کانال شهید ابراهیم هادی
💔 #رمان_دلارام_من #قسمت_شصت_و_یک بلاخره راهی می شویم برای خروج از مرز ، خودش هم نگران است که دائ
💔
#رمان_دلارام_من
#قسمت_شصت_و_دو
جمعیت انقدر زیاد است که نمیتوانیم به رفتن داخل حرم فکر کنیم ، این فقط حرف من نیست حرف حاج اقا کاظمی و علی اقا هم در جواب افراد کاروان همین را می گویند ....
شب اربعین است و از چهار گوشه جهان ، دور دایره دار طواف عشق جمع اند ، هر سو نگاه می کنم، اشک و آه پرچـم است ، سینه می زنند ، هر دسته ای به شکل خودش ، اینجا گرم ترین نقطه دنیاست ، کانون عاطفه و احساس ، کاش همه دنیا می دیدند عشق ما را ، بر سینه زدن ها را ، دویدن ها را ....
با اینکه همیشه برایم خیلی مهم بود که چادرم خاکی نشود ، حالا چادرم خاکی خاکی است ، اصلا خودم به چادرم گل مالیدم ، یعنی خودم که نه ، پیرزنی عرب نشسته بود و به چادر زن هایی که می خواستند گل می مالید ، یک تشت هم گذاشته بود جلویش من را که دید ، پرسید:
-زینبی ؟
منظورش راهمان اول درست نفهمیدم ، با دست روی شانه هایش گل مالید و دوباره گفت : زینبی؟
گفتم : اره به چادر منم بزن .
و او گل مالید به شانه ها و سرم ، مرا مانند حضرت زینب (س) کرد . فشار جمعیت اصلا برایمان مهم نیست ، چون فشار مصبیت حسین (ع) را عمریست تحمل کرده ایم . عمه و بقیه کاروان راهمان ورودی بین الحرمین گم کرده ام،این هم مهم نیست چون می دانم تا الان گم شده بودم و اینجا تازه پیدا شده ام ، اینجا امام، خود خود آدم ها را ازبین پرده های غفلت و دنیا بیرون می کشد و نشانشان می دهد ....
ساعت ۱۱شب است اما کسی قصد رفتن ندارد ، کم کم نگران می شوم ،همراه ها انتن نمی دهد ، دنبال کسی می گردم که کمکم کند ، یکی از خدام شاید ....
با دیدن مردی با لباس نظامی ، یاد حامد می افتم ، با خودم فکر میکنم شاید حامد را بشناسد حس اعتماد باعث می شود بخواهم از او بپرسم ، اما نمی دانم چه بگویم ، عربی که من یاد گرفته ام ، با عربی عراقی زمین تا اسمان فرق دارد ، حتی اگر بتوانم حرفم را به او بفهمانم ،نمی توانم حرفش را بفهمم ، کلمات در ذهنم مرتب می کنم و جلو میروم : عفوا سیدی... انا مفقوده....
لبخندش را پنهان می کند و سربه زیر می اندازد : ایرانی هستید ؟
لهجه اش عربی است ، جا میخورم ، بی توجه به من می گوید : اسم کاروانتون چیه ؟
-ابالفضل العباس ، اصفهان .
-روحانی کاروانتون ؟
-حاج آقای کاظمی
لب هایش کش می اید و با لحن احترام آمیزی می گوید : می شناسمشون ...ولی باید بمونم اینجا ، وایسید همین جا تا یکی از دوستانم بیاد ، اون میرسونه شما رو ....
تشکر می کنم و نفس راحتی می کشم ، با کمی فاصله ، منتظر می ایستم و مشغول ذکر و راز و نیاز می شوم ، برای اولین بار در عمرم ،دلم برای حامد تنگ شده و از رفتارم با او پشیمانم....
صدای همان مرد نظامی مرا به خود می آورد: خانم ! .....
برمی گردم و خشکم می زند از چیزی که میبینم....
ادامہ دارد...🕊️
نویسنده : خانم فاطمه شکیبا
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
باور میکنید میتونید معشوق
امام زمان باشید؟!🙄♥️
💔
#قرار_دلتنگی😔
یک #آیت_الکرسی و #سه_صلوات، برای سلامتی و تعجیل در فرج حضرت پدر
#سلام_امام_زمانم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
به یاد حضرت باشیم🙏🏼🌿
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
💢قسمتی از وصیتنامه شهید🔰
واقعاً با تمام وجود دوست داشتم به فرمان رهبر عزیزم جهت دفاع از دین و اسلام عزیز در جبهه های نبرد حاضر شوم...
از اینکه خداوند متعال ما را به این راه ارزشی و دفاع از حرم حضرت زینب(سلام الله علیها) هدایت نمود خدا را بسیار شاکر وسپاسگذارم...
از همسر متدین، متعهد، ایثارگر و مهربان خودم بسیار سپاسگذارم که در این راه نه تنها مخالفتی نداشت بلکه مرا هم خیلی تشویق نمود تا بدون هیچ نگرانی از خانواده جدا شوم و در مسیر حق دوباره سلاح به دست بگیرم، از او که همیشه مشوق من در راه خوبی ها بود خیلی خیلی ممنونم و دعا می کنم همیشه سلامت باشید...
همسر عزیزم من هرچه خوبی در خودم و زندگی ام دارم اول خدا و بعد هم از حمایت های جنابعالی بوده است.......
#پاسـدار_مدافع_حـرم
#شهید_علی_محمد_قربانی
#سالروزولادت :۱۳۴۶/۸/۲۰
#سالروز_شهـادت:۱۳۹۴/۱۱/۱۹
محل شهادت:🔰
عملیاتآزادسازینبلوالزهرا_سوریه
محلمزارشهید:گلزارشهدای اندیمشک
#سالروزشهادت🕊
🍃🌹🍃🌹
11.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مادر شهیدی که رهبر انقلاب را به صرف لوبیاپلو دعوت کرد
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
آغاز میکنیم روزمان را با نام خدایی
که به هر خیری که سویمان بفرستد
سخت نیازمندم...
#مابهتونیازمند ومحتاجیم..
ومیدانیمکهمیدانی..
به نام خدای همه
🍃🌹🍃🌹
#یک حبه نور✨
أَفَنَضْرِبُ عَنْكُمُ الذِّكْرَ صَفْحًا أَنْ كُنْتُمْ قَوْمًا مُسْرِفِينَ.
چرا فکر میکنید به خاطر اینکه گناهکارید رهاتون میکنم؟!
🍃🌹🍃🌹
💠دست بر سینه، سلامی بفرستیم، ز دور
💠اینچنین در "حرمت" زائر نامحسوسیم
💠"ایهاالعشق"، همین لحظه گدا را دریاب
💠خودم و تذکرهام، دستِ تو را میبوسیم...
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله
🍃🌹🍃🌹
ما
به اُمید
صُبح
وصال تو زندهایم ...
#امامعصرعلیهالسلام
اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج🍃
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
1.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕌✨🕌
از خدا ميخوام 🙏
تو زندگيت
فقط يكبار
تو دو راهي بمونی
اونم تو 🕌 بين الحرمين 🕌
كه ندوني جلو حسين(ع)💚
زانو بزنی🙏
يا عباس(ع)💚
#شورتان_حسینی ✨
صبحتون حسینی
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
صبح یعنی آغازی دوباره
فرصتی دوباره🌸
برای عشق ورزیدن
و شروعی جدید بهتر
از دیروز
دوستان مهربانم❤️
صبح دوشنبه تون بخیر
امروزتون پراز
آرزوهایي دیروز🌸🍃
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
6.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مثل خودش: روایتهای سردار دلها از همرزمان شهیدش
🔹قسمت اول: سردار شهید محمدحسین یوسفاللهی
🔹تصویرساز: کمیل کریمی
🔹گرداورنده خاطرات: احمد ایزدی
🔹متحرکساز: محمد فلاحیان
🔹گوینده: امیرمشتاق رودساز
🔹صدابردار: سامان مهدوی
🔹تولید شده در حوزه هنری انقلاب اسلامی استان کرمان
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi