💐مادر یعنی
بهانه بوسیدن
💐خستگی دستهایی ڪه
🌸عمری به پای بالیدن تو
چروڪ شد
🌸دست پر مهر "مـادر"
♥️تنها دستی ست که
🌸 اگر کوتـاه
♥️ از دنیا هم باشد،
🌸 از تمام دستها بلندتر است...
🌸بزرگان نعمت و برکت
🔸هر خونه ای هستند ازشون غافل نشید❗️
🌸حتی با یک احوالپرسی ساده.....
سلامتی تمامی پدران و مادران گرامی
وشادی روح تمام درگذشتگان به هدیه ای
میهمانشان کنیم با صلوات بر محمد و آل محمد
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
داماد با لباس مقدس سپاه پاسداران
حلقهای را بر دستان دختر جوانی میاندازد
این سادهترین نوع آغاز زندگی مشترک
به سبک شهداست ...
#شهید_امیرحسین_سلیمانیمقام❤️
#شهادت_عملیات_بیتالمقدس۱۳۶۱
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
فاصلهی سه روزهی " #ماهعسل" تا " #بهشت"
اول اردیبهشت ماه 1361 برای آغاز زندگی مشترک به مدت 10 روز راهی مشهد مقدس شدیم. روز دوم سفرمان، طی تماس تلفنی با خانوادهاش مطلع شد که گردان قصد شرکت در عملیاتی برای آزادسازی خرمشهر را دارد. روز بعد به تهران برگشتیم. غسل شهادت کرد و رفت....
تصمیم گرفتیم در مدت حضورش در جبهه،
من جهیزیهام را در خانه بچینم ....
چند روزی بیخبر بودیم که خبر شهادتش آمد.
امیرحسین را با لباس مقدس سپاه، به خاک سپردند. ساعت و انگشترش همچنان بر دستش بود. ساعت را برای یادگاری برداشتیم اما انگشتر از دستش خارج نشد. در آن لحظه به یاد قول همسرم در هنگام عقد افتادم که گفت: «انگشتر ازدواجمان را هرگز از دستم خارج نمیکنم.»
زندگی مشترک ما سه روز طول کشید.
#راوی_همسرشهید(خانم زهره رشیدیان)✍
#شهید_امیرحسین_سلیمانیمقام
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔
✨أعـبُدُواْاللّٰه
مَالَکُممِّنْإِلَـٰهٍغَیرُهُ ✨
🌿غیر از من چه کسی برایَت
خدایی کرده است..؟!🌙
|اعرافآیه۵۹|
#دم_اذانی
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
پنجشنبه ها
چشم که میگشاییم
نام کسانی در ذهنمان روشن است
که تا همیشه مدیونشان هستیم💔
آنهایی که هرگز فراموش نمیشوند✋
#پنجشنبههاے_شهدایے🕊
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
کانال شهید ابراهیم هادی
فـنـجــانـے_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_21 ناگهان سکوت کرد.. تا به حال، نگاهِ پر آه دیده اید؟؟ من دیدم، در
فـنـجــانـے_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_22
دستم را از میان انگشتان گرم عثمان بیرون کشیدم و به سرعت به دنبال صوفی دویدم..
و صدای عثمان که میگفت (مراقب باش.. صبر کن خودم برمیگردونمش..)
اما نمیشد.. صوفی مثل من بود.. و این مسلمانِ ترسو ما را درک نمیکرد..
چقدر تند گام برمیداشت (صوفی.. صوفی.. وایستا.. ) دستش را کشیدم..
عصبی فریاد زد (چی میخواین از جون من.. دیگه چیزی ندارم.. نگام کن.. منم و این یه دست لباس..)
دلم به حالش سوخت.. مردن دفن شدن در خاک نیست، همین که چیزی برای از دست دادن نداشته باشی، یعنی مردی.. صوفی چقدر شبیه من بود.. اسلام و خدایش، او را هم به غارت برد..و بیچاره چهل دزده بغداد که جورِ خدای مسلمانان را هم میکشیدند در بدنامی..
(صوفی.. وقتی داشتن خوشبختی رو تقسیم میکرد، خدای این مسلمونا منو سرگرم بازیش کرد..
منم عین تو با یه تلنگر پودر میشم.. میبینی؟! عین هم هستیم.. هر دو زخم خورده از یک چیز.. فقط بمون، خواهش میکنم..)
چقدر یخ داشت چشمانش( تو مگه مثه داداشت یا این مردک عثمان، مسلمون نیستی؟؟)
سر تکان دادم ( نه.. نیستم.. هیچ وقت نبودم.. من طوفانِ بدون خدا رو به آرامشِ با خدا ترجیح میدم..)
خندید، بلند.. ( چقدر مثله دانیال حرف میزنی.. خواهرو برادر خوب بلدین با کلمات، آدمو خام کنید..)
راست میگفت، دانیال خیلی ماهرانه کلمات را به بازی میگرفت، درست مثله زندگی من و صوفی..
پس واقعا او را دیده بود..
با هم برگشتیم به همان کافه ومیز..
عثمان سرش پایین و فکرش مشغول. این را از متوجه نشدنِ حضورم در کنارش فهمیدم.
هر دو روی صندلی های چوبی و قهوه ایمان نشستیم. و عثمان با تعجب سر بلند کرد..
عذرخواهی، از صوفی انتظارِ عجیب و دور از ذهنی بود.. پس بی حرف از جایش بلند شد و فنجان ها را جمع کرد (براتون قهوه میارم..)
نگاهش کردم. صورت جذابی داشت این مسلمانِ ترسو. چرا تا به حال متوجه نشده بودم؟ ذهنِ درگیرش را از چشمانش خواندم و او رفت.
صوفی صدایش را جمع کرد و به سمتم خم شد ( دوستت داره؟؟). و من ماندم حیران که درباره چه کسی حرف میزند..
( عثمانو میگم.. نگو نفهمیدی، چون باور نمیکنم..)
نگاهش کردم( خب من دوستشم..) اما من هیچ وقت دوستانم را دوست نداشتم.
صاف نشست و ابرویی بالا انداخته (هه.. به دانیال نمیخورد که خواهری به سادگی تو داشته باشه.. فکر میکنی واسه چی منو از اونور دنیا کشونده اینجا.. فقط چون دوستشی؟؟)
او چه میگفت؟؟
↩️ #ادامہ_دارد...
#نویسنده: زهرا اسعد بلند دوست
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔
یک دست میز و صندلی عادی، یک موکت، اتاقی با دیوارهای ساده و رهبری که قلبش به وسعت دنیا است
+ نه کاخی از مرمر دارد و نه میزی درجه یک از بهترین چوب، پسر فاطمه با همه سادگی رو به روی تمام کفر ایستاده است!
#فداےسیدعلےجانم❤️
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
#رسم_خوبان 🌼
هر گز از مبارزه دست برندارید و تا مظلوم در جهان هست، بجنگید خوشا آنانکه زندگی و مرگشان به خاطر الله است.
#شهید_خلیل_ابراهیم_زاده_گنجی
🌺شهدا را یاد کنید با ذکر یک صلوات 🌺
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
عشق
فاصله را نمیشناسد..
دوری را نمیفهمد..
جدایی را درک نمیکند...
کاری هم به این کار ها ندارد!
"عشق"
یک من میخواهد
برای
یک طُو...
یک طُو میخواهد...
و خدایی که این وسط همه چیز را برای
رسیدنمان به طُو ، سر جایش بچیند...
#اربعین💚
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔
✧پیشِرخِتُ،ماههویدٰانشود
•بےچارهڪسےڪهبرتوشیدانشود
✧ازنوڪرِبدهمڪهبپرسےٖگویَد
•ارباببھخوبےِتوپیدانشود
#السلامعلیڪیااباعبداللھ
#شب_جمعه_ست_هوایت_نکنم_میمیرم
🍃🌺
2231298_-212862.mp3
15.71M
💔
از غم حسن دلخونم
روضه ی حسین میخونم..
فدای دل حضرت علی بشم..💔
#یازهرا
#شب_جمعه
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
#یک حبه نور✨
وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا ۖ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ
وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ ۚ
(لقمان به پسرش گفت:) با تکبّر و بیاعتنائی از مردم روی مگردان، و مغرورانه بر زمین راه مرو، چرا که خداوند هیچ متکبّر مغروری را دوست نمیدارد. در راه رفتنت اعتدال را رعایت کن، و در سخن گفتنت از صدای خود بکاه و فریاد مزن.
#لقمان-آیه (۱۹-۱۸)
🍃🌺
میخواستند تسبیحش را بگیرند،
خندید ...
گفت: آدم که در میدان جنگ تفنگش
را به دیگری نمیدهد..!!
چند ساعت بعد، یک نفر از طرفش
برای همه انگشتر آورد ...
♥️
♥️
#ســردار_قلبهــا ♥️
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سردار حاج قاسم سلیمانی: چه آمریکا، چه سعودی، چه هر الاغ دیگری بخواهد کاری انجام دهد، نمی تواند
🔹 درپی مزاحمت دو جنگنده نظامی برای پرواز مسافربری ۱۱۵۲ هواپیمایی ماهان را در آسمان سوریه
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔
خاک تو سر خنگتون! من در به در دنبال بهونه بودم! خدا رو شکر خدا زد پس کله تون بهونه رو دادین دستم!
✍#نفس_عمار
#انتقام_سخت
#ضربه_متقابل
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
🌷تازه داماد بود و قرار بود
مراسم عروسیاش برگزار شود
خودش در سـوریه بود ؛
به خانواده گفت :
کارت مراسم را پخش کنند ...
وعده داد که خودش را میرساند!
خانواده هم کارتهای عروسیاش را
پخش کردند . راست می گفت ؛
خودش را رساند ، اما چگونه ...!🌷
#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_امیر_سیاوشی🌷🕊
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
✍آنقدر به شلوغیها دلخوش بودیم ؛
که یادمان رفت چارهای بحال تنهاییات کنیم!
حالا که تنهاییها، همهی دلخوشیهایمان را گرفت ..
حج مان را ...
حرم هایمان را ...
روضههایمان را ...
و شاید اربعینمان را ...
تازه یادمان آمد؛ چارهی تنهایی های تو،
دستهای همدل و وفادار ما بود...
این درد استخوانسوز، به آمدنِ تو شفا میگیرد؛ یَا بْنَ الزهرا 💫 ...
#مولانامهدی 💚
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨اگر یکی از شهدا الآن بیاد این دنیا به ما چی میگه....؟
🌹✨به روایت #شهید احمد کاظمی
🍃🌺
🔴برنامه بهم خورد کات کات!!!!
🌄 خواهرا و برادرای منافق
سلبریتی های گرانقدر
قلم بدست های غربزده
"پدافند سوریه نزد عملیات کنسله"
هنرمندان محترم توییتهای انصراف از جشنواره فجر را منتشر نکنید . کات کات....
#هواپیمای_ماهان
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi