eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.3هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
26.2هزار ویدیو
72 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال شهید ابراهیم هادی
💔 🌹بسم رب الشهدا 🌹 نام و نام خانوادگی: شهید خسرو( عبدالحمید) ذره نام پدر : غلام محل تولد : بهبه
شهید خسرو ذره در یکی از شبهای ماه مبارک رمضان سال ۴۷ در خانواده ی مذهبی دیده به جهان گشود. این شهید بزرگوار از ۶ سالگی تمام واجبات را انجام میداد و چهره ای نورانی داشت و با همه مهربان و خوش برخورد بود . شهید خسرو ذره در دوران دبستان شاگردی کوشا و منظم بودند و از همان موقف شروع به فراگیری قرآن نمودند. این شهید بزرگوار با تشکیل کلاسهای قرآنی و تشویق دیگران به کار فعالیت مذهبی خود را آغاز کردند، ایشان در کنار فعالیت مذهبی به درس خواندن و رفتن بع جبهه میپرداختند . با وجودی که دست راست شهید براثر افتادن فلج شده بود در طی عملیات های مختلف دوش به دوش رزمندگان اسلام به سمت بی سیم چی با عشق و خلوص و نیت به امام و اسلام به جبهه حق علیه باطل شتافت و شهید شد. وصیت نامه شهید به مادر بزرگوارشان: مادرجان بعد از شهادت بر من گریه نکن، اگر اشک میریزی برای مظلومیت "اباعبدا..‌. الحسین" و "ابوالفضل العباس" بریزید. قبرم را مانند شهید جمعه رجبی با گل و ساده درست کنید تا منافقین کور دل بدانند ما برای مادیات نمیجنگیم بلکه برای حفظ اسلام و قرآن و فرمان امام می جنگیم و از خاکیم و به سوی خاک باز میگردیم. وصیت شهید بزرگوار به خواهران عزیز و امت شهید پرور : ۱)توصیه میکنم شما را به امر به معروف و نهی از منکر و تقوا را به فرموده امام علی علیه السلام میزان خود قرار دهید و سالک راه امام حسین علیه السلام باشید. ۲) پیرو امام باشید و از او اطاعت کنید. ۳) خواهرانم حجاب را رعایت کنید و حضرت زهرا سلام الله علیها را الگو قرار دهید . ۴) دنیا مزرعه آخرت است کار خیر انجام دهید . 🌹شادی روح شهید بزرگوار صلوات 🌹 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
🌹 توصیه رهبرمعظم انقلاب در آستانه ماه مبارک رمضان ♦️ صفحه رسمی رهبر معظم انقلاب در آستانه فرا رسیدن ماه مبارک رمضان متنی را منتشر کرد: ♦️از ماه شعبان چند روز بیشتر نمانده است‌ ‌عزیزان من! فرزندان من! جوانان عزیز! از همین چند روز هم استفاده کنید. از خداوند بخواهید، دلهای باصفای خود را متوجّه خدا کنید و با او حرف بزنید. ‌ ♦️ ‌زبان حرف زدن با خدا، زبان مخصوصی نیست؛ اما معصومین ما - کسانی که پایگاههای قرب الهی را یکی پس از دیگری طی کردند - با زبانهای خوبی با خدا حرف زدند.‌ ♦️ ‌آنها راه سخن گفتن با خدا را به ما یاد دادند.‌ ‌این مناجات شعبانیّه، این دعاهای ماه رجب و ماه شعبان، این مضامین عالی، این معارف رقیق و نورانی با الفاظ زیبا و معجزه‌گون، وسیله‌ای برای دعاکردن ماست. ♦️ ‌من همه شما عزیزان را به توجّه به دعا در این ایام، توجّه به نماز، اقبال به روزه و استفاده از روزها و شبهای ماه رمضان دعوت میکنم. 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
خدایا! هیچ‌کس مرا پناه نداد! پس عزت تو... باید مرا در پناه خود گیرد. صحیفه‌سجادیه دعای سے و یکم 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
کانال شهید ابراهیم هادی
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم2 قسمت شصت و دوم مهربان و الگو🌺 مهربان👇👇👇 💢قلب رئوف ابراهیم بزرگترین نعمتی
قسمت شصت و سوم آبرو🌺 💢از مدرسه برگشتم. دیدم رفقای هم سن من مثل سید کمال، ناصر کرمانی و.. سر کوچه نشسته اند. من سراغ آنها رفتم. 💢بیشترین تفریح جوانان آن روزگار شوخی، خنده و دست انداختن دیگران بود. 💢همین که دور هم نشستیم یکی از اهالی محل از دور آمد کت و شلوار شیک و سفید تیپ خیلی زیبایی داشت اما شرایطش عادی نبود. 💢او آقا کاظم راننده کامیون و همسایه ما بود. تلو تلو می خورد و به سمت خانه می رفت. کاملا مشخص بود که حسابی نجاست خورده و حالش بد است. 💢به نزدیک ما که رسید یکدفعه افتاد توی جوب! ما نگاهش می کردیم و می خندیدیم توی دلم می گفتم حقشه. 💢هیچ کس جلو نیامد. توی همین حالت اون شخص بالا آورد و لباس هایش کثیف تر شد! 💢همینطور که نگاهش می کردیم یکباره ابراهیم از راه رسید. به محض اینکه ماجرا را فهمید وارد جوب شد و آقا کاظم را بیرون آورد. 💢ابراهیم آب برداشت و شروع به تمیز کردنش کرد. حسابی که تمیز شد او را کول کرد و به سمت منزلش برد. 💢دنبال ابراهیم رفتم. اول کوچه حکیم زاده، نزدیک مسجد باب الجنه منزل آقا کاظم بود، ابراهیم در زد و او را داخل خانه برد. زن و بچه های آقا کاظم بسیار مومن و باحجاب بودند. 💢ابراهیم آقا کاظم را روی تخت کنار حیاط گذاشت و هیچ حرفی در مورد کارهای او نزد. بعد هم خداحافظی کرد. به ما هم اشاره کرد که چیزی به کسی نگویید. او آبروی یک خانواده را خرید. 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 : من کتابی خوندم در مورد‌ شهید ابراهیم هادی.... خوب خیلی کتاب خوبیه خیلی جذابه... من این کتابو ک خوندم تا مدتی دلم نمیومد از رو میز برش دارم.... ➕ 🎉اول اردیبهشت💚 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
Faraj-Farahmand (1).mp3
3.6M
🌹دعای فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
🕊از شهدا یاد گرفتم : 🌷از ابراهیم هادی ، پهلوانی را . 🌷از حاج همت ، اخلاص را .. 🌷از باکری ها ، گمنامی را .. 🌷از علی خلیلی، امر به معروف را .. 🌷از مجید بقایی ، فداکاری را .. 🌷از حاجی برونسی ، توسل را .. 🌷از مهدی زین الدین ، سادگی را .. 🌷از حسين همدانى ، جوانمردى و اخلاق را 🌷بااین همه نمیدانم چرا ، موقع عمل که میرسد ، شرمنده ایم !! 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
پروردگارا امروزم را چون هر روز با نام تو آغاز می کنم صبحی چنین زیبا از چشمه های جان آفرین جبروتت! ای تنها معبود! چشم دلم را بگشا به نام خدای همه 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
حبه نور✨ قُل لَّا تُقْسِمُوا ۖ طَاعَةٌ مَّعْرُوفَةٌ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ بگو: سوگند نخورید، [آنچه بر شما واجب است] اطاعت پسندیده است [نه سوگند]، به یقین خدا به آنچه انجام می دهید، آگاه است. -آیه ۵۳ 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
◻️ مهدی جان صدا ڪردنت سخت نیست من سختش ڪردہ ام اَدْعوُكَ يا سَيدي بِلِسان قَدْ اَخْرَسَه ذَنْبُه مي‌خوانمت آقاے من اما با زبانے كہ گناه لالش كرده😔 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
🌸 سلام 🌿صبح دومین روز 🌸اردیبهشت ماهتون بخیر و شادی 🌸برخیز مثل خورشید باش 🌿طلوع کن نور بتاب 🌸و باعث شادی دیگران شو 🌸امروزتون سرشار از 🌿عشق و زیبایی و نشاط 🌸پر از سلامتی و موفقیت 🌸نگاه پر مهر خدا 🌿همراه لحظه هاتون سه شنبه تون پر از بهترینها🌸🌿 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
باید هوایش را داشت... باید مراقبش بود... باید دستش را گرفت... آن هم در این دنیای مجازی.. در دنیایی که بیشتر ِ آدمهایش پنهان میشوند پشت ِ نقابهایشان! هرکسی لیاقت ِ داشتنش را ندارد! دلت را می گویم... چشم ِ دلت را باز کن به روی واقعیت های این دنیای ناشناخته و عجیب! نگذار هر کجا که خودش خواست جا بماند! حواست که نباشد گم می شود به همین سادگی . . . دلت را می گویم... دست ِ دلت را محکم تر بگیر! 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 این روزهای سخت را با همه تلخی هایش دوست دارم... روزهایی که به ما یاد داد چقدر خودمان را دست کم گرفته ایم به یادمان آورد هنوز هم مهربانی هست هنوز هم در قلب مردم سرزمینم موج مےزند این روزها را دوست دارم تلویزیون را که روشن مےکنم پر شده از برای فرج عج پشت تلفن، همه از روزهای خوبِ با هم بودن حرف مےزنند و آن روزها را دارند و تصمیم دارند با تمام شدن این دیگر حتی یک روز هم بدون نباشند... این روزها هم به تمام خواهد شد ولی کاش بماند که چقدر زندگی میتواند باشد، با یک دیدار ساده از مادربزرگ پیری که دو ماه است به خاطر اش او را ندیده ای و خود را محروم کرده ای از روی ماهش... این روزها که تمام شد ها و التماس هایمان که از قاب تلویزیون، بلند است؛ کاش تمام نشود کاش یادمان نرود تمام این حال خوب این روزها به خاطر نگاه پدرانه ست به ما... 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
🌹دعای فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
Faraj-Farahmand (1).mp3
3.6M
🌹دعای فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 به قول : شهادت بال نمیخواد حال میخواد...:))) 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال شهید ابراهیم هادی
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم2 قسمت شصت و دوم مهربان و الگو🌺 مهربان👇👇👇 💢قلب رئوف ابراهیم بزرگترین نعمتی
قسمت شصت و سوم آبرو🌺 💢از مدرسه برگشتم. دیدم رفقای هم سن من مثل سید کمال، ناصر کرمانی و.. سر کوچه نشسته اند. من سراغ آنها رفتم. 💢بیشترین تفریح جوانان آن روزگار شوخی، خنده و دست انداختن دیگران بود. 💢همین که دور هم نشستیم یکی از اهالی محل از دور آمد کت و شلوار شیک و سفید تیپ خیلی زیبایی داشت اما شرایطش عادی نبود. 💢او آقا کاظم راننده کامیون و همسایه ما بود. تلو تلو می خورد و به سمت خانه می رفت. کاملا مشخص بود که حسابی نجاست خورده و حالش بد است. 💢به نزدیک ما که رسید یکدفعه افتاد توی جوب! ما نگاهش می کردیم و می خندیدیم توی دلم می گفتم حقشه. 💢هیچ کس جلو نیامد. توی همین حالت اون شخص بالا آورد و لباس هایش کثیف تر شد! 💢همینطور که نگاهش می کردیم یکباره ابراهیم از راه رسید. به محض اینکه ماجرا را فهمید وارد جوب شد و آقا کاظم را بیرون آورد. 💢ابراهیم آب برداشت و شروع به تمیز کردنش کرد. حسابی که تمیز شد او را کول کرد و به سمت منزلش برد. 💢دنبال ابراهیم رفتم. اول کوچه حکیم زاده، نزدیک مسجد باب الجنه منزل آقا کاظم بود، ابراهیم در زد و او را داخل خانه برد. زن و بچه های آقا کاظم بسیار مومن و باحجاب بودند. 💢ابراهیم آقا کاظم را روی تخت کنار حیاط گذاشت و هیچ حرفی در مورد کارهای او نزد. بعد هم خداحافظی کرد. به ما هم اشاره کرد که چیزی به کسی نگویید. او آبروی یک خانواده را خرید. 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
«إلَهِۍقَد‌ْسَتَرْتـــــَ عَلَۍَّ‌ ذنُـوباً‌فِۍاݪدُّنْیـــا وأنَـا‌أَحْوَجُ‌إلـــَی‌سَتْـرِهـَا‌ عَلَۍَّ‌مِنْڪ‌فِۍالاخْرَۍ» . خدایـا! گنـاهانۍرادر‌دنیـابرمن‌پوشـاندۍڪه‌بر پوشـاندن‌آنهـادرآخرت‌محتـاج‌تـرم🌱 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 علیرضائی که پدر ندید... دیروز صبح، «علیرضا»، بعداز 3 ماه و چند روز از شهادت پدر به دنیا آمد.😔 پدرش ‎شهروز_مظفری‌_نیا فرمانده حفاظت حاج قاسم بود که همراه وی در 13 دی ماه سال 98 به شهادت رسید.🕊 از شهید مظفری نیا دو فرزند دختر دیگر نیز به یادگار مانده است. او وصیت کرده بود اگر فرزندش پسر است نامش را بگذارند... ✍حالا علیرضا به دنیا آمده و تا همیشه حسرت پدر را خواهد داشت این کودکان در این انقلاب کم نبوده اند مهم من و تو هستیم که با راه و رسم زندگی کردنمان، شان نشویم... 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
عمرے نگران٬ خیره بہ خورشید ای ڪاش بہ زودے برسد عید ظهور هر هفتہ دلم پر زد و رفٺ تا مسجد بہ امید ظهور 💛💠 💠💛 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
☎️زنگ.عبرت: 🔴مواظب نقی معمولی ها باشیم... 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 💞 صفحه اصلي > فرهنگ پایداری > فرهنگ جبهه > سخن بزرگان تاریخ : سه شنبه 1387/05/08 مناجات نامه شهدا(2)  چهل مناجات در وصيت نامه شهدا 21- شهيد عباس ميرزايي تولد به سال 1344: «الهي دل من از بهر تو در کار است و گرنه مرا با دل چه کار است. آخر چراغ مرده چه مقدار است. الهي اگر طاعت بر ندارم، جز تو کسي را ندارم. الهي، دل تمناي تو دارد...... .» 22- شهيد مرتضي شاه محمدي محل تولد تهران، محل شهادت شلمچه به سال 1365: «خدايا بارالها معبودا مولاي مهربان رحيم کريم رحمان غفور و بخشنده من. اي ستار العيوب تو گواه و شاهد باش که من گناهکار و ناتوان دوست دارم دشمن چشمانم را در اوج درد از حدقه در آورد و دستانم را قطع کند و پاهايم را از بدن جدا نمايد و قلبم را آماج رگبارهايش نمايد و سرم را از تن جدا نمايد تا دشمنان ببينند که اگر چه چشم‌ها و دست‌ها و پاها و قلب و سينه و سرم را از من گرفته‌اند اما يک چيز را نتوانسته‌اند از من بگيرند و آن ايمان من است و عشق به الله، معشوقم و عشق به شهادت و امام و اسلام.» 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi