eitaa logo
شهیدعارف کایدخورده💕
551 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
31 فایل
کانال اصلی ایتا💜 دانشجوی روانشناسی🎓 جوان خوشتیپ دهه هفتادی فعال در عرصه هنر ❤️ فعال و قهرمان در زمینه های ورزشی🥇 با حضورمادربزرگوارشهید💫 خادم کانال : @Partizan313s #شهیدِ_رضوی❤️ تاریخ تولد: ١٣٧١/۵/٢۴ تاریخ شهادت: ١٣٩۶/٨/٢٧ محل شهادت : سوریه _البوکمال
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از یاس‌فاطمی🇵🇸غَزةّسَتنتَصر
Video_۲۰۱۷۱۲۲۱۱۸۰۱۱۰۴۱۸_by_videoshow(1).mp3
1.86M
🎼 شعر خوانی... ...♡
انـار برایت شکسته ام ، که غ‍ م‍ م را به این بهانه برای تو دانـه دانـه بگویم ...💔 @shahid_arefkayedkhordeh
1⃣1⃣2⃣2⃣ #خاطرات_شهدا 🌷 💠شب یلدا 🍂دو سال پیش #شب_یلدا قرار بود برای شب یلدا کرسی بندازیم و کاملا #سنتی شب یلدا مون برگزار بشه😍 خونه ما گلبهار بود و اونجا خیلی سرد❄️ بود من شوفاژ رو زیاد کردم♨️ و تدارکات شب یلدا رو هم فراهم کردم 🍂 #شهیدمحرابی از محل کارشون تماس گرفتن☎️ که برای شب یلدا #مهمان دعوت کن و من بهشون گفتم مسافت زیاده، مهمان ها رودربایستی تشریف میارن ولی اذیت میشن من به خانه پدرم🏡 و برادرم تماس گرفتم دعوت شون کردم و قرار شد خود #حسین_آقا هم از خانواده خودشون دعوت کنن. 🍂حسین آقا به من تماس گرفتن گفتن هر کدام از مهمان ها که ماشین🚙 نداشته باشن یا نتوانستند ماشین شون رو بردارند #خودم می روم دنبال شون هم می برم شان و هم برمی گردونم شون. من تعجب کردم😟 گفتم این همه راه چه لزومی دارد نگاهی کرد و گفت :کل قضیه شب یلدا فقط به #صله_رحم اش است که مستحب است بقیه اش که داستانی بیش نیست 🚫 🌷خوشا زبانی که شهدا را یاد کند با ذکر یک #صلوات🌷 #شهید_حسین_محرابی🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
•|یلدا{🍉}که چیزی نیست من شبــی بلندتر از این هم داشته ام🌙 مثل شبی که تو رفتی🍂|• 🍁🌸((به یاد همه شهدای مدافع حرم که این شب یلدا کنار خانواده هاشون نبودن جهت آرامش دل خانواده های شهدا صلوات))🌸🍁
هدایت شده از مرکز تخصصی نماز
﷽ 🍓 خوش به حال خودم 🍓 💛مرکز تخصـ @namazmt ـصی نماز💛
🔰فرزند شهید مدافع حرم پدرم با رابطه‌ای ناگسستنی داشت، همیشه بر تأکید می‌کرد، اگر تعلل می‌کردم من را متقاعد به نماز اول وقت می‌کرد، رابطه من، خواهر و برادرم با پدرم رابطه‌ای دوستانه بود. او بسیار برای مسائل دینی و اعتقادی ارزش قائل بود و من بسیاری از مسائل اعتقادی خودم را از پدرم یاد گرفتم، از سن ۵سالگی پدرم به من نماز، اذان و یاد داد. و یادگیری قرآن از مهم‌ترین دغدغه‌های پدرم بود و بسیار برای یادگیری قرآن به من کمک کرد خود شهید نیز تلاش می‌کرد تا قرآن را حفظ کند.
#ارسالی به یاد داداش عارف❤️ @shahid_arefkayedkhordeh
*رفــیـقانہ* ❤ چه افتخار بهتر از این که در کنار تو بودم اگر چه کوچه به کوچه گلوله دور و بَرت بود *«حرم امن و امان است»* اولین خبرت بود *«حرم امن و امان است»* آخرین خبرت بود ...😭 https://chat.whatsapp.com/KJbzlX3N4gHGCSOzCgjetu
4_5875087800012898653.mp3
9.62M
#صوت_دعای_عهد🌹 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج💖 •═• •• 🌺••◈☘◈••🌺 •• •═ @shahid_arefkayedkhordeh °°°°°°‌○🌸○🌸○🌸○°°°°°°
4_598880533128151115.mp3
16.08M
زيارت عاشورا❤️ @shahiydarefkayedkhordeh
بسم رب الشهدا و الصدیقین ❣ سرگذشت عارفانه ❣ قسمت ششم❣
دوماه قبل از پرواز🕊 آسمونیم ازطرف دانشگاه برای طرح ولایت قم و زیارت حرم حضرت معصومه (س)🕌 انتخاب شدم اونجا رفیقان شفیق زیادی پیدا کردم رفقایی که خیلی دلتنگشونم... بشنوید چند خاطره از زبان دوستانم❤️👇
💟 شبایی که هم صحبت میشدیم ایشون از تاکتیکای نظامی و خاطرات سوریه برام می گفتند 😍 خیلی لذت می بردم از رشادت بچه ها از دلاورمردایی که امنیت الانمون رو مدیون خون تک تک اون ها هستیم... 💟در روز آخر هم یک شفاعت نامه نوشتیم و همه بچه های خوابگاه امضاء کردیم آقا عارف قول دادن بنده حقیر رو شفاعت کنند...❣ دوست دارم واسه ی بارم شده ببینمش و بگم داداش بخدا مردی غیرت و مردانگی رو از تو یادگرفتم😭❤️ زیرکانه ترین مرگ شهادت است❤️ مقام معظم رهبری (به نقل ازدوستان شهید)
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 هست کلید در گنج حکیم 📝بعد از رسیدن به مجتمع🏢 یاوران مهدی(عج) در خوابگاه شهید جمشیدی خدا به من حقیر سراپا تقصیر عنایتی کرد و با این شهید فاخر دهه هفتادی آقا عارف کاید خورده هم خوابگاهی شدم خاطره جالبی که بنده با ایشون دارم : 💟یادمه یه روز یک بازی فوتبال مهم داشت از شبکه سه پخش می شد بچه ها همه گرم نگاه کردن فوتبال بودن و منم درحال مطالعه کتاب سلام برابراهیم که اذان میزنه و هیچکس بجزدوسه نفر واسه نماز بلند نمیشن ایشونم شروع میکنن به امر به معروف و نهی از منکر...؟!💁🏻‍♂ بچه ها یعنی واقعا فوتبال مهم تر از نمازه❣⁉️ بچه ها باید همیشه نماز❣رو اول وقت خوند👌 نماز❣اول وقت عین لیمو شیرین میمونه اگه زود نخونین تلخ میشه فایده نداره🍂
🌹بسم رب الشهدا و الصدیقین🌹 📝وقتی متوجه شدم با آقا عارف❤️ تو یه خوابگاه افتادم خیلی خوشحال شدم چون میخواستم هرجور شده ازش بخوام که از خوزستان هم برای اعزام من کاری انجام بده و این فرصت خوبی بود که بتونم باهاشون صحبت کنم خاطراتمون رو که مرور میکنم بی اختیارمیخندم👇🏻❤️😄 💟یادمه یک باریک کپن غذای🍛 اضافه گرفتم به آقا عارف❤️ گفتم داداش غذا که تموم شد یدونه دیگه میگیرم کو‌بیده خیلی دوست داشت کپن هم کوبیده بود خلاصه غذا رو گرفتم و با عارف برنج و کوبیده رو نصف کردم همیشه عادت داشتم اول گوجه رو میخوردم شهید عارف❤️ گفت :سید اون گوجه هم نصف میکنی به من بدی من نشنیدم و همون لحظه گوجه رو با چنگال گرفتم درسته خوردم😄 عارف❤️ من رو نگاه کرد چیزی نگفت بعد موقع شام به روم آورد که من میگم گوجه رو نصف کن شما درسته میخوری !!!!!!؟😐 منم کلی خندیدم گفتم باور کن اصلا متوجه نشدم🙈 ولی خیلی قشنگ ادای گوجه خوردن من رو در میاورد😂❤️
💟یک بار هم به من گفت سید کباب جوجه هست من کوبیده میخوام میتونی کپن رو ببری عوض کنی؟ گفتم ،نه ،نمیشه که ناگهان یک آقایی اومد گفت ببخشید من کپن کوبیده دارم ولی نمی خورم شما کپن کوبیده قبول میکنید با من عوض کنید؟ عارف❤️ گفت سید دیدی خدا دوسِت داشته باشه هررررر چی میخوایی رو برآورده میکنه☺️😍
💟رو بحث نماز خیلی حساس بود یه بارکه مجبور شده بود دیر بخوابه ازم خواست برا نماز بیدارش کنم منم نزدیکای صبح که تقریبا نماز قضا شده بود پاشدم دیگه دلم نیومد بیدارش کنم صبح خیلی ناراحت شدوبهم گفت سید کاش بیدارم کرده بودی😔 این حساسیت رو حتی نسبت به بقیه هم داشت یادمه نماز صبح هارو مخصوصا بلندتر از حد معمول میخوند که بقیه هم بیدار شن و بخونن👌🏻 (به نقل از دوستان شهید)
🌹بسم الله الرحمن الرحیم‌🌹 📝شهریور ماه سال ۹۶ بود که من و یکی دیگر از دوستانم از طرف بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان ساری برای حضور در دوره طرح ولایت در سطح استانی عازم قم شدیم و در موسسه یاوران مهدی اسکان پیداکردیم به یاد دارم که روزهای اول چند تا از دوستان می گفتند که این پسرک جوان مدافع حرم است من اول باور نمیکردم چون شنیده بودم که جوانان دهه هفتادی در سوریه حضور دارند اما تا به حال به چشم ندیده بودم بعد از چند روز عارف❤️جان در رابطه با وقایع سوریه برایمان گفت و فیلم هایی از سوریه نشانمان داد ایشان با ذوق و شوق در رابطه با تجهیزات جنگی برایمان صحبت میکرد و از اصطلاحاتی استفاده میکرد که برایم غیر قابل درک و شگفت انگیزبود آن روزدیگر ایمان آوردم که بی شک او یکی از رزمندگان دلاوریست که داوطلبانه برای دفاع ازحرم حضرت زینب(س)به سوریه رفته❣
💟 ایشان یکی از خصوصیات قشنگی که داشتن این بود که بااینکه سنشان از بقیه بچه ها بیشتر بود ولی خیلی متواضعانه رفتار میکردن هیچ گاه ندیدم حرفی که باعث ناراحتی دیگران شود اززبانشان خارج شود 💟به نماز اول وقت خیلی اهمیت میدادن و یک بار مثال جالبی از لیمو شیرین و نماز زدن که من هم این مثال جالب عارف جان را درکلاس درسم برای تدریس درس مربوطه به شاگردانم قرار دادم💖
🌸اللهم صل علی محمد وال محمد 🌸 ممنون از نگاه های قشنگتون ❣
تصویری که مشاهده میکنید پست اینستاگرامشون درمورد شهادته... به راستی که شهادت هنر مردان خداست❤️ (به نقل از دوستان شهید)
#پیام‌های_مادر_پسری #مادر که باشی با یک عکس از فرزندت هم دلخوش میشوی... #مادر که باشی تمام محبت‌های دنیا را جمع میکنی و آن را با نگاهی، لبخندی، یا جمله‌ای عاشقانه به فرزندت تقدیم میکنی..‌ #مادر که باشی حاضری دنیا را از هم بپاشی ولی خاری در پای فرزندت نرود... اما...#مادر_شهید که باشی...؟؟؟؟؟؟ بخشی از پیام‌ #شهید_مصطفی_صدرزاده و مادر گرامی‌شان... @syed213
💖🌻💖🌻💖🌻💖 زاد روز مسعود پیامبر بزرگ الهی ، یاری گر آخرین منجی و موعود بشر ، حضرت عیسی مسیح علیه السلام بر موحدان پاکدامن و همه مسیحیان عالم ، خجسته باد 💖🌻💖🌻💖🌻💖
بسم رب الشهدا و الصدیقین ❣ سرگذشت عارفانه ❣ قسمت هفتم ❣
#طرح_ولایت #کلنا_فداک_یا_زینب(س)❣ 🌹بسم رب الشهدا و الصدیقین🌹 📝ساری که بودیم تو قرار گاه آقا عارف❤️ به جمع ما اضافه شد یادمه اتوبوس تقریباحرکت کرده بود یهو یکی اتوبوسو نگه داشت وخیلی راحت با یه قوطی آب میوه اومد نشست از همون نگاه اول برام شخصیت جالبی داشتن❣ گذشت واتفاقا در خوابگاه تو یه اتاق افتادیم (اتاق فجر۱۵)💖 کاملا اتفاقی سه تا تختی که کنار هم بود رو منو یه دوستم و ایشون گرفته بودیم به طوری که تخت من چسبیده به تخت ایشون بود دوستم خیلی اهل خاطره تعریف کردن بود و گاهی چیزهای عجیب و غریبی میگفت یادش بخیر عارف❤️ میخندید بهش و میگفت " ها کاکو مو بچه آبودانم تو چرا انقدر خالی میبندی😄"
💟یه چمدون💼 بزرگ پراز وسیله داشت از قهوه و کافی میکس گرفته تا اسپیکربلوتوث و سه راهی برا شارژرش هررررچی که شما فکرشو بکنین تواون چمدون مجهزش پیدا میشد😍😅
💟 امروزی بودن❣ آهنگای🎵 به روز گوش میدادن جدید ترین فیلم های🎞 روز دنیا رو نگاه میکردن مثلا تفکر عام مردم شاید این باشه که یه بسیجی همش باید تسبیح به دست باشه و وذکر بگه و شلوار پارچه ایی بپوشه و ریش بذاره و از این حرفا...چه بسا خیلی هایی که ظاهرشون بسیجیه ولی اعمال و رفتار و اخلاقشون اصلا شباهتی به معیار های بسیج نداره ولی عارف❤️ اصلا اینجوریا نبود ازنظر اخلاقی خیلی بچه بامرام و با معرفتی بود تیپشون رو هم بخوام بگم یه شلوار لی👖 راسته میپوشید و پیراهن های👕 معمولی رو روی شلوارش مینداخت با کتونی 👟 عطر و ادکلن میزد وهمیشه به خودش میرسید شاید کسانی که آثار شهدا رو مطالعه کنند بعضی اوقات با خودشون بگن که:پس حتما این شهید بزرگوار نسبت به آدمای اطرافش خیلی متفاوته و ما کجا و اونا کجا! ولی به نظر من شاید اون چیزی که جاذبه ی رفتاری عارف❤️ محسوب میشد همون معرفت❣و صمیمت❣و سادگی❣دوست داشتنی بی حد و اندازش بود...
💟 شوخ طبع و پرانرژی بود❣ یه بار که سوار اسانسورشده بودیم یه پیر مرد شاید حدودا ۶۵ تا ۷۰ ساله هم سوار شد رو کرد به ما باخنده گفت شما ها که دیگه جوونید آسانسور چرا؟! عارف با شیطنت منو نشون داد و با لهجه آبادانی گفت آره دیگه حاجی من گفتم سوار نشیم این آسانسور ها برای سالمندان عزیزه ولی این دوستمون(یعنی من😄)گیر داد که سوارش کنیم منم گفتم حاج آقا اتفاقا این برادر ما از برادران مدافع حرم هستند😊 آقاعارف❤️ هم خجالت کشید سرشو انداخت پایین و لبخند زد🙈 پیرمرد تا این رو شنید یهو ۱۸۰ درجه تغییر کردوهرررررچی بدو بیراه بود نثارمون کرد خیلی تعجب کردم عارف هم خشکش زده بود😶 برای اینکه جومون عوض بشه با خنده بهش گفتم مگه قرار نبود مثل تو فیلما وقتی فهمید رزمنده ایی بیاد بغلت کنه و ماچت کنه😂😍 چه قدر اون روز باهم خندیدم❣ از بعد اون ماجرا یه جاهایی مثلا توی بازار یا بیرون اگه باهم شوخی میکردیم میگفتم عارف یه کاری نکن اینجا داد بزنم مدافع حرمی ها... اونوقت همه میفتن دنبالت کتکت بزنن😄❤️
💟 یادش بخیر؛بچه ها،گاها بعد از کلاس یا توی خوابگاه یا سلف دورش جمع میشدن و درباره سوریه و تکنیک های جنگی و بقیه رزمنده ها و شهدا سوالاتی میپرسیدن و عارف❤️ با صبر و حوصله و علاقه ی خاص به سوالاتشون جواب میداد. تو لپ تاپش پر بود از فیلم های مدافعین حرم و لحظه های شهادت که بیشترشونوخودش از جبهه های نبرد گرفته بود و روشون صحبت کرده بود روزی چندبار نشون میداد بهمون ومیگفت ببینین فلانی الان شهید شده... یادمه شبا مداحی منم باید برم آره برم سرم بره رو خیلی گوش میدادو باهاش زمزمه میکرد💖
💟 من چندسالی میشد که یه گروه حفظ قرآن مجازی داشتم و از نقاط مختلف کشور شاگرد جذب میکردم و به طور رایگان بهشون آموزش های لازم رو برای حفظ آسان وراحت قرآن میدادم وقتی به عارف❤️گفتم از جنوب هم چندنفر شاگرد دارم باتعجب بهم گفت تو از شمال به جنوب هم پل زدی چه طوری اخه!؟😄 بعد شهادتش خیلی قشنگ❣برام یارگیری کردوافراد زیادی به واسطه آشنایی با آقا عارف عضو گروه شدن وحفظو شروع کردن❣