💔
امير نوري:
اگر خمير كاغذم تحريم كنند همين كاغذم ديگه نيست.
شهيد تهراني مقدم:
فقط انسان هاي ضعيف به اندازه امكاناتشان كار ميكنند.
#امیر_نوری
#جهش_تولید
#سلبریتی_بیسواد
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
ماه رجب داره تموم میشه
انشاءالله ما هم در قیامت در صف رجبیون قرار بگیریم
رزق شب قدرمون رو تو این روزا میدن ،
از حالا داریم سرنوشت شب قدرمون رو تعیین میکنیم...
خدا کلید قفل همه سختیها و مشکلات وبیماری ها رو داده دست خودمون ،
فقط کافیه بخواهیم.....
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
💔
#نجوای_عاشقانه_منو_خدا 💞
إلَهِي!
كَسْرِي لاَ يَجْبُرُهُ إلاَّ لُطْفُكَ وَ حَنَانُكَ
وَ فَقْرِي لاَ يُغْنِيهِ إلاَّ عَطْفُكَ وَ إِحْسَانُكَ
خدايا !
شكستگی ام را جز لطف و محبتت جبران نكند،
و تهيدستی ام را بےنيازی نرساند جز مهر و احسانت...
#مناجات
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
آیینه ی روزگار لبخند خداست
آرامش سبزه زار لبخند خداست
از عطر نگاه باغها دانستم
نام دگر بهار لبخند خداست
....؟
به نام خدای همه
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
#یک حبه نور✨
وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ
از حرف مردم و قضاوتشون میترسی؟ نترس! چیزی که باید نگرانش باشی قضاوت خدا در مورد خودته...
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
میرسد
آن روز که از شوق نگاهت
به سر و پای دَوم
من منتظرم ...
#اللهمعجللولیکالفرج🍃
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
بهار سخاوتمند است
دامنی از گل به زمین می بخشد
بیاییم کمی پای درس بهار بنشینیم
سلام
صبح زیبای بهاریتون بخیر🌸
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
تازه مےخواسٺ دلم سرخوش مبعث گردد
خبر آمد ڪہ #حسین_ابن_علے راهے شد
مےرود دامن ڪشان یڪ ڪاروان سوے بلا
بر نخواهد گشٺ از این دلدادگان جز اندڪے
#ڪاروان_حسین_ع
🥀🥀
💔
🔴 طراحی زیبا از طلبه جهادگر #محمدمداح که در بیمارستان فرقانی مشغول خدمت به بیماران کورونایی بود که همسر و فرزند دوقلوی خود را از دست داد ولی دست از خدمت نکشید.
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
💔
حکایت زندگانی شهید مدافع حرم حسین معز غلامی را از آنجا شروع میکنم که؛
۱۵ساله بود،
جانباز فتنه شوم و منحوس سال۱۳۸۸شد.
برای شهادت هیچ کم نداشت.
روضه خوان حضرت ارباب بود و مگر میتوانست حرم را در محاصره داعشی های یزیدی صفت ببیند؟
دیگر وقت رفتن، رسیده بود؛ عازم سوریه شد.
حسین شهید ِدهه هفتادی ما، سه روز قبل از شهادتش مجروح شده بود، اما عشق به دفاع از حرم بی بی و عطش شهادت، او را از رزم در میدانی که حق و باطل آن بذای جهانیان روشن و واضح بود؛باز دارد.
شهادت، آنجا برایش حتمی شد که در حَماء سوریه، برای آزادسازی خانطومانِ کربلایی، میجنگیدند؛ از ناحیه کتف مجروح شد، همان قسمتی که افتخار جانبازی در سال هشتادو هشت، قبلا نصیبش شده بود...
همان جا بود که تیر ها به قصد چشم حسین، شلیک میشد. در دفاع از حرم عمه جان؛عباسگونه جنگیده بود و حال اجر جهادش؛شهادتی بود که عطر روضه علقمه را میداد.
گلوله هایی که چهره نورانی او را هدف داشت،توان حرکت را از پایش گرفته بود.وقتی به زمین خورد ناخودآگاه ؛
یادِ کوچه و مغیره......افتادم.
به زمین که افتاد؛ دندان هایش شکست ،باز هم گریزی به روضه بزم شراب و چوب خیزران زدیم
آنگاه در پایان زندگی زمینی اش و آغاز حیات ابدی اش،خداوند بلند مرتبه اینگونه خریدارش شد:
وَفَدَیْنــاهُ بـِذِبحٍ عـــَظیـِم
و او را به قربانی بزرگی باز خریدیم /سوره مبارکه صافات آیه ۱۰۷
به قلم 🖋 sh.g
#شهید_حسین_معزغلامی
#شهید_مدافع_حرم
#شعر
#سالروزشهادت
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
💔
مردان بےادعا از گرفتن عکس و فیلم گریزان بودند!
پس از تشڪیل واحد تبلیغات و روابط عمومی در یگان های رزمی سپاه،
خصوصاً از اواسط جنگ به بعد، عکاس های هر واحد
میان رزمنده ها به ثبت چهره مجاهدان مےپرداختند.
عکس بالا توسط یکی از نیروهای واحد تبلیغات و روابط عمومی لشگر۱۰ سیدالشهدا گرفته شده است
عکاس سعی کرده عکسی از یک بسیجی بگیرد
که او مانع شده اما...
عکاس شاتر دوربین را زودتر فشار داده و این عکس، ثبت شده...
آری!
در پیش گرفتنِ رویه گمنامی و اخلاص، در اکثر رزمنده ها به چشم مےخورد....
#اخلاص
#گمنام
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
کانال شهید ابراهیم هادی
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم2 قسمت چهل و چهارم امریه🌺 💢اوایل بهمن ۱۳۶۱ بود من در مقر سپاه تهران مشغول فع
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم2
قسمت چهل و پنجم
داخل کانال🌺
💢در عملیات والفجر مقدماتی ابراهیم با رزمندگان گردان کمیل جلو آمد و پس از کش و قوس های فراوان همراه با آنان به کانال دوم در فکه رسید کانالی که بعد ها به کانال کمیل معروف شد.
💢چند روز محاصره، توان نیروها را بسیار کاهش داد. فرماندهان و معاونین گردان نیز به شهادت رسیدند.
💢تنها کسی که از لحاظ قدرت بدنی و سابقه ی جنگی، توان مدیریت نیرو ها را داشت فقط ابراهیم بود.
💢از اینجا به بعد را از زبان یکی از بازماندگان این گردان نقل می کنیم.
💢در آن بحبوحه که در محاصره بودیم #ابراهیم_هادی به عنوان تنها کسی که قدرت فرماندهی دارد باید کاری می کرد تا به یاران خود روحیه دهد.
💢او ابتدا به نیروهای سالم دستور داد تا برای نگهبانی از کانال در یک محدوده ۴۰۰متری پخش شوند.
💢هر دو نفر با بیست متر فاصله از بقیه در لبه کانال سنگر ساخته و مستقر شدند.
💢به دلیل کمبود مهمات از نیرو ها خواست تنها در صورتی به دشمن شلیک کنند که در تیر رس قرار گرفته باشند.
💢بعد به سراغ چند نفر از سالم تر ها که قدرت بدنی داشتند رفت از آنها خواست تا سیم خار دارهای کف کانال را جمع آوری کنند.
💢کف کانال چند ردیف سیم خاردار حلقوی قرار داشت. انجام این کار بدون هیچ گونه امکانات، برای بچه ها بسیار مشکل بود.
💢کار بعدی ابراهیم جمع کردن شهدا از میان مجروحین و رزمندگان داخل کانال بود.
💢قسمتی از کانال، از بچه ها فاصله داشت و به خاطر شیپ در دید نبود. بچه ها با سختی بسیار شهدا را به آنجا بردند.
💢حمل پیکر شهدا سخت نبود بلکه دل کندن از رفقا کار را بسیار سخت و طاقت فرسا می کرد.
💢غم سنگینی بر دلهای دوستان نشسته بود.
💢در طول این مسیر کوتاه نزدیک بود عده ای از بچه ها قالب تهی کنند. شیر مردانی که در مقابل دشمن، شجاعانه جنگیده بودند اینک توان جابه جا کردن پیکر دوستان شهیدشان را نداشتند!
💢یادم هست کسی با کسی حرف نمی زد فقط قطرات اشک بود که آرام آرام از گونه ها می چکید.
💢بچه ها نگاهشان به صورت آرام و مظلوم شهدا گره خورده بود. اشک بود که از گونه های رنگ پریده و خاکی شان به آرامی می لغزید و می افتاد.
💢خاطرات شیرین روزهای با هم بودن لحظه ای ما را آرام نمی گذاشت اما اینک با حسرت و اندوه، پیکر شریف دوستان را به دوش گرفته و غریبانه آنها را به جایی می بردند که از دیدشان پنهان باشند!
💢غم واندوه تمام وجودشان را گرفته بود.
💢پس از انتقال شهدا به انتهای کانال، نوبت پیدا کردن جای امنی برای مجروحین بود.
💢مجروحین کانال تعداد شان زیاد بود. عده ای دست و پایشان قطع شده بود، عده ای هم بر اثر ترکش و تیر دل و روده هایشان بیرون ریخته بود.
💢نگاه جستجوگر ابراهیم در کانال به دنبال جایی بود که بتواند مجروحین را از ترکش خمپاره هایی که گاه و بی گاه میهمان ناخوانده کانال می شدند در امان نگه دارد.
💢تنها جای مناسبی که به ذهنش رسید دیواره های کانال بود که بخشی از آن بر اثر اصابت خمپاره ها تخریب شده بود.
💢ابراهیم از بچه ها خواست تا با کمک سر نیزه ها دیوارها را بتراشند و در مکان های مختلف کانال چند جان پناه درست کنند.
💢بچه ها هم فورا دست به کار شدند.
💢ساعتی بعد وبا تلاش بسیار پناهگاهی برای در امان ماندن مجروحین فراهم شد.
💢حالا کانال شرایط عادی پیدا کرده.
💢من خوب به بچه ها نگاه می کردم. در چهره هیچ کدام از علی اکبر های خمینی نشان ضعف و ترس مشاهده نمی شد.
💢آری اینجا کانال دوم است. اینجا همان مکانی است که ملائک الهی به نظاره سربازان آخر الزمانی رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم و امیرالمومنین علیه السلام نشستند. اینجا محل اتصال زمین به آسمان است. اینجا مکانی است که بعدها به نام کانال کمیل نامیده شد.
👇👇👇