eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.3هزار دنبال‌کننده
29.6هزار عکس
26هزار ویدیو
72 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 ‏به علامه امینی گفت: هزار و ‌چهارصد سال پیش، یک جنگی شد و حسین شهید شد. چرا این‌قدر شلوغش می‌کنید؟ عزاداری می‌کنید، تمام شده رفته عزاداری ندارد... پاسخ شنید: یک بار غدیر را نکردیم ازمان گرفتند. را خوردند، همان یک بار بس است.✋ 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
کانال شهید ابراهیم هادی
❤️ #عاشقانہ_دو_مدافع❤️ #قسمت_هجدهم _با همیـݧ افکار به خواب رفتم... چند روزم با همیـݧ افکار گذشت هر
❤️ ❤️ _همہ خوشحال بودݧ ماماݧ کہ کلے نذرو نیاز کرده بود از فرداش رفت دنبال اداے نذراش هر روز خونموݧ پر بود از آدمایے کہ براے کمک بہ ماماݧ اومده بودݧ ایـݧ شلوغے رو دوست نداشتم از طرفے هم خجالت میکشیدم پیششوݧ بشینم هنوز نمیتونستم خوب حرف بزنم لکنت داشتم باورم نمیشد انقد ضعیف باشم _بالاخره نذرو نیاز هاے ماماݧ تموم شد ولے هنوز خواب مـݧ تعبیر نشده بود ینے هنوز چادرے نشده بودم نمیتونستم بہ ماماݧ بگم کہ میخوام چادرے بشم اگہ ازم میپرسید چرا چے باید میگفتم❓نمیتونستم خوابمو براش تعریف کنم _ماماݧ بزرگم از،مکہ اومده بود ماماݧ ازم خواست حالا کہ حالم بهتر شده باهاش برم خونشوݧ خیلے وقت بود از خونہ بیروݧ نرفتہ بودم با اصرار هاے ماماݧ قبول کردم ماماݧ بزرگ وقتے منو دید کلے ذوق کردو بغلم کرد همیشہ منو از بقیہ نوه ها بیشتر دوست داشت میگفت اسماء براے مـݧ یہ چیز دیگست دست منو گرفت و نشوند پیش خودش و برام از مکہ و جاهایے کہ رفتہ بود تعریف میکرد مهمونا کہ رفتـݧ مامانبزرگ ساک هارو باز کرد تا سوغاتیا رو بده _بچه ها از خوشحالے نمیدونستـݧ چیکار باید بکنن سوغاتیارو یکے یکے داد تا رسید بہ مـݧ یہ روسرے لبنانے صورتے با یہ چادر لبنانے انگار خوابم تعبیر شده بود همہ با تعجب بہ سوغاتے مـݧ نگاه میکردݧ و از مامان بزرگ میپرسیدݧ کہ چرا براے اسماء چادر آوردے اسماء کہ چادرے نیست. _ماماݧ بزرگ هم بهشوݧ با اخم نگاه کرد و گفت سرتوݧ بہ کار خودتوݧ باشہ(خیلے رک بود) خودمم دلم میخواست بدونم دلیلشو ولے چیزے نپرسیدم _رفتم اتاق روسرے و چادرو سر کردم یه نگاهی بہ آیینہ انداختم چقد عوض شده بودم ماماݧ اومد داخل اتاق تا منو دید شروع کرد بہ قربوݧ صدقہ رفتـݧ انقد شلوغ کرد همہ اومدݧ تو اتاق ماماݧ بزرگم اومد منو کلے بوس کرد و گفت: برم براے نوه ے خوشگلم اسفند دود کنم چشم نخوره منم در پاسخ بہ تعریف همہ لبخند میزدم ماماݧ درحالے کہ اشک تو چشماش حلقہ زده بود گفت کاش همیشہ چادر سر کنے چیزے نگفتم _اوݧ شب هموݧ خواب قبلیمو دیدم صبح کہ بیدار شدم دلم خواست از خوابم یہ تصویر بکشم.... مداد و کاغذ رو برداشتم چشمامو بستم فقط یہ مرد جووݧ کہ چهرش مشخص نیست میومد تو ذهنم تصمیم گرفت همونو بکشم (ایـݧ هموݧ نقاشے بود کہ توجہ سجادے رو روز خواستگارے جلب کرده بود) _ماماݧ میخواست بره خرید ازم خواست باهاش برم منم براے ایـݧ کہ حال و هوام عوض بشہ قبول کردم و آماده شدم از در اتاق کہ میخواستم بیام بیروݧ یاد چادرم افتادم سرش کردم اردلاݧ و بابا وماماݧ وقتے منو دیدݧ باتعجب نگاهم میکردݧ اردلاݧ اومد سمتم و