کانال شهید ابراهیم هادی
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت بیست و ششم : شروع جنگ ۱ ✔️ راوی : تقی مسگرها 🔸صبح روز دوشنبه سي و يكم ش
☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥قسمت بیست و ششم : شروع جنگ ۲
✔️ راوی : تقی مسگر ها
🔸فردا جنازه قاسم را به سمت تهران راهي كرديم. روز بعد رفتيم مقر فرماندهي. به ما گفتند: شما چند نفر مسئول انبار مهمات باشيد. بعد يك مدرسه را كه تقريباً پر از مهمات بود به ما تحويل دادند.
يك روز آنجا بوديم و چون امنيت نداشت، مهمات را از شهر خارج كردند.
🔸ابراهيم به شوخي ميگفت: بچه ها اينجا زياد ياد خدا باشيد، چون اگه #خمپاره بياد، هيچي از ما نميمونه!
وقتي انبار مهمات تخليه شد، به سمت خط مقدم درگيري رفتيم. سنگرها در غرب سرپل ذهاب تشكيل شده بود.
چند تن از فرماندهان دوره ديده نظير اصغر وصالي و علي قرباني مسئول نيروهاي رزمنده شده بودند.
🔸آنها در منطقه پاوه گروه چريكي به نام دستمال سرخها داشتند. حالا با همان نيروها به سرپل آمده بودند.
داخل شهر گشتي زديم. چند نفر از رفقا را پيدا كرديم. محمد شاهرودي، مجيد فريدوند و... با هم رفتيم به سمت محل درگيري با نيروهاي عراقي. در سنگر بالاي تپه، فرمانده نيروها به ما گفت: تپه مقابل محل درگيري ما با نيروهاي عراقي است. از تپه هاي بعدي هم عراقيها قرار دارند.
🔸چند دقيقه بعد، از دور يك سرباز عراقي ديده شد. همه رزمند هها شروع به شليك كردند.
#ابراهيم داد زد: چيكار ميكنيد! شما كه گلوله ها رو تموم كرديد! بچه ها همه ساكت شدند. ابراهيم كه مدتي در كردستان بود و آموزشهاي نظامي را به خوبي فرا گرفته بود گفت: صبر كنيد دشمن خوب به شما نزديك بشه، بعد شليك كنيد.
🔸در همين حين عراقيها از پايين تپه، شروع به شليك كردند. گلوله هاي آرپيجي و خمپاره مرتب به سمت ما شليك ميشد.
بعد هم به سوي سنگرهاي ما حركت كردند. رزمنده هايي كه براي اولين بار اسلحه به دست ميگرفتند با ديدن اين صحنه به سمت سنگرهاي عقب دويدند. خيلي ترسيده بوديم. فرمانده داد زد: صبركنيد. نترسيد!
🔸لحظاتي بعد صداي شليك عراقيها كمتر شد. نگاهي به بيرون سنگر انداختم. عراقيها خوب به سنگرهاي ما نزديك شده بودند.
يكدفعه ابراهيم به همراه چند نفر از دوستان به سمت عراقيها #حمله كردند!
آنها در حالي كه از سنگر بيرون ميدويدند فرياد زدند:
الله اكبر
🔸شايد چند دقيق هاي نگذشت كه چندين عراقي كشته و مجروح شدند. يازده نفر از عراقيها توسط ابراهيم و دوستانش به #اسارت درآمدند . بقيه هم فرار كردند.
ابراهيم سريع آ نها را به طرف داخل شهر حركت داد. تمام بچه ها از اين حركت ابراهيم روحيه گرفتند. چند نفر مرتب از اسرا عكس مي انداختند.
🔸بعضيها هم با ابراهيم #عكس يادگاري ميگرفتند!
ساعتي بعد وارد شهر سرپل شديم. آنجا بود كه خبر دادند: چون راه بسته بوده، پيكر قاسم هنوز در پادگان مانده. ما هم حركت كرديم و در روز پنجم جنگ به همراه پيكر قاسم و با اتومبيل خودش به تهران آمديم.
🔸در تهران #تشييع جنازه باشكوهي برگزار شد و اولين شهيد دفاع مقدس در محل، تشييع شد.
جمعيت بسيار زيادي هم آمده بودند. علي خرّمدل فرياد ميزد :
#فرمانده شهيدم راهت ادامه دارد.
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
مراقب باش
وقتی سوار تاب زندگی شدی،
دست روزگار هُولت می ده
اما قرار نیست
تو بیفتی اگه خودتو
به آسمون گره زده باشي
اوج می گیری،به همین سادگی!!
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
#پنجشنبه_هاےدلتنگی
🌸 پنج شنبہ
براے من یڪ روز
مثل تمام روزهاست ؛
ولے براے او !
یڪ قرار است
و یڪ دل تنگ
و بوسہ اے ڪہ هر هفتہ
مـےنشاند ، بجاے گونہ ے پسر
بر روے سنگ
#بر_دامن_مادر_شهیدان_صلوات
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
🔸هیچ کس انتخاب نکرده با چه قیافهای، در چه خانوادهای و با چه شرایطی به دنیا بیاد.
هیچ کس را به خاطر هیچ چیزش مسخره نکنیم...
درباره دیگران قضاوت نکنیم...
همان اندازه که به یک مدیر، مهندس با دکتر احترام میگذاریم،
به همان اندازه به یک کارگر، رفتگر و مستخدم هم احترام بگذاریم...
خودمان را از هیچ کس برتر نبینیم،
ما وجودمان از گِل ساخته شده،
پس همیشه خاکی باشیم، تا بوی ناب آدمیزاد بدهیم...
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
خـــــــــــــدای من
مهربانیت همانند امواج دریا
پی در پی ساحل وجودم را در بر میگیرد
و به دستِ قدرت تو ،
تمام تیرهای بلا شکسته می شود...
تو هر زمان با من و در کنار من بوده ایی
من در "گهواره ی" محبتت چه آسوده آرام گرفتهام...
پس ای "خـــــداے "مهربانم...
به ذکر نام زیبایت و نیایش لحظه هایت ،
وجود زمینیَم را ملکوتی گردان...
تا آنچه تو میخواهی باشم
و از آنچه من هستم "رها" شوم ،
که تو... بی نیاز و من "غرق" نیازم
امین🙏🏻
به نام خدای همه
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
#یک حبه نور✨
إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ ۚ ذَٰلِكَ ذِكْرَىٰ لِلذَّاكِرِينَ
بــی شک نیکیها بدیهـا را از بین می برند ،
ایـن پندی بـرای پنــد پذیران اسـت .
#سوره هود #آیه 114
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
دلم بی هوا هوای تو را دارد
این قلب اسیر را
به سوی آغوشت هدایت کن
#اللهم عجل لولیک الفرج
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
سلام
امروزتان زیبا..🍃🍂
ﺑﺎﺧﻮﺩ ﻋﻬﺪﮐﻦ ﮐﻪ
ﺗﻤﺎﻡ ﺛﺎﻧﯿﻪﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﺗﺒﺴﻢ ﻭ ﻟﺒﺨﻨﺪ
ﭘﯿﻮﻧﺪ ﺑﺰﻧﯽ
ﮔﺸﺎﺩﻩ ﺭﻭﯾﯽ
ﺳﺮﺁﻏﺎﺯ نیکی ﺍﺳﺖ
ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ ﻭ غمﻫﺎﯾﺖ
ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﯾﺮﻭﺯﻫﺎﯾﺖ ﺑﺴﭙﺎﺭ!
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
ﻭﻗﺘﻲ ﺭﺩﭘﺎﻱ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ
ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻡ ..
ﻓﻬﻤﻴﺪﻡ ﻣﻴﺘﻮﺍﻧﻢ ﭘﺎﻫﺎﻳﻢ ﺭﺍ
ﺍﺯ ﮔﻠﻴﻤﻢ ﺩﺭﺍﺯﺗﺮ ﻛﻨﻢ !!
ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻫﺎﻳﻢ
ﺍﺯ ﻗﺪ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ !!
ﺣﺘﻲﺁﺭﺯﻭﻫﺎﻱ ﻣﺤﺎﻝ !!
ﻭﻗﺘﻲ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ
ﺩﺭﻣﻴﺎﻥ ﺩﻋﺎﻫﺎﻳﻢ ﺩﻳﺪﻡ ..
" ﺗﺮﺱ"ﺑﺮﺍﻳﻢ ﻣﻌﻨﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩ ..
ﻭ ﺟﺎﻳﺶ ﺭﺍ " ﺍﻳﻤﺎﻥ " ﭘﺮ ﻛﺮﺩ ...
ﻭﻋﺪﻩ ﻱ ﺧﺪﺍ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ :
ﺩﺳﺘﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻩ ..
ﺗﺎ ﻓﺘﺢ ﻛﻨﻲ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ...
ﻭ ﻣﻤﻜﻦ ﻛﻨﻲ،ﻧﺎﻣﻤﻜﻦ ﻫﺎ ﺭﺍ ...
ﻭ ﺑﺪﺳﺖ ﺑﻴﺎﻭﺭﻱ ...
ﺩﺳﺖ ﻧﻴﺎﻓﺘﻨﻴﻬﺎ ﺭﺍ ...
ﭘﺲ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﺴﭙﺎﺭ ..♥️
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi