💔
#رمان_دلارام_من
#قسمت_بیست_ششم
من هم رنگ و بوی اینجا را گرفته ام ، ساده و بی چیز دست خالی ، مثل بیابان ، تمام حجاب ها و رنگ و لعاب های دنیایی رنگ باخته اند و الان خودمم....
بی هیچ ریا و خود بینی ، تازه الان خودم رو شناختم و پیدا کردم ، کنار کسانی که نامدار سرای گمنامی اند و سال هاست از دید ما دنیا بین ها گم شده اند ....
عاطفه و مریم و ناهید هم مثل من اند ، هرکدام گوشه ای از دشت ، روی خاک تفتیده در جست و جوی خود اند ، نمی دانم اینجا که نشسته ام ، چند شهید و چه شهدایی به معراج رفته اند....
اما می دانم به هوایشان به کمکشان نگاهشان و دعایشان سخت محتاجم...
غروب است و باید بریم ، دلم نمی خواهد از هویزه دل بکنم ، چراغ خطوط مرزی ایران و عراق پیداست از همین جا بوی تربت می اید بوس تربت اعلی ....
خوابم نمی برد، طوری که بقیه بیدار نشوند بلند می شوم و وضو میگیرم ، نمی دانم چرا از وقتی اینجا آمده ام ، دلم نمی خواهد لحظه ای بی وضو باشم ، می روم سمت یادمان ، نور سبزی فضا را روشن می کند ....
و صدای زمزمه مناجات در هم می پیچد و به آسمان می رود اینجا حس خوبی دارد، روحت سبک است ، به سبکی تابوت شهدایی که تازه تفحص شده اند ...
خادمین شهدا هریک گوشه ای کز کرده اند و مناجات و اشک می ریزند ، هیچ کس حواسش به دور و برش نیست ، بعضی فرازهای دعای کمیل را می نالند ، آسمان همین جاست....
همین جا......
نویسنده: خانم فاطمه شکیبا
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
کانال شهید ابراهیم هادی
💔 #نیمه_پنهان_ماه زندگینامه سردار شهید مهدی زین الدین 🔸 #قسمت_یازدهم جلسه ي اول توانستم دزدكي
💔
#نیمه_پنهان_ماه
زندگینامه سردار شهید مهدی زین الدین
🔸 #قسمت_دوازدهم
مردها معمولاً در اين كارها آسان گير تر هستند . ايرادهاي مادرم را هم خوش رويي و تواضع آقا مهدي جبران مي كرد . مادرم مي گفت :
" چه طور مي شود دو هفته منير را بگذاريد و برويد جبهه ؟"
او مي گفت :" حاج خانم ما سرباز امام زمانيم ، صلوات بفرستيد ."
و همه چيز حل مي شد .
مادرم مي خنديد و صلوات مي فرستاد . داماد به دلش نشسته بود . كارها سريع و آسان پيش مي رفت .
من و آقا مهدي و خواهرشان با هم رفتيم براي من يك حلقه ي طلا خريديم ، نُه صد تومان ! تنها خريد ازدواجمان ، حلقه ي او هم انگشتر عقيقي بود كه پدرم خريده بود .
رفتيم به منزل آيت الله راستي و با مهريه يك جلد قرآن و چهارده سكه ي طلا عقد كرديم . مراسمي در كار نبود . لباس عقدم را هم خواهرم آورد . بعد از عقد رفتيم حرم . زيارت كرديم و رفتيم گل زار شهدا ، سر مزار دوستان شهيدش.
ادامه دارد....
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
:
💔
#نیمه_پنهان_ماه
زندگینامه سردار شهید مهدی زین الدین
🔸 #قسمت_سیزدهم
يادم نمي آيد حرفي راجع به خودمان زده باشيم يا سرمان را بالا آورده باشيم تا هم ديگر را نگاه كنيم . سر مزار آيت الله مدني گفت:
" من خيلي به ايشان مديونم .
خرم آباد كه بوديم خيلي از ايشان چيز ياد گرفتم . "
خانواده شان در مخالفت با رژيم شاه سابقه اي داشت و دو سه بار هم به اين شهر و آن شهر تبعيد شده بودند .
آن شب يك مهماني كوچك خانوادگي براي آشنايي دو فاميل بود . براي من آن روزها بهترين روزهاي زندگيم بود . فرداي همان روز كه عقد كرديم او رفت جبهه . دو ماه و نيم عقد كرده در خانه ي پدرم ماندم .
در اين مدت آقا مهدي بعضي وقتها زنگ مي زد و مي گفت: " مثلاً من ساعت نُه جلسه دارم . مي آيم قم . بعد از ظهر هم يك سر به شما مي زنم ."
ادامه دارد.....
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 مگر ما مردیم که حرم حضرت زینب(س) را خراب کنند؟
👈 گفتوگو با مادر شهید مجید قربانخانی، پسری که به حر شهدای مدافع حرم معروف شد.
🔰 #مستند
🔰 #مامان_مجید
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔
یکی از اسم هاش اینه..
"سامع الدعاء"
آدم گاهی اوقات..
فقط یکیو میخواد که
صداشو بشنوه...
همین..!
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔
گفتـــم:
ببیــــنمتوےدنــیاچهآرزویےداری؟»
قدرےفڪرڪردوگفت:
«هیچی»
گفتم:
یعنےچۍ؟مثلاًدلتنمیخوادیهڪارهاےبشۍ،ادامه
تحصیلبدےیاازاینحرفهادیگہ؟!
گفت:
«یهآرزودارم.ازخداخواستمتاسنمڪمه
وگناهم ازاینبیـشترنشده،شهیدبشم.»
#شهیدنوراللهاخترے💔
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔
" وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا "
مولا فرمودند:
هر گاه وارد خانه می شدم،
فاطمه تمام اندوه مرا می گرفت .
دارم فکر می کنم یک زن،
چه بی اندازه می تواند "دلآرام" باشد برای یک مرد …
#فاطمیه
#جانمامیرالمومنین♡
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
#قرار_عاشقی
ای صفای قلب زارم
هرچه دارم از تو دارم
تا قیامت ای رضا جان
سر ز خاکت بر ندارم
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
روضههاے #فاطمیه رو #نباید گوش ڪنے..
باید درڪ ڪنے..
من درڪ ڪردم..
از همان لحظه ڪه صداے صوتـــــــ ِ خمپاره
در سرم پیچیدو به ثانیهاے نڪشید...
زمین به آسمان دوخته شد و..
پهلویم سوختـــــــ از داغے ترڪش..
اصلاً مگر آن لحظه مےشد غیر از
" #یازهـــرا "
چیز دیگرے گفتــــــ ...
اما مادرےهایادتان باشد فقط..
من مَردم...ولے...
#اےواےمادرم...💔
#قدری_روضه_به_یادشهدا
#فاطمیه
#سهمشماسهصلواتبهنیت
🏴شهیدمحمدغفاری🏴
#جهتتعجیلدرفرجمولا
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔
[ میگفت:
من خجالت میکشم توی صورت حاجقاسم نگاه کنم..
بس که چهره اش خسته است..! ]
#شهید_محمودرضا_بیضایی
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 #کلیپ
⭕ حاج قاسم رو شهید کردن که انتقام خراب شدن نقشه هاشونو بگیرن ...
#رائفی_پور
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
"خــــداوندا ".......!
آرامم ڪن همان گونه ڪه دریا را
پس از هرطوفانے آرام میڪنے
راهنمایم باش ڪه در این چرخ و فلڪ
روزگار بدجور سرگیجه گرفتم
ایمانم راقوے ڪن
ڪه تو را در تنهایے خود گم نڪنم...
به نام خدای همه
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
پنجشنبه تون معطر به عطر خوش صلوات
🌸اللّهُمَّصَلِّعَلي مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌸
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
#یک حبه نور✨
وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِّمَّن دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ
و خوش گفتارتر از کسی که به سوی خدا دعوت کند و کار شایسته انجام دهد و گوید: من از تسلیم شدگان هستم، کیست؟
#فصلت -آیه ۳۳
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
من زمین گیرم
گرفتارم دعایم کن حسین
از خــودم واللّه
بیــزارم دعایم کن حسین
بر در این خانه
از نام و نشان باید گذشت
دل فقط جای حسین است
و حسین است و حسین
#یا_ابا_عبدالله💚
#صبحتون_حسینی
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
دلگیرم از خودم که دلم گیر یار نیست
اصلا برای آمدنش بی قرار نیست
اللهم عجل لولیک الفرج
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
لبخند بزن به روزگاری که از نو شروع شده،،،
صبح یادآور زیباییهاست،،،
یادآور زندگی نو، شروعی نو،،،
نگاهی نو و امیدی نو،،،،
ردپای خدا در زندگیست
زیبـــــاترین گـــــل ها همیشه
مختص بهتـــــرین هاست
کوتاه دستی ام را ببخشید
که وسعت توانم اندک است
امـــــا همیـــــن اندک را از صمیم قلب
پیشکشـــــتان میکنم.
سلام🌤
روزقشنگیروبراتونآرزودارم.
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
🏴فکر کردن به غم و غصه مادر سخت است
▪️خواندن روضه در چند برابر سخت است
🏴من همان اول بسم الله اشکم جاری است
▪️چقدر زمزمه سوره کوثر سخت است
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 مطمئنان همه که پَر از قفس میکشی
🏴 پرسوجو میکنن تو هنوز نفس میکشی؟
مداحی محمود کریمی - فاطمیه ۹۷
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠تا حالا با حضرت زهرا (س) حرف زدی؟!
🔰 تا حالا حضرت زهرا باهات حرف زده ؟!
☑️میدونی شهید عبدالحسین برونسی کیه و حضرت زهرا(س) شب عملیات چی بهش گفت ؟!؟!
این کلیپ دیدنی رو از دست نده
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
▪️خدا نکند مادری آه بکشد؛
خدا نکند دل مادری بشکند که اگر بشکند رنگ روزگار سیاه میشود؛
از آن روز که بین در و دیوار آه مادر، دامن دنیا را گرفت، همه چیز خراب شد؛
دیگر آب خوش از گلوی کسی پایین نرفت؛
دیگر دنیا جای زندگی نشد...
و نخواهد شد
تا تو بیایی!
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺اولین باری که دیدمش گفتم این فرق داره!
👈 روایتهای ناب از زندگی شهدای مدافع حرم در مستند «مرزهای عاشقی»
🔰 #مستند
🔰 #مرزهای_عاشقی
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
کانال شهید ابراهیم هادی
: 💔 #نیمه_پنهان_ماه زندگینامه سردار شهید مهدی زین الدین 🔸 #قسمت_سیزدهم يادم نمي آيد حرفي را
💔
#نیمه_پنهان_ماه
زندگینامه سردار شهید مهدی زین الدین
🔸 #قسمت_چهاردهم
" يك بار بين خرم آباد و اراك تصادف كرده بود وقتي آمد از پنجره ي اتاق ديدم كه دور گردنش پارچه اي سفيد شبيه باند بسته . توي اتاق كه آمد بازش كرده بود . پرسيدم " خداي ناكرده مجروح شديد ؟ " گفت " نه چيزي نيست ، از اين چيزها توي كار ما زياده . "
مادرم مي گفت " آقا مهدي حالا شما يكي مدتي بمانيد يك عده تازه نفس بروند . "
او هم مي خنديد و مثل هميشه مي گفت " حاج خانم صلوات بفرستيد ، ما سرباز امام زمان هستيم ، "
اين مدت براي آشنا شدن با آدمي مثل او فرصت زيادي نبود ، ولي با قيافه اش پيش تر آشنا شده بودم . از فهميدن يك چيز هول برم داشت . آن صورت نوراني اي که درخواب ديده بودم ، صورت خودش بود . آن موقع زياد خوابم را جدي نگرفتم . ولي تازه داشتم مي فهميدم . بايد با آدمي زندگي مي كردم که اصلاً نبايد روي بودن و ماندنش حساب مي كردم .
احساس مي كردم دارم به شعار هايي که مي دادم عمل مي كنم . بايد با يك شهيدِ زنده زندگي مي كردم . يكي از دوستان هم دبيرستانيم که دانشگاه قبول شده بود به مادرم گفته بود
" اين منير از همان اول مي گفت من مي خواهم به آدم ساده اي شوهر كنم . آخرش هم اين كار را كرد . رفت به يك پاسدار شوهر كرد .
ادامه دارد.....
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi