کانال شهید ابراهیم هادی
💔 #نیمه_پنهان_ماه زندگینامه سردار شهید مهدی زین الدین 🔸 #قسمت_چهاردهم " يك بار بين خرم آباد و
💔
#نیمه_پنهان_ماه
زندگینامه سردار شهید مهدی زین الدین
🔸 #قسمت_پانزدهم
" من هم برايش پيغام فرستادم " اين ها با خدا معامله كرده اند . كي از اين ها بهتر ؟ " خدا را شكر مي كردم كه توانسته بودم طبق نظرم ازدواج كنم . حتی از اين كه مراسم نگرفتيم خوش حال بودم . اصلاً در ذهنم نبود كه مثلاً ازدواجم رنگي از ازدواج حضرت علي و حضرت فاطمه داشته باشد .
بعد از مدتي كه رفت و آمد ، گفت " اگر شما اهواز باشيد ، زودتر مي توانم بيايم پيشتان . منطقه ي كاريم الآن آن جاست . يكي از دوستانم كه تازه ازدواج كرده . يك خانه مي گيريم . يك طبقه ما باشيم ، يك طبقه آن ها ، كه تنهايي برايتان زياد مشكل نباشد . به يك محلي هم مي گوييم كه بياييد و در خريد و اين كارها كمكتان كند . "
اين حرف را من كه عاشق ديدن مناطق جنگي بودم زود مي توانستم قبول كنم ، ولي اطرافيان به اين راحتي نمي توانستند .
مي گفتند " هر كاري رسم و رسوم خودش را دارد . " براي خودشان ناراحت نبودند ، مي گفتند " جواب مردم را هم بايد داد . " همان حرف و حديث هاي هميشگي شهرهاي كوچك ، كه بايد برايشان يك گوش را دركرد و يكي را دروازه . اما پدرم مي گفت من در مقابل تواضع اين جوان چيزي نمي توانم بگويم . تو هم دخترم ، اين نصيحت را از من داشته باش و با شوهرت هميشه صادق باشد .
ادامه دارد....
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
کانال شهید ابراهیم هادی
💔 #رمان_دلارام_من #قسمت_بیست_ششم من هم رنگ و بوی اینجا را گرفته ام ، ساده و بی چیز دست خالی ، مث
💔
#رمان_دلارام_من
#قسمت_بیست_و_هشتم
بیشتر گوش تیز میکنم ، صدا از داخل قبر است بیشتر از انچه بترسم کنجکاو شده ام ...!
نگاهی به داخل قبر می اندازم ، مرد جوانی به حالت پیچیده روی خاک ناله می کند و خدا را صدا می زند ...
لباسش رنگ حامد است ! باز هم او! باز هم حامـد!
از سجده بر میخیزد و چهره اش را میبینم ...
می نشینم سر جایم ، زیارت عاشورا را شروع می کند ....
صدایش از گریه گرفته و با سوز می خواند ...
قرآن قبل از اذان همراه است با پایان زیارت برای نماز ، بلند می شوم و تا چشمش به من می افتد هول می شود ...
با همان صدای گرفته می گوید : ببخشید کی شمارو راه داد اینجا ؟؟؟؟؟
-کسی مانعم نشد ... اشکالـے دارد از نظر شما !؟
سرش را تکان می دهد ، جوابی ندارد . جز اینکه بگوید : بله ...یعنی نه اشکال نداره ....
ولی ....
ادامہ دارد ....
نویسنده : خانم فاطمه شکیبا
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
کانال شهید ابراهیم هادی
💔 #رمان_دلارام_من #قسمت_بیست_ششم من هم رنگ و بوی اینجا را گرفته ام ، ساده و بی چیز دست خالی ، مث
💔
#رمان_دلارام_من
#قسمت_بیست_هفتم
می روم به سمت محوطه شهدای گمنام ، قرار است فردا شهیدی که تازه اورده اند دفن کنند و قبری هم کنده اند، می روم جلوی تابوت کسی هم جلویم را نمی گیرد ....
عجیب است اینجا خالی است و جاهای دیگه پر از مرد است جز اینجا و این برای من بهتر است...
دستی روی تابوت می کشم و بی آنکه بخواهم ، آهی از سینه ام بر میخیزد ....
زبانم بند آمده و برعکس بقیه جاها، اشک حرف اول را می زند نه زبان....
شروع می کنم به استغفار کردن همیشه وقتی دلم می گیرد استغفار میکنم، الان هم از همان وقت هاست ...
روحم درد میکند ، خسته ام ! نیاز به شارژ روحی دارم ...
در دل به شهید گمنام می گویم : تو مثل برادر نداشته ام !...
سرم را روی تابوت می گذارم و بی انکه کسی روضه بخواند هق هقم بلند می شود...
من هم مثل بقیه کسانی شده ام که خلوت شب را برگزیده اند ، حواسم به اطرافم نیست ، بوی گلاب باعث می شود گریه ام با آرامش همراه باشد ...
ناگاه صدای ناله ای حواسم را پرت می کند ، اینجا که کسی نبود ! کمی می ترسم سر بلند می کنم دور ورم را نگاه میکنم ، کسی نیست ...
ولی صدای ناله نزدیک است ...شاید از فاصله یک متری ! ....
باورم نمیشد به این زودی دریچه های عالم غیب به رویم باز شده باشد !....
نویسنده : خانم فاطمه شکیبا ....
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
کانال شهید ابراهیم هادی
💔 #رمان_دلارام_من #قسمت_بیست_هفتم می روم به سمت محوطه شهدای گمنام ، قرار است فردا شهیدی که تازه ا
💔
#رمان_دلارام_من
#قسمت_بیست_و_هشتم
بیشتر گوش تیز میکنم ، صدا از داخل قبر است بیشتر از انچه بترسم کنجکاو شده ام ...!
نگاهی به داخل قبر می اندازم ، مرد جوانی به حالت پیچیده روی خاک ناله می کند و خدا را صدا می زند ...
لباسش رنگ حامد است ! باز هم او! باز هم حامـد!
از سجده بر میخیزد و چهره اش را میبینم ...
می نشینم سر جایم ، زیارت عاشورا را شروع می کند ....
صدایش از گریه گرفته و با سوز می خواند ...
قرآن قبل از اذان همراه است با پایان زیارت برای نماز ، بلند می شوم و تا چشمش به من می افتد هول می شود ...
با همان صدای گرفته می گوید : ببخشید کی شمارو راه داد اینجا ؟؟؟؟؟
-کسی مانعم نشد ... اشکالـے دارد از نظر شما !؟
سرش را تکان می دهد ، جوابی ندارد . جز اینکه بگوید : بله ...یعنی نه اشکال نداره ....
ولی ....
ادامہ دارد ....
نویسنده : خانم فاطمه شکیبا
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔
اینها چه دیدند و رفتند
و ما نتونستیم ببینیم و #جاماندیم...
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔
به فرمانده گفت: اگه رمز رو اعلام کردی و تو آب نپریدم،
منو هل بده تو آب!
فرمانده گفت: اگر مطمئن نیستی میتونی برگردی...
مهدی جواب داد:
نه!
پای حرف امام ایستاده ام، فقط می ترسم دلم گیر خواهر کوچولوم باشه
آخه تو یه حادثه اقوامم رو از دست دادم
الان هم خواهرم رو سپردم به
همسایه ها تا تو عملیات شرکت کنم.
والفجر هشت هنگام زدن به دل اروند وحشی ...
فرمانده اعلام کرد... یا زهرا ...
اولین نفری که توی آب پرید، مهدی بود
اولین نفری بود که به شهادت رسید!
عاشقی را شرط تنها ناله و فریاد نیست
تا کسی از جان شیرین نگذرد فرهاد نیست
#غواصشهید_مهدی_ذهبی
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
جزء سرمایههاے یک ملت این است،
که یک عده شهیـد داشته باشد.
همین #شهیـدان هستند
که بازگو کردنِ کار و فکر و گذشتِ اینها
روحیهے دیگران را براے همیشه
شاداب و زنده نگه میدارد.
"استـاد شهیـد مرتضـی مطهـرے"
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره فرزند شهید طاهری
کلا عادت کرده بودم به چککردن کانالهای اخبار سوریه،خبر آمد گروهی در سوریه شهید شدند مثل همیشه با کمی نگرانی از کنارش گذشتم،به خودم گفتم الان ۳۴ روز است رفته بعیده به این زودی اتفاقی براش بیفته
بیخیال شدم و نمازم را قامت بستم
بین دو نماز داشتم با خودم فکر میکردم من همه توانم مثل پدر شهید علی منیف اشمر که خبر شهادت فرزندش را از تلویزیون شنید و فقط گفت ربنا تقبل منا هذا القربان عمل کنم؟
تلفنم زنگ خورد،امین که مدت ها بود با من تماس نگرفته بود خیلی سرحال حال و احوال کرد و پرسید:راستی تویی تیر و طایفه تان سعید دارید؟
گفتم چطور؟زنده است؟پدرمه!
با تته پته گفت آره امروز دیدمش پیش نماز بود
گفتم امین! تو توی تعاون هستی مدتهاست به من زنگ نزدی معلومه برای پدرم اتفاقی افتاده،پیچوند اما من پیش خودم گفتم ربنا تقبل منا هذا القربان
فردا صبحش عبدالله زنگ زد و گفت عباس بابات عاشورایی شد!این شاید رسمی ترین خبری بود که بهم دادند و بعد از آن من باید خبر را به همه می رساندم و چه کار سختی بود
فدای دل سوخته ات یا زینب کبری
پ.ن:این فیلم آخرین تصاویر زنده پدرم است همراه با شهید شیخ جابر زهیری
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
#فاطمیه
•
•[به من نگو ڪه به دردت نمی خورم ،زیرا
قبول ڪردن حرف حساب راحت نیست ...!]•
•
#خانومخونهیعلی.....
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
.
<وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَأَبْكَى..♥️>
وهماوستكہمۍخنداند
ومۍگريانـــد 🌱
<النجم/۴۳>
.
+مآخداراداریمبہازاےهرآنچہنداریم ؛)
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
••🌱••
وقتیمیگی:
#خدایاسپردمبهتو👆🏻
ـ پساونصداییکهتهدلتمیگه:
ـ نکنهفلاناتفاقبیفته...✨
ـ چیمیگه⁉️
ـ اینکهبتونیجلویاینصداروبگیری
خودشیهپا #جهادههآا ...😉
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔
#دم_اذانی
•یا مَنْ يَعْلَمُ ضَميرَ الصّامِتين
-تویی که خبر داری از عمقِ دلِ ما لبْ فروبستگان!
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 بدون نگرانی برای آینده کار کن!
#استاد_پناهیان
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
┄✦۞✨✺﷽✺✨۞✦┄
🌹شهید نظر میکند به وجهه الله
نامشان در دنیا شهید است🥀
و در آخرت شفیع...
#سلام_برادرشهیدم💞🌹✨
#اَللّهمَ_اَرزُقنا_شَهادت🌹🕊
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
✨یا فاطمه زَهرا سَلام الله💖
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
❤️شَہیدمدافعحࢪمساݪ۹۹❤️
اونقدࢪمشتاقبۅدڪہ
بہشگفتم:ابۅاݪفضݪ...
🌷ادامہدࢪعڪس...👆
🖤 #فاطمیه
🖤 #حاج_قاسم
🖤 #مرد_میدان
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
شور منصوری.mp3
10.92M
🎤مداحی
"حاج محمد باقر منصوری"
#سینه_زنی_پایانی
شب اول دهه دوم فاطمیه
هیئت النور ۹۷/۱۱/۱۰
"مسجد تازه میدان"
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنایات حضرت زهرا(س) در جنگ از زبان حاج قاسم
👈 او در سخت ترین و غریب ترین لحظات #مادری کرد..
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
خدایا
من
با
تو
پر از
عشقم
ودور
از تو
پر از هیچ
به نام خدای همه
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
هیچ ذکری زیباتر از این نیست
کـه روزت رو بـاصـلـوات
بـر محمد و آل محـمَّد آغازکـنـی
اللّهُمَّصَلِّعَلي مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد وَ عَجِّلفَرَجَهُــم
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
#یک حبه نور✨
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ
جز این نیست که همه مؤمنان با هم برادرند؛ بنابراین [در همه نزاع ها و اختلافات] میان برادرانتان صلح و آشتی برقرار کنید، و از خدا پروا نمایید که مورد رحمت قرار گیرید.
#حجرات-آیه ۱۰
🍃🌺🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi