eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.3هزار دنبال‌کننده
29.6هزار عکس
25.9هزار ویدیو
72 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال شهید ابراهیم هادی
🍃راوی قصه های قاصدکی ست که معرکه عاشقی را به نظاره نشسته و پایان سرنوشت رزم آوران را در دل تاریخ حک میکند♡ . 🍃از آن روزی که پیکِ عدرا* برایش از هتک حرمت گفت آغاز قصه رقم خورد ، رزم و را به تصویر کشید و ضمیمه کرد: بعضی از مردم جان خود را به خاطر خشنودی خدا می‌فروشند، و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.* و اینبار قرعه به نام دو یار افتاده بود ذکریا و . . 🍃به هنگام نماز که تماشایشان میکردی اللهم الرزقنا هایشان رنگ و نیتشان بوی داشت. سجده آخر نمازشان روادید آسمان را به دستشان داد و بلیط رفتِ بدون برگشت را ،حداقل برای الیاس اینگونه بود🌹 . 🍃حلب مشتاقانه او را به آغوش کشیده بود .همسر و فرزندانش چشم انتظارش بودند و غروب هایی که چشم مادر به قاب در خشک میشد😔 . 🍃فاطمه سه ساله زانوی غم بغل گرفته بود و بغضی میهمان گلویش شده بود لحظه‌ای چشمانش آرام نمیگرفت و ابرهای همچنان می‌بارید، برای قاصدک از پدرش سخن می‌گفت تا بلکه به گوشش برساند🥺 . 🍃یادم به خرابه‌ی شام افتاد ، دختری سه ساله که بهانه را می‌گرفت میخواست از و درد سیلی به پدر شکایت کند .به انتظار پدر نشسته بود بی رمق با خدای خود نجوا میکرد و پدر را میخواست😭 . 🍃ذکریا، سه ساله اش را تنها گذاشت تا مدافع سه ساله (ع) شود و چه غمگین است قصه فرزندان ، چه هایی که دلتنگ مهر پدری‌اند و چه محمد صدراهایی که پدر را فقط در یک قاب عکس دیدند😓 . 🍃حالا بعد از پنج بهار با هفت شقایق دیگر برگشت و الیاس هنوز هم سرزمین است. . 🍃میگویم بهار چون به قول شاعر: بهاری ست که عاشق شده و دلتنگ است برای عاشقانی که از سرزمین دور مانده‌اند همچون الیاس. میکند و برگ هایش را سنگ‌فرش خیابان ها میکند به امید اینکه الیاس ها برگردند😞 . پروازتان مبارک عباس های زینب(س)❤️ . پ.ن: * مرج عذراء که امروز عدرا نامیده می‌شود شهری است در  که در آنجا حجر بن عدی به خاک سپرده شده است. پ.ن:*سوره بقره آیه ۲۰۷ . ✍نویسنده : . 🕊به مناسبت سالروز شهادت . 📅تاریخ شهادت : ۴ آذر ۱۳۹۴.حلب العیس . 📅تاریخ انتشار : ۴ آذر ۱۳۹۹ . 🍃🌺 @shahidaziz_ebrahim_hadi
شهیدی که خودش مهمان های مراسم را دعوت می کند... 🌷 🔰دختر شهید بزرگوار تعریف می کنند: به مناسبت پدرم یک تعدادی مهمان دعوت کرده بودم منزل🏡 و متأسفانه غیر از یک نفر آنها بقیه نیامدند. 🔰من آن شب که مهمان هارا دعوت کردم و تشریف نیاوردند خیلی ناراحت شدم😔 چون مراسم سالگرد پدرم بود و من خیلی دوست داشتم هایی که دعوت کرده ام تشریف بیاورند. 🔰من به شدت گریه کردم😭 و همان شب را خواب دیدم که ایشان آمده اند و پای تلفن☎️ نشسته اند. یک دفتر تلفن بزرگ جلوشان باز است و دارند تلفن می زنند. از اتاق بیرون آمدم و بهشان گفتم: بابا چکاری انجام می دهید؟ 🔰گفتند: ! چرا ناراحت می شوی؟ این مهمان هایی که برای مراسم من می آیند همه را من دعوت می کنم و اگر نیامدند دعوت نشده اند، شما ناراحت نشو❌ 🔰از آن سال هر کس را که برای مهمانی ایشان دعوت می کنم و تشریف نمی آورند اصلا ناراحت نمی شوم چون می گویم حتما پدرم ایشان را دعوت نکرده و مطمئنم که آمدن هم دعوت شهداست ان شالله خداوند توفیق ادامه دادن راه شهدا را به ما عنایت بفرمایند... نگاه_شهدا_را_به_خودمان_جلب_کنیم ان شاءالله