eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.3هزار دنبال‌کننده
29.6هزار عکس
25.9هزار ویدیو
72 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 میگفت: اگه‌جایےبمانے‌ڪه‌دست ‌بهت ‌نرسه، ڪسے تو رو نشناسه،خودت ‌باشے‌و‌ آقا، هم ‌بیاد ‌روے ‌دامن ‌بگیره، این شهادتِه ... 💔 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
سرچشمه حيات آدمى "دل" است. هر آنچه را كه از دل بگذرانيم ؛ دير يا زود همان، در زندگيمان رخ خواهد داد ... پس، به دل بيآموزيم كه، فقط نيكى ها را از خود بگذراند ... 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
~┄┅┅✿❀🖤❀✿┅┅┄~ 🌾سخنان شهدا 🌾 🌸 شهید محمد ابراهیم همت 🌸 ⚡میانبر رسیدن به خدا "نیت" است ⚡کار خاصی لازم نیست بکنیم... کافی است کارهای روزمره مان را.... به خاطر ▼خُـــــــدا▲ انجام دهیم. 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اذان ابراهیم هادی.mp3
5.58M
اذان شهید ابراهیم هادی 🍃🌹@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
رحلت خورشید عالمیان وشهادت ستارگان الهی رو به امام زمان(عج) و شمابزرگواران تسلیت عرض میکنیم ان شاالله که پیروان حقیقی برای اسلام محمدی باشیم ⬛️ 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنان بغض آلود همسر شهید مدافع حرم: ♨️بی حجابی و اهل فحشا بودن شده افتخار و کسی صدایش در نمی آید از پوشیه زدن من تعجب می کنند!! «حضرت زهرا س شرمنده ایم شهدا شرمنده ایم» 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آنها که به بیداری خدا ایمان دارند راحت‌تر می‌خوابند شبتون آروم خیالتون آسوده خاطرتون جمع و روزگارتون مهربان باد شبتون منور به نور الـهـی🌙🌼 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
🏴 🕊 ای امتــ رسـول قیامتــــــ بپا ڪنید لبریز، جام دیده ز اشڪ عـزا ڪنید در ماتم پیمبـر و تنهـــایــی علــی باید براے حضرت زهـرا دعا ڪنید 🏴 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
🌺شهید ابراهیم هادی میگفت: حریم زن با چادر حفظ میشه. همچنین اگر خانم ها حریم رابطه با نامحرم رو حفظ کنند، خواهید دید که چقدر آرامش در خانواده ها بیشتر میشود بله ! طبق آیه های قرآن و فرمایشات ائمه ی معصومین و حضرت زهرا علیه السلام ⬇️ 💠 بهترین زنان کسانی هستند که خود را از نامحرم مستور نگه می دارند و تقوا پیشه میکنند و نزدیک بهم نمی شوند و هیچ مراوده ای با هم ندارند و قلب خود را بیمار و گرفتار هوس نمی کنند و تنها درحد ضرورت و اختصار آن هم خیلی کم که اصلا به چشم نمی آید ارتباط می گیرند. تا به آن سعادت جاودانه که در دنیا و آخرت از آن نام بردند ؛ برسند شادی روحش 🌹 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
♦️اگر همه ۍ عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند و خُـــــدا نخواهد نمۍتوانند پس بـــــه تدبیرش اعتماد ڪن بـــــه حڪمتش دل بسپار بــــــه او توڪل ڪن 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
4_256905745142908079.mp3
5.87M
🏴روضه امام حسن مجتبی_ع ▪️به روایت شهید حاج شيخ احمد ضيافتے كافے 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
🌸نگاه هایت؛ گاهی نگران است... گاهی ناراحت ! شاید هم دلگیر... 🌺اما هر چه هست؛ هیچ‌گاه سایه چشم‌هایت را از سرم برندار... ...🌼🍃 ؛ 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
کانال شهید ابراهیم هادی
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت دهم : پورياي ولي ✔️راوی : ايرج گرائي 🔸مسابقات #قهرماني باشگاهها در سال
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت یازدهم : شکستن نفس ✔️راوی : جمعي از دوستان شهيد 🔸باران شديدي در باريده بود. خيابان 17 شهريور را آب گرفته بود. چند پيرمرد ميخواستند به سمت ديگر خيابان بروند مانده بودند چه کنند. همان موقع ابراهيم از راه رسيد. پاچه شلوار را بالا زد. با کول کردن پيرمردها، آنها را به طرف ديگر خيابان برد. 🔸ابراهيم از اين کارها زياد انجام ميداد. هدفي هم جز شکستن خودش نداشت. مخصوصاً زماني که خيلي بين بچه ها مطرح بود! ٭٭٭ 🔸همراه ابراهيم راه ميرفتيم. عصر يک روز تابستان بود. رسيديم جلوي يک کوچه. بچه ها مشغول بودند به محض عبور ما، پسر بچه اي محکم توپ را شوت کرد. توپ مستقيم به صورت ابراهيم خورد. به طوري که لحظه روي زمين نشست. صورت ابراهيم سرخ سرخ شده بود. 🔸خيلي عصباني شدم. به سمت بچه ها نگاه كردم. همه در حال فرار بودند تا از ما کتک نخورند. ابراهيم همينطور که نشسته بود دست کرد توي ساك خودش. پلاستيک را برداشت. داد زد: بچه ها کجا رفتيد؟! بياييد گردوها رو برداريد! 🔸بعد هم پلاستيک را گذاشت کنار دروازه فوتبال و حرکت كرديم. توي راه با تعجب گفتم: داش ابرام اين چه کاري بود!؟ گفت: بنده هاي خدا ترسيده بودند. از قصد که نزدند. بعد به بحث قبلي برگشت و موضوع را عوض کرد! اما من ميدانستم انسانهاي بزرگ در زندگيشان اينگونه عمل ميکنند. ٭٭٭ 🔸در باشگاه بوديم. آماده م يشديم براي تمرين. ابراهيم هم وارد شد. چند دقيقه بعد يکي ديگر از دوستان آمد. تا وارد شد بي مقدمه گفت: ابرام جون، تيپ وهيکلت خيلي جالب شده! تو راه كه مي اومدي دو تا دختر پشت سرت بودند. مرتب داشتند از تو حرف ميزدند! 🔸بعد ادامه داد: شلوار و پيراهن كه پوشيدي، ساک ورزشي هم که دست گرفتي. کاملاً مشخصه ورزشکاري! به ابراهيم نگاه كردم. رفته بود تو فكر. شد! انگار توقع چنين حرفي را نداشت. 🔸جلسه بعد رفتم برای ورزش. تا ابراهيم را ديدم خنده ام گرفت! پيراهن بلند پوشيده بود و شلوار گشاد! به جاي ساك ورزشي لباسها را داخل کيسه پلاستيكي ريخته بود! از آن روز به بعد اينگونه به باشگاه مي آمد! بچه ها ميگفتند: بابا تو ديگه چه جور آدمي هستي؟! ما مييايم تا ورزشکاري پيدا کنيم. بعد هم لباس تنگ بپوشيم. اما تو با اين هيکل قشنگ و رو فُرم، آخه اين چه لباسهائيه که ميپوشي؟! 🔸ابراهيم به حرفهاي آنها اهميت نميداد. به دوستانش هم توصيه ميکرد که: اگر ورزش براي خدا باشد، ميشه . اما اگه به هر نيت ديگ هاي باشه ضرر ميکنين. ٭٭٭ 🔸توي زمين چمن بودم. مشغول فوتبال. يکدفعه ديدم ابراهيم در كنار سكو ايستاده. سريع رفتم به سراغش. سلام کردم و با گفتم: چه عجب، اين طرفها اومدي؟! مجله اي دستش بود. آورد بالا و گفت: عکست رو چاپ کردن! 🔸از خوشحالي داشتم بال در مي آوردم، جلوتر رفتم و خواستم مجله را ازدستش بگيرم. دستش را كشيد عقب و گفت: يه شرط داره! گفتم: هر چي باشه قبول دوباره گفت: هر چي بگم قبول ميکني؟ گفتم: آره بابا قبول. مجله را به من داد. داخل صفحه وسط، عکس قدي و بزرگي از من چاپ شده بود. در كنارآن نوشته بود: «پديده جديد فوتبال جوانان » و کلي از من تعريف کرده بود. کنار سكو نشستم. 🔸دوباره متن صفحه را خواندم. حسابي مجله را ورق زدم. بعد سرم را بلند کردم و گفتم: دمت گرم ابرام جون، خيلي خوشحالم کردي، راستي شرطت چي بود!؟ آهسته گفت: هر چي باشه قبول ديگه؟ گفتم: آره بابا بگو، کمي مکث کرد و گفت: ديگه دنبال فوتبال نرو!! خوشکم زد. با چشماني گرد شده و با تعجب گفتم: ديگه فوتبال بازي نکنم؟! يعني چي، من تازه دارم مطرح ميشم!! گفت: نه اينکه بازي نکني، اما اينطوري دنبال فوتبال حرف هاي نرو. گفتم: چرا؟! جلو آمد و را از دستم گرفت. عکسم را به خودم نشان داد و گفت: 🔸اين عکس رنگي رو ببين، اينجا عکس تو با لباس و شورت ورزشيه. اين مجله فقط دست من و تو نيست. دست همه مردم هست. خيلي از دخترها ممکنه اين رو ديده باشن يا ببينن.بعد ادامه داد: چون بچه مسجدي هستي دارم اين حرفهارو ميزنم. وگرنه کاري باهات نداشتم. تو برو اعتقادات رو قوي کن، بعد دنبال حرف هاي برو تا برات مشکلي پيش نياد.بعد گفت: کار دارم، خداحافظي کرد و رفت. 🔸من خيلي جاخوردم. نشستم و کلي به حرف هاي ابراهيم فکر کردم. از آدمي که هميشه شوخي ميکرد و حرف هاي عوامانه ميزد اين حرفها بعيد بود.هر چند بعدها به سخن او رسيدم. زماني که ميديدم بعضي از بچه هاي و نمازخوان که محکمي نداشتند به دنبال ورزش حرفه اي رفتند و به مرور به خاطر جوزدگي و... حتي نمازشان را هم ترک کردند! 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
✅ سه شهید در یک قاب 🌺 تصویری دیده نشده از ابراهیم در کنار شهید کلهر و شهید علی اوسط قرنهاست زمين انتظار مردانی اين چنين را می کشد تا بيايند و کربلای ايران را عاشقانه بسازند و زمينه ساز ظهور باشند. آن مردان آمدند و رفتند ،فقط من و تو مانديم و از اين جريان چيزی نفهميديم. شهيد آوينی @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi 🍃🌹
☀️ ■ آن ڪه گفت: «حَسـبُنا ڪِتاب‌َالله» نه از قــــرآن چـیزی می‌ دانــــست نه از خــــدا! افـسوس ڪه تـــو را افسوس ڪه مِهرت را دیدند و قَهر ڪردند! افسوس ڪه به قطره‌ای از دریای عِلم و حِلم تو بَسنده ڪردند! اما... اگر امروز نام و نانی در ســفره‌مان هست و اگـــــر مُـــــهر شیــــعه در شناسنامه‌ی بندگی‌مان خورده همه را مدیون تو هستیم 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
دعامیکنم دراین شب زیراین سقف بلند روی دامان زمین هرکجا خسته وپرغصه شدی دستی ازغیب به دادت برسد و چه زیباست که آن دستِ خدا باشد و بس شبتون بخیر🌙🌼 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
صندوقچه آرزوهایم را... خواهم گشود تا نگویند ازهیچ پراست نام تو یاد تو عشــــق تو افتخاریست در دارایی دلم، دوستت دارم خدا به نام خدای همه 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
شيشه‌ی پنجره را باران شست؛ از دل من اما چه كسی‌‌ نقش غم تو را خواهد شست... أین صاحبنا...؟ 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
سلام صبحتون پر طراوت روزتون قشنگ و شاد دوشنبه ای سرشار از نغمه های خوش زندگی آرزومندم🍂🍃 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
هدایت شده از کانال خوشبختی 🌹
سلام 🌹 صبح تون پر از نغمه های 💜 خوش پر از مهربانی و نیکی خدا رو در گوشه قلبت💜 جای بده وعاشقانه لحظه ها را زندگی کن 💜