eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.5هزار دنبال‌کننده
33.2هزار عکس
32.4هزار ویدیو
83 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 روزمونو متبرک کنیم با صلواتی به نیابت از برادران دوقلوی غریبی که کسی زائر مزارشان نیست 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 سال ۶۱ بود و اوج جنگ ایران و عراق ثابت و ثاقب شهابی نشاط، دو برادری که به عنوان امدادگر در منطقه خدمت میکردند جالب اینکه وقتی پستچی نامه‌ ها را به خط مقدم می‌ آورد معمولاً ثابت و ثاقب غیب شان می‌ زد یک‌ بار یکی از رزمندگان متوجه شده بود که وقتی همه سرگرم نامه خواندن هستند و خبر سلامتی خانواده و عکس‌ های شان را با خوشحالی نگاه می‌ کنند این برادران دوقلو دست در گردن هم در کنج سنگر، های های گریه می‌ کنند بعدها متوجه می شوند که آن ها بی‌ سرپرست هستند و در پرورشگاه بزرگ شده اند، هر بار دل‌ شان می‌ شکند که کسی آن سوی جبهه چشم انتظارشان نیست. عکس‌ های کودکی و زنبیل قرمزی که در آن سر راه گذاشته شده‌ اند، را بغل کرده، گریه می کنند. جنگ، بی رحم است، این دو برادر حتی مرخصی هم نمی رفتند، چون کسی پشت جبهه چشم به راه شان نبود پس از مدتی تلاش و فداکاری ثاقب برادری که فقط چند ثانیه از ثابت بزرگ تر بود، به‌شدت مجروح و در نهایت شهید شد و بردارش را تنها گذاشت! اما مگر ممکن است کسی که در این دنیا تنها یار و غم خوار و مونس تنهایی اش برادرش بوده، او را تنها بگذارد و این چنین شد تا ثابت دوری برادر را تاب نیاورد و تنها به فاصله ی چند ساعت طوری که هنوز جنازه ی برادر را به پشت جبهه منتقل نکرده بودند، او نیز بر اثر استنشاق گاز های شیمیایی شهید شود یاران خالص
کانال شهید ابراهیم هادی
💔 روزمونو متبرک کنیم با صلواتی به نیابت از برادران دوقلوی غریبی که کسی زائر مزارشان نیست 🌸الّلهُمَّ
💔 ادامه پست قبل👆👇 و اما قصه ی پر غصه ی این دو برادر شهید به نقل از دفتر خاطرات خود شان: روزی شخصی ثاقب و ثابت را پشت به یکدیگر داخل زنبیل کوچک قرمز رنگی گذاشته بود، زیر شُر شُر باران کنار درب ورودی بهزیستی رها می کند! حال درد نان بوده یا درد جان کسی نمی‌ دانست! از آن پس بود که آن زنبیل کوچک شده بود تنها یادگاری از پدر و مادر ندیده‌ ی شان. ثاقب و ثابت سال ها از کرمانشاه و غرب کشور گرفته تا اهواز و خرمشهر به هر کجا که اعزام می‌ شدند در درون ساک شان اعلامی ه‌هایی را به همراه داشتند که، عکسی از دوران کودکی‌ شان به همراه دستنوشته‌یی به این مضمون به در و دیوار شهر ها می‌ چسباندند: « پدر و مادر عزیز از آن روزی که ما را تنها در کنار خیابان رها کردید و رفتید، سال ها می گذرد حال امروز دیگر ما برای خود مان مردی شده‌ ایم ولی هم چنان مشتاق و محتاج دیدار شماییم!» ولی هیچ گاه از پدر و مادر شان خبری نشد ( شاید هم مرده بودند ). اما از شیرخوارگاه تا آسمان برای این دو برادر راه طولانی و پر پیچ و خمی نبود... آن چه که امروز از ثاقب و ثابت شهابی نشاط، باقی است دو قبر مشکی رنگ شبیه به هم و در کنار هم در قطعه ی ۵۰ گل زار شهدای بهشت زهراء است. سعی کنید اگر چنان چه روزی گذار تان به بهشت زهراء افتاد سری به گل زار شهداء قطعه ی ۵۰ ردیف ۶۷ شماره ی ۱۹ و ردیف ۶۶ شماره ۱۹ این دو برادر شهید غریب آرام کنار یک دیگر خفته اند. آنان شب‌ های جمعه هیچ‌ گاه پدر و مادری زائر مزار شان نبوده است و سخت چشم به راه پدر و مادر و دوستان اند. یاران خالص
11.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کشف پیکر مطهر شهیدی در جزیره مجنون و پاسخ این شهید به خبرنگار شرق تو تابوت شهدا چی می ریزند؟! پاسخ سردار باقرزاده فرمانده تفحص شهدا به توییت یکی از خبرنگاران کشور عزیزمان را در این کلیپ ببینید 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
923.9K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐🌹درود وافر؛ 🥀پست ویژه شهداء ✦🌺❥🥀🕊❥🌺✦ 🔸️اگر از دست کسی ناراحت هستید دورکعت نماز بخوانید و بگویید.... 🌹شهید سرلشگر حسن باقری ..رفیق شهید،شهیدت میکند..🕊 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
21.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همراه با مناجات با خدا و اهل بیت علیهم السلام ۳۰۰ اگر آن یار نگاهی به دل ما می کرد 🎙حاج مهدی سلحشور 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
1.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
• آقا جان ؛ ما چگونه، به شما سلام . کنیم !؟ ± سلامٌ علي آلِ یاسین .🌸 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 ‍ ملائکی که برای شهادت او رضایت پدر را می‌خواستند شهید محمدحسن کاظمینی چند روزی قبل از شهادتش به ماجرای پروازش به عالم بالا اشاره کرده پروازی که به خاطر راضی نبودن پدرش ناتمام مانده بود. وی در دورانی که به‌علت جراحات شدید در بیمارستان بستری و مورد عمل پزشکان قرار گرفته بود در عالم رویا دیده بود که هر دو برادرش در بهشت منتظرش هستند، فهمید که شهید شده‌اند (چون قبلاً به آن‌ها گفته بودند که اسیر هستند.) او هم خواست وارد بهشت شود که ملائک گفتند: این شهید را برگردانید، پدرش راضی به شهادت او نیست. تا این حرف را زدند، یک‌باره روح به جسمش برگشت. محمدحسن در ادامه می‌گوید: "حالا هم فقط آمده‌ام رضایت پدرم را جلب کنم و برگردم". روز بعد پدرش حاج‌عبدالخالق به ملاقات او آمد، وقتی پدر و پسر خلوت کردند، از پدرش پرسید: "شما راضی به شهادت من نیستی؟ پدر خیلی قاطع گفت: خیر محمدحسن گفت: مگه من چه فرقی با برادرهایم دارم آنها الان در بهشت هستند و من اینجا". پدر محمدحسن در جواب پسرش می‌گوید: " آن‌ها شاید اسیر باشند و برگردند اما مهم این است که آنها مجرد بودند و تو زن و بچه داری. من در این سن نمی‌توانم فرزندان کوچک تو را سرپرستی کنم." در نهایت با صحبت‌های محمدحسن، پدرش رضایت می‌دهد که مجدد به جبهه برگردد. وی پس از مرخصی از بیمارستان بلافاصله راهی جبهه شد و مدتی بعد به شهادت رسید. یاران خالص 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
خیلی از رفقایم را می دیدم که به خاطر دوستانشان از خدا دور شده بودند و دستورات خدا رو زیر پا می گذاشتند. تفاوت ابراهیم با بقیه این بود که برای دوستانش خیلی دل می سوزاند و برای هدایت آن ها تلاش می کرد. چند نفر از دوستانش شب ها سر کوچه آتش روشن میکردند و دور آن جمع می شدند و سر و صدای آنها مردم را اذیت می کرد. ابراهیم شب های متوالی کنار آنها می‌نشست و آن ها را راهنمایی می کرد‌. و این کار کم کم باعث شد دیگر آنجا ننشینند و پایشان به مسجد باز شود. 🕊🌹
همین الان که من و تو داریم نفس میکشیم و ذهن و خیالمون درگیر اینه که چه کنیم و چه نکنیم...!! دارن سوت پایان زندگی خیلیا رو میزنن...!!
کسی رو دوست داشته باش که ارزش داشته باشه آخه امام رضا علیه السلام فرمودن: هر کسی هر چیزی رو دوست داشته باشه، روز قیامت با همون محشور میشه... یعنی میشه با شما محشور بشیم.!؟
24.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 حضرت زهرا (س) الگویی فرا مکانی ، فراجنسیتی و فرا زمانی حجت الاسلام رفیعی 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
گریه کردم بس که از داغ تو بیمارم حسین تار می بیند دو چشمانِ عزادارم حسین می نشیند با شروعِ روضه چشمانم به اشک تا ابد این رزق را از مادرت دارم حسین شبتون حسینی💚🌙 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi