eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.3هزار دنبال‌کننده
29.6هزار عکس
25.9هزار ویدیو
72 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم! . اولین کوچه به نام 🌺شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام اخلاص بود! چه کردی... جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم... دومین کوچه 🌺شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز یا زهرا🌹 سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار مادر همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا🌹 و رعایت حدود خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از شرم از کوچه گذشتم... . به سومین کوچه رسیدم! 🌺شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: قرآن و نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... به چهارمین کوچه! 🌺شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! مطالعه کردی؟! برای بصیرت خودت چه کردی!؟ برای دفاع از ولایت!!؟ همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... . به پنجمین کوچه و 🌺شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و مناجات شهید می آمد! صدای اشک و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شرمنده شدم،از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... . ششمین کوچه و 🌺شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با هوای_نفس،نگهبانی دل... کم آوردم... گذشتم... هفتمین کوچه انگار کانال بود! بله؛ 🌺شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در دنیا خطر لغزش و غفلت تهدیدشان میکرد! ایثارش را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم... . هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار 🌺شهید پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را تفحص میکردند! آنها که اهل عمل به وصیت شهدا بودند... 🌺شهید محمودوند پرونده شان را به 🌺شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ارباب... . پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان... . اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از حرف تا عمل! فاصله زیاد بود... دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با حالم چه کردم! تمام شد... تمام از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا،نمی توان گذشت... 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
🖼خیلی‌ها‌دست‌وپاهاشونو👣 دادن‌تامنوشماراحت‌ زندگی‌کنیم‌حواست‌باشه‌ رفیق‌دار؎چیکار‌میکنی🍂 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واقعا کیا رو از دست دادیم 😔 اين همون نمازي هست كه اكثر علما حاضرند با هفتاد سال عبادت عوض كنند 🍃🌹🍃🌹
🖼چقدر سخت هست که قصه‌گوی شب‌های کودکیت بشود عکس بابا. نازدانه 🌺شهید اکبر زوارجنتی 🌹🍃🌹🍃 @shahidaziz_ebrahim_hadi
🖼یکی از شهدای مدافع حرم بود ،،، داعشی ها دورش کردن  تا تیر داشت با تیر جنگید تیر تموم شد  سنگ تموم شد، داعشی ها  نیت کرده بودن زنده بگیرنش ... همون موقع حاج قاسم هم توی منطقه بود  .. خلاصه اینقدری این بچه رو زدن تا دیگه بدنش هم کم آورد و اسیر شد ولی  یک لحظه سرشو از ترس پایین نیاورد.... تشنه بود آب جلوش می ریختن رو‌زمین .... فهمیدن  حاج قاسم توی منطقس ... برا این که روحیه حاج قاسم روخراب کنن   بیسیم رضا اسماعیلی گرفتن جلو دهن رضا و چاقو گذاشتن زیر گردنش کم کم برا این که زجر کشش کنن آروم آروم شروع کردن به بریدن سرش و بهش می گفتن حضرت زینب  فحش بده پشت بیسیم ... ببین اینقدر یواش یواش بریدن که ۴۵ دقیقه طول کشید .. ولی  از اولش تا لحظه ای که صدای خر خر گلو آمد این پسر فقط چندتا کلمه می گفت ..‌ اصلا من آمدم جونم بدم اصلا من آمدم فدابشم برا حضرت زینب اصلا من آمدم سرم رو بدم  یا علی❤️ یا  مولا  یا زهرا🌹 ..... میگن حاج قاسم  عین این ۴۵ دقیقه رو گریه می کرد که پشت بیسیم گوش می داد .... بعدم سر رضا رو گذاشتن جعبه و فرستادن ‌برا این لحظه ها چند ؟؟؟؟ 🌹🍃🌹🍃 @shahidaziz_ebrahim_hadi
🖼یڪۍ‌نوشتہ‌بود↯: سہمِ‌من‌از‌جنگ پدرۍ‌بود❝ ڪہ‌هیچ‌وقت در‌جلسہ‌ۍاولیا‌ومربیان‌ شرڪت‌نڪرد🥀 +وهمینقدر‌غریب از سهمیه اش(پدر)گذشت تا سهمیه ات بالای سرت باشد سهمیه بی پدری چند؟؟؟؟ 😔 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
🖼باباے مـ‌هربونم... دختـر است و یڪ بغل،ناز براے بابا! اما.. چہ‌ڪنم با نـازهـایم بر سفره‌ے عقد، ڪہ بوے درد دارند... وقتے منتظرم تو اجازه‌ام دهے.. 🌺"شـ‌هید مـ‌هدی ثامنےراد" ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
🖼رفتند تا وظیفه خود را ادا کنند خود را فدای ماندن ما و شما کنند ما مانده ایم و بار گناهی که می کشیم امروز دعا کنیم که شهیدان دعا کنند. باز پنجشنبه و یاد شهدا با صلوات ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فیلمی از لحظه خداحافظی شهید مدافع حرم علی جوکار و فرزندانش 🌺شهید_علی_جوکار بابا داری میری خدا نگهدار ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 ... امروز صداي آهنگ هاي لس آنجلسي آنقدر بلند است كه فريادهای 🌹" "🌹 به گوش نمےرسد!!! امروز همه 🌹"حاج ابراهيم همت"🌹 را با اتوبان همت مےشناسند... امروز نام را براي اينكه بچه ها خشونت طلب بار نيايند از كوچه ها برداشته و نام نگين و جاويد مےگذارند... امروز ستارگان هاليوود آنقدر زيادند كه ديگر کسي ستارگان درخشان ايران را نمےبيند!!!! امروز همه به دنبال كسب نام هستند و فقط برای شهدا به ارث رسيده است!!! امروز موجي را از اجتماع دور نگه ميدارند تا آسيبي به افكار عمومي نرسانند...😏 امروز كسي نميداند، 🌹"مهدي باكری"🌹 در وصيت نامه خود از خدا خواسته بود جسدش برنگردد و تكه اي از زمين را اشغال نكند!!! امروز كسي نمےداند،شب عمليات خيبر حاج مهدي باكري، برادرش حميد را جا گذاشت و رفت!!! امروز كسي نمےداند 🌹" "🌹 رتبه چهار كنكور سراسري را داشت! امروز كسي نميداند تكه هاي پيكر شهيدي را درون گوني براي خانواده اش فرستاده اند...یعنی چی؟ بعد از شهدا چه کردیم؟ به راستی... بعد از شهدا چه کردیم؟ کدام کار ما ولایتمداری بوده؟؟؟ ؟! و خودمان؟ مگر آقاسیدعلی نفرمودند؟ ، ، ! کداممان گوش کردیم؟ مگر نفرمودند؟ هر کدام نفس خود باشید... بودیم؟! بگذریم... نشستیم و نوشتیم ... اما ندانستیم کمتر حرف می زدند ببشتر عمل می کردند 💞 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹خوشا به حال تویی که کنار جانانی بدا به حال منی که اسیر زندانم تو در سعادت محضی،تویی که میخندی منی که بندِ گناهم،منی که گریانم ✨باز پنجشنبه و یاد شهدا با صلوات ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
🖼 امنیت اتفاقی نیست ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
🖼نوشته‌ی عجیب مزارش ... هر رهگذری را به توقف وا می‌دارد ؛ شهیدی که در سنگ مزارش چنین نوشته‌ شده است : «مُشتی خاک به پیشگاه خداوند متعال»   🌺 *شهید_علی_قاریان_پور* ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌⚠️⚠️حتماااا بخونید⚠️⚠️❌ 🌺شـــهادت قسمــت ما میشــد اے کـاش... ❌میتــرسم از خــودم زمـانی که؛ "دلِ مــادر خـودم" را میشــ‌‌‌‌‌‌‌‌ـ‍‌ـ‌کنم و در عـین حـال بر احوالِ "دلِ مادر  شهدا" گریـه میکنم... ❌میتــرسم از خـودم زمانی کـه؛ به نامحرم نگــاه میکنم! و در عیـن حال هیئت میروم و بر امام حسین (ع) اشک میریزم و از شهدا دم میزنـم... . ❌میترسـم از خـودم زمانی که؛ از اهل بیت (ع) و‌ شهدا دم میزنـم و نمـازم اول وقت نیست... ❌میترسـم از خـودم زمـانی که؛ از عشقِ امام خامنه ای دم میزنـم و به حرف ها و خواسته هایشان بی توجهـم و برندهای خارجی رو ترجیح میدم به جنس ایرانی ... ❌میترسـم از خـودم زمانی که؛ چادر سر می کنم ولی گفتگو بانامـحــرم برایم عادی شده... ❌میترسم از خـودم زمانی کـه؛ حرفـ هایـم با عملــم فرسنـگ ها فاصله دارد... باید قتلگاهی رقم زد؛ باید کشت!! 👈منیت را 👈👈تکبر را 👈دلبستگی را 👈👈غرور را 👈غفلت را 👈👈آرزوهای دراز را باید از خود گذشت! باید کشت نفس را... شهادت درد دارد! دردش کشتن لذت های حرامست... 🤛امان از نفس توجیه گر‌‌ 🦋شادی روح شهدا صلوات🦋 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
AUD-20220408-WA0054.mp3
4.75M
🔊🔉نواهنگ فوق‌العاده محشر بسیار عالی و فوق‌العاده زیبای فرش قرمز با صدای محمدرضا عشریه 🎼بگو پلاک گردنت کو پیرهن و عطر تنت کو یادته لحظه ی جدایی بگو که قول آخرت کو 👌👌👌👌👌 ⤴️از دست ندیها باز پنجشنبه و یاد شهدا باصلوات ⤴️تقدیم به تمام مادران شهدا 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹شهدا تنها به زبان نگفتند  اِنّی حَربٌ لَِمَن حٰاربَکُم.. عاشورا را با تمام وجود درک کردند و مصداق «اَلَذیّنَ بَذَلوُ مُهَجَّهُم دُونَ الحُسین (ع)» شدند.. رفیق!!! شهادت معطل من و تو نمی‌ماند، اگر سرباز خدا نشوی؛ دیگری می‌شود. بی_ادعا باش و شهدایی زندگی کن تمام هویت و مرام شهدا خلاصه شده در همین بی_ادعایی... از خودت و دلبستگی‌های دنیایی‌ات که بگذری تازه می‌شوی لایـــــق..." شهـــــادت " یادت باشه!!! نگاه شهدا حاڪی از این است ڪه بعدشان چه ڪرده‌ایم؟! دیگر شرمندگی ڪافیست... رهرو راهشان باشیم... نه شرمنده نگاهشان... 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
🖼تعریف دیگری از مرد دارید؟؟؟؟ 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
🌺از درد گفتن و از درد شنیدن بنیاد شهید به‌مان دفترچه‌ی بیمه‌ی درمانی داده بود. آخر سال که اعتبارش تمام شد و رفتم عوضش کنم، مسئول تعویض دفترچه‌ها با تعجب نگاهش کرد و گفت: «پدرجان! این‌جا که چیزی ننوشته‌ای.» گفتم: «من سواد ندارم که این‌جا بنویسم.» خندید وگفت: «تو سواد نداری؛ دکترها چه‌طور؟» منظورش را فهمیدم. گفتم: «دکتر من توی قبرستان است؛ چیزی هم نمی‌نویسد.» بنده‌ی خدا فکر کرده بود دارم از مرگ حرف می‌زنم؛ می‌خواهم بمیرم. گفت: «خدا نکند پدرجان. إن‌شاءالله صد سال عمر کنی. این چه حرفی است که می‌زنی؟!» گفتم: «من که از مُردن حرف نزدم. گفتم، دکترم توی قبرستان است. وقتی مریض می‌شوم، می‌روم آن‌جا و پسرم علی، شفایم می‌دهد. دفترچه‌ی بیمه‌ام را هم خط‌خطی نمی‌کند.» 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 رد ترکش های پشت پیراهنش و صورتی که زمین خورده حرف ها دارد برای خودش....❤️ تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل... 🥀 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi