیه فوق و دعوت به همکارى در امر توحید که قدر مشترک همه ادیان آسمانى است) نامه هاى متعددى براى زمامداران بزرگ آن عصر، فرستاد و در قسمتى از این نامه ها مخصوصاً روى آیه فوق، تکیه فرمود که: ذیلاً به دو مورد از این نامه ها ـ از نظر اهمیت موضوع و چگونگى دعوت به این اصل مشترک ـ اشاره مى شود.   ۱ ـ نامه به مُقَوْقَسْ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیْمِ. مِنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِاللّهِ اِلَى الْمُقَوْقَسِ عَظِیْمِ الْقِبْطِ، سَلامٌ عَلىْ مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى....  به نام خداوند بخشنده بخشایشگر. از محمّد فرزند عبداللّه، به مقوقس بزرگ قبطیان. درود بر پیروان 👌حق باد، من تو را به سوى اسلام دعوت👌 مى کنم، اسلام آور تا سالم 👌بمانى، و خداوند به تو دو بار پاداش👌 دهد (یکى براى ایمان آوردن خودت، و پاداش دیگر براى کسانى که از تو پیروى کرده، ایمان مى آورند). و اگر از پذیرش اسلام سر باز زنى گناه قبطیان بر تو خواهد بود: 👌 اى اهل کتاب! ما شما را به یک اصل مشترک دعوت مى کنیم، به این که غیر از خداوند یگانه را نپرستیم، و کسى را شریک او قرار ندهیم، و بعضى از ما بعض دیگر را به خدایى نپذیرد، و هر گاه آنان از آئین حق سر برتابند بگویید گواه باشید که ما مسلمانیم.   هنگامى که  مقوقس  پست زمامدارى مصر را بر عهده داشت و پیامبر اسلام براى زمامداران و بزرگان جهان نامه مى فرستاد، و آنها را به سوى اسلام دعوت مى کرد، از جمله  حاطب بن ابى بلتعة  را مأمور ساخت تا نامه اى به  مقوقس  رهبر مصر برساند.   سفیر پیامبر رهسپار مصر شد، و اطلاع پیدا کرد که زمامدار مصر در اسکندریه است، مأمور پیامبر(صلى الله علیه وآله) با وسایل مسافرتى آن روز، وارد اسکندریه شد، خود را به کاخ  مقوقس  رسانید و نامه را به او داد.    مقوقس  نامه را باز کرد، خواند و مقدارى فکر کرد سپس گفت: اگر راستى محمّد فرستاده خدا است، چرا مخالفان او توانستند وى را از زادگاه خود بیرون کنند؟ و ناچار شد در  مدینه  سکونت گزیند؟ چرا به آنها نفرین نکرد تا نابود شوند؟   فرستاده پیامبر در جواب چنین گفت: عیسى(علیه السلام) رسول خدا بود و شما نیز به حقانیت او گواهى مى دهید، هنگامى که بنى اسرائیل نقشه قتل او را کشیدند، چرا درباره آنها نفرین نکرد تا خدا آنها را هلاک کند؟!👌👌👏👏    مقوقس  در برابر این منطق شروع به تحسین نموده، گفت: أَحْسَنْتَ أَنْتَ حَکِیْمٌ مِنْ عِنْدِ حَکِیْم:  آفرین بر تو! مرد فهمیده اى هستى که از طرف شخص فهمیده اى آمده اى . ادامه دارد... تفسیر نمونه جلد دوم صفحه ۶۹۲