🌸ميلاد حضرت قمر بني هاشم اباالفضل العباس عليه السلام مبارک باد🌸
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
1.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺دیشب/ حرم حضرت ابوالفضل العباس(ع).
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
🌺جسم تو كامل است،ناقص نیست
میدهد عطر یك بغل گل یاس
🌺دستت اما حكایتی دارد؛
#رَحِمَ_اللهُ_عَمِی_العباس...
🌹 روز جانباز مبارک باد
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
11.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔
وقتی داوران عصر جدید
به احترام #سردار_دلها قیام مےکنند👌
یادت
در دلها
خاموش نشدنےست🥀
هنرنمایی #مهران_رحمانی
#سردار_دلها
#شهید_سپهبد_قاسم_سلیمانی
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
7.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﻏﺒﺎﻥ ﯾﺎﺱ ﺁﻓﺮﯾﺪﻧﺪ
ﻋﻠﯽ ﺭﺍ ﺃﺷﺠﻊ ﺍﻟﻨﺎﺱ ﺁﻓﺮﯾﺪﻧﺪ
ﻭﻓﺎ ﺩﺍﺭﯼ ﻭ ﻣﺮﺩﯼ ﻭ ﺷﺠﺎﻋﺖ
یکی ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻋﺒﺎﺱ ﺁﻓﺮﯾﺪﻧﺪ...
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
زمین به من حسادت می کند...
وقتی می بیند بیشتر از او...
به دور تو می چرخم...😍❤💫
#رفیق_شهیدم ؛ #ابراهیم_هادی ❤️
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
🌹 پست تکاندهنده صفحه سپهبد قاسم سلیمانی به مناسبت روز جانباز
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
🌺امشب كه دربهشت وا میگردد
هردردنگفتنى دوامیگردد
🌺از يمن ولادت امام سجاد(ع)
حاجات دل خسته روامى گردد..
🌺🌺ولادت باسعادت امام سجاد(ع) مبارک باد
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
کانال شهید ابراهیم هادی
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم2 قسمت چهل و نهم عبد صالح خدا🌺 💢اردیبهشت سال ۱۳۸۸بود. بعد از دو سال تحقیق و
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم2
قسمت پنجاه
طریقه آشنایی🌺
💢گذشته جالبی نداشتم مثل خیلی از افراد بی حجاب بودم و آرایش می کردم. نسبت به مسائل دینی سهل انگار بودم.
💢زندگی من در پوچی و دنیاپرستی می گذشت ولی همیشه دنبال یک راه بودم راهی که خودم را پیدا کنم. بفهمم که در دنیا چگونه باید زندگی کرد.
💢تا اینکه با مربی یکی از کلاس های بسیج آشنا شدم. به خاطر رفاقت با ایشان به کلاس های آموزشی این مربی رفتم.
دوست جدید من در یکی ازجلسات، کتاب سلام بر ابراهیم را به من داد تا بخوانم و در کلاس درس ایشان کنفرانس بدهم.
💢من در خلوت تنهایی خودم کتاب را شروع کردم. هرچه زمان می گذشت نمی توانستم از کتاب و شخصیت اصلی آن جدا شوم.
ابراهیم زندگی من را شدیدا تحت تاثیر قرار داد. چهره نورانی و مظلومانه او همواره در قلبم قرار داشت.
من شیفته اخلاق و مرام شهید هادی شدم تا جایی که هر روز در خلوت خودم با این شهید حرف می زدم. بارها با خودم می گفتم: واقعاً شهدا صدای ما را می شنوند.
💢حضور من در بسیج و جلسات آن باعث شد که شهدا مرا نیز دعوت کنند.
سال بعد با کاروان راهیان نور به مناطق جنگی رفتیم.
💢هرچند سفرهای داخلی و خارجی بسیار رفتم اما این اردو یکی از بهترین سفرهای زندگی ام بود.
💢در این سفر یک روز ما را به معراج شهدا بردند. جایی که قبلا پیکر شهدا در آنجا نگهداری می شد جای بسیار خاصی بود.
💢من مدام شهید هادی را در درونم صدا می زدم و گریه می کردم. همه جا به یاد او بودم. اما باز هم با خود می گفتم: یعنی شهید هادی صدای من را می شنود؟ یعنی به من با آن گذشته ام توجه دارد؟
💢آن روز در معراج شهدا نیز متاسفانه حالت ظاهری من آرایش کرده بود. تو خودم بودم که یک خانم آمد کنارم و با مهربانی دستم را گرفت! بی مقدمه ازم این سوال را پرسید: شما شهید #ابراهیم_هادی رو می شناسی؟
💢با حالت متعجب جوابش رو دادم گفتم: بله می شناسم!
💢اون خانم بهم گفت: خواهرم شهید هادی به شما توجه دارد. مگه شما نمی دونی شهدا که به سمت آن ها آمدید حساسند؟ نمی خواهند از شما گناهی سر بزند.
💢وقتی تعجب من را دید دستمال سفیدی که تو دستش بود را بهم داد و گفت: این از طرف شهید هادی است. آرایش صورتت را پاک کن! بعد گفت: شهدا زنده اند و صدای ما را می شنوند.
💢بغض گلویم را گرفت! سرم رو پایین گرفتم و اشک همینطور از چشمانم جاری بود. سرم رو بالا آوردم نفهمیدم اون خانم کجا رفت! همانجا در ساختمان معراج نشستم و زار زار گریه کردم. بعد آرایشم را با همان دستمال پاک کردم و بیرون آمدم.
💢آنجا بود که فهمیدم شهدا صدای ما رو می شنوند و درد دل ما رو متوجه می شوند و راه را نشون می دهند.
💢من به این نتیجه رسیدم که انسان باید مثل شهید #ابراهیم_هادی به اعمالش توجه ویژه بکند.
💢توی زندگیم این شهید رو برای خودم الگو قرار دادم و واقعا دستم رو گرفت. به دوستان هم توصیه می کنم رفاقت با شهدا را انتخاب کنید چون دو طرفه است اگر شما با آنها باشید شهدا نیز با شما خواهند بود.
🗣یکی از مخاطبین
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
💔
دیر آمد، زود رفت!
دانشجو بود و جوان، آمده بود خط، داشتم موقعیت منطقه را برایش میگفتم که برگشت و گفت: «ببخشید، حمام کجاست؟» گفتم: حمام میخوای چیکار؟! گفت: میخوام غسل شهادت کنم. با لبخند گفتم: دیر اومدی زود هم میخوای بری. باشه! آن گوشه را میبینی؟ آنجا حمام صحرایی است. بعدش دوباره بیا اینجا. دقایقی بعد آمد. لباس تمیز بسیجی به تن داشت و یک چفیه خوشگل به گردن. چند قدم مانده بود که به من برسد یک گلوله توپ زیر پایش فرود آمد و...
راوی: حاج حسین یکتا
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi