eitaa logo
🕊️شهــید آࢪمــان‌ علے‌‌وࢪدے‌🕊️
6هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
2.2هزار ویدیو
43 فایل
بِسم‌ࢪَبِ‌الشُهدا °|ڪانال‌شہید‌آࢪمان‌علے‌وࢪدے‌|°❤️ گویَند که چِرا دِل بـِهـ شَهیدان دادی؟ وَالله کهـ مَن نَدادَم آنها بُردَند..C᭄ #باحضوࢪدوستان‌بزࢪگواࢪ‌شهــید🌹 حالاکه دعوتت کرده بمون🕊 ✍️تبادلات و خیریه @Sangare_Arman ✍️نقاشی شهدا @Naghashshohada
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 ‹وَكَفَىٰ‌بِاللَّهِ‌عَلِيمًا› همین‌بس‌که‌خدااِحوال‌ بندگانش‌رامیداند💛!
با همین دستای کوچیکم همش دُعات میکنم:) ♥️
<🌵🍭> -حسن‌دارم‌چه‌کم‌دارم -اگرچه‌درد‌و‌غم‌دارم💚.. . . ✋🏼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌤:﷽✨✨ هرکسی چادر بسر کرد ،،چادری نیست میراث دارحضرت مادر باید ،،حرمت چادر مادر ،،را حفظ کند ای دختران وزنان چادری ،↶ چـــــــادر مـــــــادر من، فـــــــاطمه حرمت دارد... [ارسالی شما🌹] @shahidarmanaliverdiiii
+گاهےباید‌براۍرسیدن‌بہ‌اهدافمان از"درون‌شھید"شویم‌تا‌مبادا فرداهایۍ‌شھیدشوندوتامبادا دیگران،آینده‌راشھیدکنند... باید"شھدشھادت"رانوشیدو شھدِدنیاومایتعلقش‌رادورریخت🌱 . . . @shahidarmanaliverdiiii
بسم الله الرحمن الرحیم🌻🌿^^
عهد♥️🌿^^ به عشق آقامون بخونیم☺️. التماس دعای ظهور..🍂
خدایا بابت هرچیزی که دادی و ندادی و قراره بدی عاشقانه شکرت♥️🌿^^
♥️ ✋🏻 هر صبح، به شوق عهد دوباره با شما چشمم را باز می کنم عهد می کنم‌ با شما، هر روز که می‌گذرد، عاشقانه تر از قبل چشم به راهتان باشم الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸
🌸مولی علی(ع) زیانکار کسی است که عمر خود را ساعت به ساعت بیهوده از دست می‌دهد. بحار:78:152
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گاهی‌آنقدر زیرفشار‌روحی‌کوفته‌میشوم که‌برای‌فرار‌از دردوغم دست‌به‌دامان‌شهادت‌میزنم... @shahidarmanaliverdiiii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨°•"♥️"•°✨ عشق‌ڪہ‌تــــوباشے‌ مگر‌مے‌شود‌پروانہ‌نشد‌و دورت‌نچرخید عشق‌ڪہ‌تــــوباشے‌ مگر مے‌شودڪہ‌در غم‌دورے‌ات مثل‌شمع‌آب‌نشد @shahidarmanaliverdiiii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نحوه شهادت آرمان علی وردی از زبان دوست شهید؛ آرمان را به قتلِ صبر کشتند سید هادی حسینی دوست شهید آرمان علی وردی: در روز حادثه، شهید آرمان علی‌وردی بدون هیچ سلاح و تجهیزاتی تنها با کوله پشتی مربوط به کتاب‌های حوزوی خودش به شهرک اکباتان رفت. در این حین با گروهی برخورد کردند که گویی او را از قبل شناسایی کرده بودند؛ آرمان قصد داشت از کنار آنها عبور کند ولی آنها او را به همین جرم که تیپ و ظاهر بسیجی داشت می‌گیرند و به باد کتک می‌گیرند. کاملا حساب شده اول با چاقو سفید رانش را می برند تا نتواند راه برود، بعد سر فرصت با بلوکهای سیمانی به سرش می کوبند و او برای دفاع دستش را روی سر می گذارد اما از شدت ضربات انگشترش هم می شکند. بعد موهایش را می کشند و با چاقو روی صورتش می کشند تا بیشتر زجر بکشد. همزمان همه جور اهانت به مادرش می کنند اما باز هم آرام نمی گیرند و با پنجه بوکس گوشت پشت تنش را تکه تکه می کنند و آخر سر پیکر نیمه جانش را گوشه ای از خیابان رها کرده و رویش پتو می اندازند تا کسی نتواند پیدایش کند. [به درخواست شما🌹] @shahidarmanaliverdiiii
🌹زندگے‌آرمان‌علے‌وردے‌جوان‌طلبہ بسیجے‌دهہ‌هشتادے‌، چہ‌ویژگے‌هایے‌ داشت کہ‌برازنده‌ شهادت‌شد؟ ▪️اول:خوش‌اخالق‌بود (پیامبر اکرم)ص: "اَحَبُّکُم الی اهلل اَحسَنُکُم اَخالقاً" تمام‌ رفقا وخانواده‌ آرمان‌خنده‌ رویے‌و خوش‌اخلاقے‌ آرمان‌را‌ فراموش‌ نخواهند کرد.‌ هرکس‌کوچکترین ارتباطے‌ با آرمان‌ داشت‌ این‌خصوصیت‌ را تایید‌ میکند. ▪️دوم:دغدغہ‌معنویت‌داشت قرآن‌کریم: اِنَّ اَکرَمَکُم عِندَ اهللِ اَتقاکم... کسے‌نمیگوید‌آرمان‌ هر‌شب‌ نماز‌شب‌ میخواند و‌سجاده‌ را‌ترک‌ نمیکرد و... اما‌براے‌ حدود الهے‌ارزش‌ قائل‌بود‌ و‌دغدغہ‌ رعایت‌ واجبات‌و‌ محرمات‌ داشت. براے‌کوچکترین‌ مطالب‌حلالیت‌میگرفت. مراقب‌بود‌هر‌حرفے‌‌ را‌بہ‌زبان‌نیاورد ،‌مبادا غیبت‌باشہ‌ یا‌کسے‌‌ از او ناراحت بشود. دنبال‌معنویت بود،‌بہ‌نماز‌اول‌ وقت‌ اهمیت میداد.‌شب‌ آخر‌ با‌ نیرو‌ عملیات‌ بسیج‌در شهرک‌ اکباتان‌ مستقر‌ بودند.‌ موقع‌اذان مغرب‌آرمان‌ پیشنهاد‌ میدهد‌ کہ‌همہ‌ بریم نماز مغرب‌و عشارا‌ مسجد‌انتهاے‌ خیابان‌بخوانیم و‌برگردیم.‌ اما‌فرمانده‌بخاطر‌ نکات‌ امنیتی نمیپذیرد.‌ آرمان‌براے‌ اقامہ‌ نماز‌اول‌ وقت‌ و بہ‌جماعت،‌تنهایے‌ با‌موتور‌ بہ‌ سمت‌ مسجد حرکت‌ میکند. ▪️سوم:عاشق‌حضرت‌ آقا‌و‌شهدا‌ بود همیشہ‌ سخنرانے‌هاے‌ حضرت‌آقا‌را‌ گوش میکرد‌ و‌براے‌ عمل‌بہ‌ آنها‌فکر میکرد. وقتے‌ نوجوان‌بود،‌در‌جریان‌ انتخابات‌ سال ۶٩ حقانیت‌ و‌مظلومیت‌ رهبرے‌ را‌درک‌کرد و کم‌کم‌ سیر رشد‌خودش‌ را‌شروع‌ کرد. همیشہ‌یک‌عکس‌از رهبرے‌ و‌حاج قاسم‌ داخل‌اتاقش‌ داشت.
🕊️شهــید آࢪمــان‌ علے‌‌وࢪدے‌🕊️
🌹زندگے‌آرمان‌علے‌وردے‌جوان‌طلبہ بسیجے‌دهہ‌هشتادے‌، چہ‌ویژگے‌هایے‌ داشت کہ‌برازنده‌ شهادت‌شد؟ ▪️اول
زیاد‌مزار‌ شهدا‌ میرفت.‌آقاے‌معصومے‌،‌هم کلاسے‌ شهید‌ تعریف‌ میکند‌ کہ‌حدود‌ یک‌ماه قبل‌شهادت،‌ یک‌آخر‌ هفتہ‌کلاس‌ها‌ کہ‌تمام شد‌ آرمان‌ وسایل‌ش‌ را‌جمع کرد‌و‌ گفت‌قبل اینکہ‌ بریم‌خونہ ،‌بیا‌بریم‌ بهشت‌زهرا(س) مزارشهدا. گفتم باشہ‌وقتے‌ رفتیم‌بعد‌از‌ زیارت‌ چند‌ شهید،‌رفتیم‌ کنار‌مزار‌ شهید سجاد‌ زبرجدے‌ ،آرما‌ن‌ کنار قبردراز کشیدو با لبخندگفت چقدرخوب میشہ‌منم کنار این شهیداینجا دفن کنند. دقیقاهمان‌ جایے‌ کہ امروزخوابیده است... یکے‌ ازشهداے‌دفاع مقدس بہ نام عبدالله پوالدوندتازه تفحص‌شده بود و پیامش در‌گروهے‌ کہ آرمان هم عضو آن بود گذاشتہ شد: "طلبه بسیجی شهید عبدالله‌پوالدوند" آرمان زیر این‌پیام با حسرت‌نوشت: «هم بسیجے‌هم طلبہ هم شهید، عجب توفیقے‌ داشتند! خدا رحمتشون‌کنہ» جالب این است کہ این شهید بزرگوار عبدالله پوالدوند هم بہ دست وحوش بعثے‌ شکنجہ شد و زیر شکنجہجان داد. درست مثل آرمان عزیز... ▪️چهارم: اصلے‌ترین ومهمترین ویژگے‌ آرمان وظیفہ شناس بودن اوست. هر لحظہ بہ این فکر میکرد کہ الان وظیفہ من چیہ؟ از حاج آقا میرهاشم حسینے‌ هم شنیدیم کہ اخلاص همان عمل مداوم بہ وظیفہ بیرونے‌ انسان است. فارغ از اینکہ در درون چہ احساساتے‌ داریم همین کہ مداوم بہ وظیفہ عمل کنیم، همین اخلاص را حاصل میکند و نیازے‌ بہ تلاش جداگانہ نیست. آرمان هم این سبک زندگے‌را بہ جد پیگیرے‌میکرد. دبیرستانے‌ بود کہ مسئولیت کارهاے‌ اجرایے‌ هیات شباب المهدی(عج) را بر عهده گرفت و چند سال به خوبے‌ آن هیات را برگزار کرد. آرمان دانشجوے‌ مهندسے‌ بود اما براے‌احساس وظیفه اے‌ کہ‌نسبت بہ‌علوم دینی کرده بود علیرغم مخالفت‌ها، از دانشگاه انصراف داد و وارد حوزه شد. برای جهاد تبیین کہ حضرت آقا فرمودند، خیلی دغدغہ داشت. با هرکسے‌ کہ میتوانست، طلبہ و دانشجو و دانش آموز و حتے‌مردم عادے‌صحبت میکرد و مطالب را با بیان شیرین خودش بیان میکرد و توضیح میداد. حتے‌ در سفر هاے‌ اربعین با عربے‌ دست و پا شکستہ با عراقے‌ ها صحبت میکرد که فلان جریان انقلابے‌ نیست و انگلیسے‌عمل میکنہ و... در کنار همہ اینها وقتے‌ کشور بہ آشوب کشیده شد و امنیت از بین رفت آرمان مثل همیشہ براے‌ عمل بہ وظیفہ آماده بود. 🥀 مادر شهید میگوید: چند مرتبہ گفتم آرمان شرایط خطرناکہ، براے‌ چے‌ میرے‌؟ گفت: مادر جان اگر من نروم، دیگران نروند، پس کے‌ برود؟! بالاخره باید یک نفر نظم را برقرار کند؟! روز آخر وقتے‌ آماده رفتن از حوزه میشد یکے‌ از رفقا همین مطلب را میگوید کہ کجا میخواے‌ برے‌؟ تو چیکار دارے‌ و... . آرمان جواب میدهد: «آدم نباید سیب زمینے‌ باشہ! تو هم بیا با هم بریم» اما دست الهے‌ آن شب سرنوشت دیگرے‌ براے‌ آرمان عزیز رقم زده بود. در اوج غربت و مظلومیت غریب گیر آوردنش. آرمان خیلی عاشق حضرت اباالفضل علیه السلام بود. طورے‌ کہ‌هر عکس با کیفیتے‌ درباره حضرت اباالفضل میدید ذوق میکرد. یک انگشتر گرفتہ بود کہ منقش به ذکر "یا عباس" بود. بعد از چند سال انگشترش را گم کرد. وقتے‌ داشت انگشتر بعدے‌ را سفارش میداد باز هم تاکید کہ ذکر حضرت اباالفضل داشتہ‌باشد. و این همان انگشتر آخر بود، منقش به ذکر "رفع الله رایه العباس" هر کدام از شهدا بہ یکے‌ از شهدای کربلا یا اهل بیت علیهم السلام ارادت مضاعفے‌ داشتہ است و عجیب است کہ اکثر اوقات با نشانہ‌اے‌ از همان معشوق خود بہ شهادت میرسند. کسے‌ کہ بہ حضرت علے‌ اصغر علیه السلام ارادت ویژه ای داشت، در عملیات کربلای 5 با اصابت گلولہ به گلو بہ فیض شهادت رسید. در گزارش پزشکے‌ قانونی آرمان هم نوشته بود: علت مرگ اصابت جسم سخت به سر. عین اربابش حضرت اباالفضل بہ سر ضربہ زدن، جمجہ را شکستند و... اما وقتے‌ بہ سر آرمان ضربہ میزدند، ناخودآگاه دستش را برای دفاع روی سر گرفتہ‌بود کہ تمام انگشت ها شکستہ بود و انگشتر آسیب دیده بود (که بخاطر همین پرستار در بیمارستان مجبور میشود انگشتر را برش دهد تا در بیاید) دل ها بسوزد براے‌ آن آقایے‌ کہ وقتے‌ آمدند بہ سرش ضربہ بزنند دستے‌ براے‌ دفاع نداشت...
❤️رفاقت با شهدا. شهادت یعنی... ڪوچه‌ ے خلوتے را میخواهم بی‌ انتها، براے رفتن🕊 بے واژه، براے سرودن و آسمانے براے پـرواز ڪردن عاشقانہ اوج گرفتن و رها شدن.. @shahidarmanaliverdiiii
سلام شھیدمَن🌱، ادعایـے در تو نمیبینم و تمام هویت طُ خلاصھ شده در همین ، بـےادعایۍ! مرا دریاب ای مَرد بۍادعا . .💔(: @shahidarmanaliverdiiii
♥️🌱 شیطان‌میگہ‌همین‌یه‌بارو‌گناه‌ڪن..! بعدش‌دیگه‌خوب‌شو..‌. [۹،یوسف]🌿 خدامیگه‍‌باهمین‌یه‌گناه.. ممکنہ‌دلت‌بمیره‌وهرگزتوبہ‌نکنی وتاابدجهنمۍبشۍ..! [۸۱،بقره]🌿 :)🦋
وَ براي آرمانهامون؛ آرمان‌ها دادیم :) 💙 / شهیدآرمانِ‌علی‌وردۍ‌ .
امیر‌عباسے‌مداحے‌میگفت‌ ارمان‌و‌کہ‌خواستم‌بزارم‌توے‌قبر‌ مادرش‌گفت بچہ‌ام‌و‌اروم‌بزاری‌توقبرا!'... همہ‌جـون‌بچم‌،زخمـےوکبوده:)💔... مادر‌خیالت‌راحت‌ نگران‌بچت‌نباشیا'.. ارمانِ‌تــو‌تو‌بغلِ‌امام‌حسینہ ‌•─────•❁•─────
همہ‌چیز‌وقتۍ‌درست‌میشه‌کھ تمام‌اُمیدِت‌بھ‌خدا‌بـاشد‌و‌بس :)💛🍃 ☁️💕