چادرمو بوسید و گفت اسماء آرزوم بود تو رو یہ روز با چادر ببینم مواظبش باش _منم بوسش کردم وگفتم چشم. بابا و ماماݧ همدیگرو نگاه کردݧ و لبخند زدݧ اوݧ روز ماماݧ از خوشحالے هر چیزے رو کہ دوست داشتم و برام خرید دیگہ کم کم شروع کردم بہ درس خوندݧ باید خودمو آماده میکردم براے کنکور کلے عقب بودم مدرسہ نمیرفتم چوݧ بادیدݧ مینا یاد گذشتم میوفتادم _اوݧ روز ها خیلے دوست داشتم در مورد شهدا بدونم و تحقیق کنم با یکے از دوستام کہ خیلي تو این خطا بود صحبت کردم حتے خوابمم براش تعریف کردم اونم بهم چند تا کتاب داد و بهم گفت اتفاقا آخر هفتہ قراره دوباره شهید بیارݧ بیا بریم... ￿ نویسنده: بامــــاهمـــراه باشــید🌹 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💢چرا دانشگاه مالک اشتر ؟! به هرکس می گفتیم داریوش رفته دانشگاه "مالک اشتر" شاهین شهر تعجب می کرد. می گفتند اوکه با رتبه اش بهترین دانشگاه های تهران می توانست برود. راست می گفتند ،اما دانشگاه شاهین شهر تنها دانشگاهی بود که خرج تحصیل دانشجویان را می داد. داریوش قید دانشگاه های تهران را زده بود تا مبادا به خاطر خرج تحصیلش ذره ای به بابا فشار اقتصادی وارد شود. 🌷
💔 ...🕊🌹توی سن پانزده سالگی بود برای کمک به جمعه شبها میرفت بهشت زهرا توسن نوجوانی وغرور ! وقتی بهش میگفتم اذیت نمی شی بری پول جمع کنی، میگفت مامان خیلی لذت داره گدایی کردن مصطفي ازهمان درحال خودسازی بود و خیلی زجرکشید و اجرش رو دید. امیدوارم اون دنیا دست ماروهم بگیره ان شاالله بهشت را به میدند، نه به بهانه را اما؛ قیمتی دارد بالاتر از بهشت! برای اینکه خود بشود بهای خون تو، چقدر آماده ای راوی: مادر شهید 🍃🌹🍃🌹
💔 ...🕊🌷دیدم از بچه های گردان ما نیست، ولی مدام این طرف و آن طرف سرک می کشد و از وضع خط و بچه ها سراغ می گیرد. آخر سر کفری شدم با تندی گفتم« اصلا تو کی هستی ان قدر سین جیم می کنی؟» خیلی آرام جواب داد «نوکر شما بسیجی ها. » یادگاران، جلد چهار، کتاب حسن باقری، ص 17 🍃🌹🍃🌹
بعضی وقتا ما عکس هارا میسوزانیم اما بعضی عکس ها هم مارامیسوزانند
به این قانون پایبند باش - @Ostad_Shojae.mp3
7.04M
امام زمانِ تـــو ؛ برای شخص تو، وقت می‌گذارد، برنامه می‌ریزد، حمایتت می‌کند، اگـــر ..... ❗️ 🎤 🍃🌹🍃🌹
خدایا تالبخــند تو صدقدم فاصله است نامت راصدبارسَرمیکشم صدای آخرین دانه تسبیح که بلندمیشود دلم وامیشود و لبخندت،تمام وجودم راآرام میکند به نام خدای همه🌱 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
حبه نور ✨ وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ. به زودی خدا به اونایی که تو دنیا همیشه بهش می‌گفتن متشکرم، می‌گه منم متشکرم... 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
•°🌱 💓 صبحِ محشربہ جوابِ سخنِ لَم یَزَلے بےتأمل زِسویدا،بِڪِشم صوِِٺ جلے بہ علےٍ بہ علےٍ بہ علےٍ بہ علے اَنَامِن زمره ے عشّاقِ حسینِ بنِ علے ❤️ 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
°•🌱 امام مهربانم . . . بِنَفْسي أنْتَ مِنْ تِلادِ نِعَمٍ لا تُضاهی ای نعمت‌ خاصّ خدا سلام ؛ به قَلبَت سلام ؛ به چَشمَت سلام ؛ به رنج و به بغض و به صبرت سلام اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج صبحت بخیر آقا🌸🍃 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•°🌱 🎧 بارها روی تو را دیدم ولی نشناختم 🔹اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْـ 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰روز شنبه روز زیارتی 🌸 حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم دعا 🤲 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
خانه تکانی دل را یادگرفتم از خدا تمام غبارها دلخوری ها دل آزاری ها رنجش ها بغض ها را پاک کردم دسته گلی از عشق کاشتم در آن حالم خوب خوب است 💚 سلام🌺 صبحتون با شکوه روزتون ختم به زیباترین لبخندها 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 واقعی نه در خیابان ابراز می شود نه حتی جلوی فرزندان اما همین که در کنار هم همین که مادربزرگ با دست لرزان برای پدربزرگ ، چای لبسوز می ریزد همین که آقاجان گاهی به مادربزرگ می گوید همان دامن گلدار سوغات مشهد را بپوش... اینجاها عشق، عشق واقعی ، عشق پاک پیدا می شود... 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
مے‌گفتـــــ : اخـم‌ڪردن، توےمحـیطےڪه پـر‌ا‌‌‌‌ز‌نامحرمہ، خیلے‌ھم‌خوبہ:) ❤️ 🍃🌹🍃🌹
🦋 🔸 بعد از شهادتش فهمیدیم همه درآمدش برای ایتام بود 🍃 علی از همان کودکی به لطف و عنایت خداوند در مسیر هدایت قرار گرفته بود و خداوند او را برای خود برگزیده بود. از ۱۲ سالگی بوفه مدرسه را اجاره کرده بود و برای خودش کسب و کار راه انداخته بود، اما نمی‌دانستم با پول و درآمدش چه کار می‌کرد. 🍂 هر بار از او می‌پرسیدم: «با درآمدهایت چه کار می‌کنی؟» از جواب دادن طفره می‌رفت. هر چه بزرگ‌تر می‌شد فعالیتش هم بیشتر می‌شد و همچنان از محل خرج در‌آمدهایش بی‌خبر بودم. 🍃 از کار کردن ابایی نداشت و با برادر دامادمان به مدارس می‌رفت و در و دیوار مدارس را رنگ می‌کردند و نقاشی می‌کشید و از این راه درآمد خوبی هم داشت اما حتی یک هزاری از درآمد این سال‌های علی را ندیدیم. لباس تنش راهم خودم برایش می‌خریدم. 🍂 بعد از شهادتش از طریق کمیته امداد فهمیدیم که او دو خانواده و سه را تحت پوشش مالی خود داشت و تمام درآمدهایش را خرج آنها می‌کرد. *نقل از مادر شهید. تسنیم مدافع حرم 🌷 ولادت: ۱۳۶۴ تهران 🥀 شهادت: ۱۳۹۴ سوریه 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
خدایا! چمران نیستم که برایت زیبا بنویسم.... همت نیستم که برایت زیبا شهید شوم.... آوینی نیستم که برایت زیبا تصویرگری کنم... متوسلیان نیستم که برایت زیبا جاوید شوم... بابایی نیستم که برایت زیبا پرواز کنم... پرنده پر شکسته ای هستم که نیاز به مرهم دارم...🕊️ پس پروردگارا خودت مرهم رنج‌هایم باش... مرهم ما ظهور حجت توست... اللهم عجل لولیک الفرج...👌🏻💓 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
mani-ke-az-tavalodam.mp3
7.93M
•°🌱 • میخوام که نوکرش باشم •غلام قنبرش باشم •باعلـــــی تا آخرش باشم 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
•°🌱 ﻋﺎﺷﻘـے💔 ﺭﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﭼﻨﺪ ﺑﺨﺶ ﺍﺳتـــ؟ ڱفت: ﺩﻭ ﺑﺨﺶ، ڪودڪے ﻭ ﭘﯿﺮے ڱفتند : ﭘﺲ ﭼﻪ؟ ڱفت : ع💚😭 ❤️ 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi