eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.5هزار دنبال‌کننده
33.5هزار عکس
32.9هزار ویدیو
84 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام صبحتون بخیر یک سلام گرم به چهارشنبه یک سلام زیبا به زندگی روزتون گرم از آفتاب امید🌞 🍃🌺 @shahidaziz_ebrahim_hadi
✨امیرحسین عزیزم اگر چه امروز پدرت در کنارت نیست ولی بدان که پدرت بسیاربسیار تو را دوست دارد و برای نجات کودکان همسن تو رفته است تا پدرمادر آنها خشنود باشد و می دانم با شادکردن دل آنها باعث شادی ابدی تو می شوم. ✨ ابراز عشق و دوست داشتن تو را در کلام و قلم نمی توانم ابراز کنم ولی بدان تو همه وجود پدرت بوده ای و دل کندن از تو خیلی برای من سخت بوده است ولی من در ظاهر به روی خود نیاوردم تا دیگران ناراحت نشوند و مانع رفتن بنده نشوند. ✨من از تو می خواهم تماما گوش به فرمان ولی فقیه خود باشی و هوشیار و آگاه با بصیرت زندگی خود را توام با تحصیل و کسب علم سپری نمایی و مراقب مادرت باشی و خواهشی که از تو دارم که مادرت را اذیت و ناراحت نکنی چرا که باعث ناراحتی من می شود. 🔖 فرازهایی از وصیت نامه شهید 🍃🌺 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 🕊•° ـ به‌قوݪ‌شهیدبِلباسے🌱: اونقدرخودمونُ‌درگیرِ القاب‌وعناوین‌ڪردیم ؛ که‌یادمون‌رفتہ‌همه‌باهم‌برادریم♥️:)! وباید‌کنارِهم،بارےازرویِ دوشِ‌مردم‌برداریم🌱 •• +حواسمون کجاست🍃؟ 🍃🌺 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 ای وای از من که توام ای وای از تو که منی.... خوشمزه ترین طعم شهادت شاید .... همین شهید شدن به پای امر به معروف و نهی از منکر است همین تکه تکه شدن به پای ... 🍃🌺 @shahidaziz_ebrahim_hadi
کانال شهید ابراهیم هادی
#فنجانےچاےباخدا #قسمت_101 مذهبی ها عاشقانه هایشان بویِ هوس نمیداد.. عطرشِ مثل نسیمِ دریا خنک بود.
 در اینترنت پیاده روی عاشقان حسینی را سرچ کردم.  عکسها هواییت میکرد. این همه یک رنگی از کدام جعبه ی مداد رنگی به عاریت گرفته شده بود؟ چند ضربه به در خورد و حسام وارد شد.  لبخند زد و کنارم نشست. (خانوم اینجوری شوهرداری نمیکننا.. منو با اون برادرِ اژدهات تنها گذاشتی اومدی اینجا...) لب تاپ را به سمتش چرخاندم (اینا رو ببین.. خیلی خوبه.. نمیشه ما هم بریم؟؟) نگاهش که به عکسها افتاد، مردمک چشمانش سراسر برق شد. (دعوت نامه ات که امضا بشه رفتی؟) ساده لوحانه و عجول پرسیدم (خب بیا بگیریم، دوتایی بریم.. حسام من خیلی دلم میخواد برم.. تا به حال همچین چیزی ندیده بودم..) لبخند زد ( والا ارباب خودش باید بطلبه.. نطلبه تا خودِ مرزم بری، برت میگردونن.. واسه خودمم پیش اومده..) با تعجب نگاهش کردم (واااه... حرفا میزنیاااا.. خب ویزا میگیری، میری دیگه.. بطلبه دیگه چه صیغه اییه؟؟) با انگشت ضربه ایی به بینی ام زد (صیغه ی طلبیدن، صیغه ی عجیبیه.. به این راحتیا نمیشه صرفش کرد.. نمونه اش خودم که لب مرز پاسپورتم گم شد و اجازه ندادن که برم کربلا.. تا آقا امام حسین زیرِ نامه اتو امضا نزنه، همه ی دنیا هم جمع شن، نمیتونن بفرستنت حرمش..) چیز زیادی از حرفهایش متوجه نمیشدم. او از دعوتی ماورایی حرف میزد که برایِ من تازه مسلمان ملموس و قابل درک نبود. دستی به محاسنش کشید (اما ظاهرا آقا طلبیده..) از چه حرف میزد؟؟ با چشمانی پر سوال خیره اش شدم..  انگار جملاتش را مزه مزه میکرد تا خوب بیانشان کند. تعللش نگرانم کرد. منظورش را پرسیدم و او دستانم را درمشتش گرفت. کلماتش شمرده شمرده و با آرامش بیان شد (راستش سارا خانوم.. من باید برم ماموریت.)  دنیا بر سرم آوار شد. آخرین بار، دو روز در سوریه گم شد و من به جایِ مادرش، جان به لب شدم.  اخم هایم در هم کشیدم. با انگشت اشاره گره پیشانیم را باز کرد (اینجوری اصلا خوشگل نمیشینا..) و نرم و مهربان ادامه داد (من یه نظامی ام.. و شما تاجِ سرِ یه مردِ نظامی.. چند روز دیگه باید برم عراق.. تامین امنیت کربلا تو این ایام رو دوش بچه های سپاهه... از سراسرِ دنیا زائر میاد.. پیاده و سواره.. چشم خیلیا به این جمعیت میلیونیه.. باید امنیتِ حریم امام حسین رو حفظ کرد.. نباید خار به پایِ زوار بره.. منم امسال طلبیده شدم.. باید برم..) عصبی و پر تشویش بودم. عراق؟؟ امنیت؟؟ در چند قدمیِ داعشیان؟؟ ناخودآگاه جواب دادم (منم میام.. منم با خودت ببر..) عاشق که دل سپرده باشد با پا میرود وقتی سر سپرده شد، جان بر کف میگیرد.. حسام دل داده بود یا سر؟؟  ↩️ ... : زهرا اسعد بلند دوست 🍃🌺 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💚جدی‌گرفته‌ایم‌زندگیِ‌دنیایے را و شوخےگرفتیم‌قیامت‌را.. ڪاش‌قبل‌ازاینڪہ‌بیدارمان کنند بیدار شویــــمـ..!!💚 [][]°💔شهیدحسین‌معزغلامی💔 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 𖣇⃟྄ཽེ࿆ 🍃🌺 @shahidaziz_ebrahim_hadi
♦️ ما قطـعہ شـهدا رو واسہ لایو و سلفے و پست خواستیم..! ڪاش یڪ بار نگاه بہ قبرها میڪردیم یڪم ازتاریخ تولد و شهادت‌ها خجالت میکشیدیم♥️ 🍃🌺 @shahidaziz_ebrahim_hadi
8.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کشف پیکر مطهر شهیدی که در دوران دفاع مقدس توسط ضد انقلاب در کردستان تیرباران شد 🕰‌‌‌ تاریخ کشف پیکر شهید: ۲۹ مهر ۹۹ 🍃🌺 @shahidaziz_ebrahim_hadi
4.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺«راه شیری» به نام شهید مدافع حرم 👈🏻مادر شهید زکریا شیری از مدافعان حرم زینبی در منطقه می‌گوید زمانی که داشت به سوریه می‌رفت انگار کسی به من گفت دیگر بر نمی‌گردد، دخترش را در خواب بوسید و رفت ... 🍃🌺 @shahidaziz_ebrahim_hadi
عکس باز شود 🍃🌺 @shahidaziz_ebrahim_hadi
چقدر این قصّه آشناست قصّه‌ے این شهـادت آخرے را هرکسی بشنود، قصّه‌ے شهادت دیگرے در ذهنش تداعی می‌شود؛ که چقـدر نقطه مشترک دارند: شب و محله‌ے تهرانپارس بی‌غیرتی و ناموس و غیـرت! شجـاعت و مـردانگی و شهـادت! ۹ سال پیش هم این اتّفاق، قصّه‌ے یک شهادت مظلومانه‌ے دیگر را رقم زده بود؛ تنها تفاوتش این بود، که آن‌موقع نام داشت، و بعد از دوسال تحمل زخم جراحت شهید شد؛ و این‌بار نام دارد، و اعضایش را بعد شهادت اهدا کرده... اما انگار حال ما در این دو قصّـه، هیـچ تفاوتی ندارد! آخـر ما، هنـوز شهیـد می‌دهیم، درمقابل چالش‌هاے بی‌غیرتی....💔 خدایا ما را بی‌نصیـب نگذار؛ عاقبت ما را هم ختم به شهـادت بفـرما... 🍃🌺 @shahidaziz_ebrahim_hadi