eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.4هزار دنبال‌کننده
31هزار عکس
28.5هزار ویدیو
76 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✵بیعت با ولایت یعنی این... ✵مهم نیست این جان ناقابل به خاک افتاد ✵مهم این است تا حرف امامم زمین نیوفتد... 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💌 راهی برای علاج عجب 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 ...🌹🕊 آرامش یعنـی در پناه شما ، ...🌹🕊 بدون نگاهتان زندگیمان آشوبی بی انتهاست آنان . 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
: 🕊🌺 در خواب حضرت فرمود : برای حفظ اسلام باید جان بدید 🌸بار اول که مطرح کرد که بره من هیچ مشکلی نداشتم با رفتنش، چون دلم قرص بود که بر می‌گرده، با خوشحالی بدرقش کردیم. رفت و بعد از 43 روز برگشت. دوباره این بار آگاهانه دوست داشت بره. خیلی دوست داشت بره ولی . 🌸شب خوابیدم، از چند جهت مختلف دارند با لودر حرم حضرت زینب (س) را خراب می‌کنند. یکدفعه حضرت_زینب (س) از روبرو اومد، مچ دو دستم رو ، دستامو آوردن پایین، گفتند: عزیز من با جیغ و گریه حرم من سرپا نمی‌مونه، اسلام زنده نگه داشته نمی‌شه، واسه حفظ این چیزا باید جون بدید. 🌸من با گریه از خواب بیدار شدم. صدای رو شنید. برای من یک لیوان آب آورد. گفت چی شده؟ من هم گفتم راضیم به اینکه بری، من مشکلی ندارم با رفتنت. بعد گفت: چرا؟ یکدفعه چه اتفاقی افتاد؟ خوابم رو براش تعریف کردم. گفت: واقعا از ته دل راضی هستی؟ گفتم از ته دل راضیم. دیگه روی حرف حضرت زینب (س) نمیشه حرف زد. مطمئن هم بودم که بر نمیگرده. چون اسمی از خون برده نشد خود حضرت زینب گفت که باید جون بدید. /11/22 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
خوابش را دید و گفت : چگونہ توفیق شهادت پیدا کردی؟! -گفت از آنچہ دلمـ میخواست ، ... 🕊🕊 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
•°🌱 هزار بار شُستم دهان به مـشـک گلاب هنوز بردن نام شما کمال بی ادبیـست حلال زاده شناسد علی (ع) و آلش را چرا که نور حلال زاده ز نور علیــست ۲۸روزتاعیدسعیدغدیرخم 😍❣ 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
کانال شهید ابراهیم هادی
📚داستان ❤#عاشقانہ_دو_مدافع❤️ #قسمت_ســــــوم ￿ ســر جـــام نشستہ بودم و تکون نمیخــوردم سجادے وایسا
📚داستان ❤️ ❤️ ￿ وارد اتاق شد  سرشو چرخوند تا دور تا دور اتاقو ببینہ محو تماشاے عکسایے بود کـہ رو دیوار اتاقم بود عکس چند تا از شهدا ک خودم کشیده بودم و ب دیوار زده بودم 〰❤️〰❤️〰❤️🌹🕊 دستم و گذاشتہ بودم زیر چونم و نگاهش میکردم  عجب آدم عجیبیہ  ایـن کارا ینی چے نگاهش افتاد ب یکے از عکسا چشماشو ریز کرد  بیینہ عکس کیہ رفت نزدیک تر اما بازم متوجہ نشد  سرشو برگردوند طرفم خودمو جم و جور کردم بی هیچ مقدمہ ای گفت ایـن عکس کیہ چهرش واضح نیست متوجہ نمیشم چقــدر پررو هیچے نشده پسر خالہ شد اومده با من  آشنا بشہ یا با اتاقـم❓ ابروهامو دادم بالاو با یہ لحن کنایہ آمیزے گفتم ببخشید آقاے سجادے مثل اینڪہ کاملا فراموش کردید براے چے اومدیم اتاق بنده خدا خجالت کشید تازه ب خودش اومد و با شرمندگے گفت معذرت میخوام خانم محمدے عکس شهدا منو از خود بیخـود کرد بی ادبے منو ببخشید با دست ب صندلے اشاره کردم و گفتم خواهش میکنم بفرمایید 〰❤️〰❤️〰❤️🌹🕊 زیر لب تشکرے کرد و نشست منم  رو صندلے رو بروییش نشستم  سرش و انداخت پاییـن و با تسبیحش بازے میکرد دکمہ هاے پیرهنش و تا آخر بستہ بود عرق کرده بود و رنگ چهرش عوض شده بود احساس کردم داره خفہ میشہ دلم براش سوخت گفتم اون عکس یہ شهید گمنامہ  چون چهره اے ازش نداشتم ب شکل یک مرد جوون ک صورتش مشخص نیست کشیدم سرشو آورد بالا لبخندے زد و گفت حتما عکس همون شهید گمنامیہ ک هر پنج شنبہ میرید سر مزارش با تعجب نگاش کردم بله❓❓❓شما از کجا میدونید❓❓❓ راستش منم هر.... در اتاق بہ صدا در اومد .... ￿ ◀️ ادامـــــہ دارد.... بامــــاهمـــراه باشــید🌹 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
03_An_sooy_marg_aminikhaah.ir.mp3
10.81M
🦋 سحر بعداز جدا شدن روح از بدنش در بیمارستان شاهد چه ماجراهایی بود؟ 🦋 "آن‌سوی مرگ" 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
ماڪه رفتیمـ... مادر پیرے دارم و ۱زن و سه بچه قد و نیم قد،از دار دنیا چیزےندارم جز یک پیام قیامت یقه تان را میگیرم اگر ولے فقیه راتنهاگذارید قسمتی از وصیتنامه 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi