eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.3هزار دنبال‌کننده
29.6هزار عکس
26هزار ویدیو
72 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🎂 عشق من، روی کیک تولدت جایی برای شمع نیست... ....مانده ام هزار و صد و هشتاد و ششمین شمع را کجا بگذارم؟!؟ 😔 حال عجیبی دارم. گاهی میخندم و گاه گریه میکنم. در جشن میلادت، عجیب جای خالی ات حس میشود... خدایا بقیه غیبتش را بر ما ببخش... 💐 میلادت مبارک مهربانترین پدر 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 نامه شهید مهدی (ادواردو) آنیلی به پاپ در مورد ظهور امام زمان عج من دوستدار ظهور حضرت مهدی هستم و باید دعا کنیم تا برای ظهور حضرت مسیح، اول امام زمان ظهور کند، چرا که بعد از ظهور حضرت مهدی، مسیح خواهد آمد 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
کار با باران ندارم گریه هایم رانگیر بهتر از باران، زمزم رابه من دادی حسین من کنار سفر های روضه ات آدم شدم توبه مقبول آدم رابه من دادی حسین ♥️ 🍃 🤚 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 چهره ای نورانی داشت بعضی وقت ها دوستانش به او میگفتند: "محسن! چقدر شبیه شهدائی!!!" با شنیدن این جمله، حالش دگرگون میشد به فکر فرو می رفت و میگفت: "نه بابا! آخه منو چه به شهادت!؟ من کجا و شهدا کجا؟ اونا که رفتند همه پاک بودند؛ تو رو خدا منو با این خوبا مقایسه نکنین" 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من نور حضورت را بی وقفه به جانمان بپاش که گشایشی است پنجره ی امید صبح ما را ... به نام خدای همه 🌱 ‌‎‌‌‌‌‌‎‌🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
حبه نور✨ [ بِيَدِكَ الْخَيْرُ ...] تمام خوبی ها به دست توست! بی حساب میدَهی ُ بارانِ مهربانی ات را ، لبریز میکنی ! حتی به کسیکه ، قدر نمیداند.. شکرت 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
حدود ساعت باران به وقت شرعی شعر نشسته ام که دو رکعت غزل به جا آرم بدون علم عروض بدون آرایه چقدر ساده نوشتم که دوستت دارم مومنی ‏باز هم سهممان از جشن تولدت، باران بود... بُکاءَ الفاقِدین... اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج🍃 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
من ای صبا ره رفتن به کوی دوست ندانم تو می‌روی به سلامت، سلام ما برسانی... درودهااا پگـــــــاه آدینتون زیبــــــــا خانه دلتون سرشار از عطر روح نـــــــــواز اقاقیا و یاس خونه امیدتون پایدار و فریبا☀️ 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
هیچ خوشبختی بزرگتر از آرامش فکری نیست... الهی آرامش و شادی همیشه همراهتون 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
آقـای من کاش فریاد "لبیک یا مهدی" منتظرانت زودتر به ندای "أنا المهدی" تو رنگ زیبای ادرکنی بگیرد ... که آخر به سر آید تنهایی منتظر و منتظران ... ▪️اللهم عجل لوليک الفرج ▫️بحق سيدتنا الزينب علیها السلام 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
🍃🌺مهم نیست چه خواهد شد بهترین تدبیر همراهی با خداست. 🔹هرگز نگران آینده یا گذشته نباشید، فقط کافیست هر روز با خدا و برای خدا زندگی کنید. 🔹برای رسیدن به هر منظوری نهایت تلاش خود را بکنید، اما نگران چیزی نشوید. فقط برای خدا کار کنید و به آنچه روی می‌دهد اهمیتی ندهید. 🔹هنگامی که حقیقتا خدا را بشناسید، دیگر برای دوستان و عزیزان خود غصه نخواهید خورد و نگران آنها نخواهید بود. زیرا که حکمت و قدرت و مهربانی خداوند، شامل حال همه ما خواهد شد. 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
4_479221683404669685.mp3
1.51M
🌷🌷 گویند چرا دل به شھیدان دادے؟ واللہ ڪہ من ندادم آنھا بردند.... 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
با همه فرق داشتند.. نمی گویم فرشته بودند ولی آدم بودند.. شهدا هم مثل ما در این دنیای پر گناه بودند اما هر چه دنیا برایشان دلبری کرد به او رو ندادند.. چه خوب گفت امیرالمومنین که: "دنیا می خواست آنها را بفریبد اما عزم دنیا نکردند می خواست آنها را اسیر خود گرداند که با فدا کردن جان خود را آزاد ساختند" همه شان با بقیه فرق داشتند احمد مشلب شان مجید قربانخانی شان بابک نوری شان و حتی رضا سنجرانی شان که میگفت من شهید میشوم که دیگران بفهمند شهدا با بقیه فرق ندارند.. حتی او هم با بقیه فرق داشت.. راز شهادت این است 💖با بقیه فرق کنیم..💖 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 مےگفت: زندگیت رو بسپار به خدا وقتی زندگیت برای خدا باشه، سریع بهش میرسی... این حرف جوونی بود که موقع شهادتش، فقط ۲۰سال داشت 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 تقویم را ورق بزن و انتخاب کن این جمعه‌ها برای تو تعطیل می‌شود 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
کانال شهید ابراهیم هادی
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم2 قسمت پنجاه و ششم شفای فرزند🌺 💢سال ها از دوران دفاع مقدس گذشت. سال ۱۳۹۳ من
قسمت پنجاه و هفتم تاج بندگی🌺 💢ابراهیم در زمانی که در میان اهل دنیا حضور داشت، به خواهران و بستگانش در مورد حجاب بسیار تذکر می داد. تمام نزدیکان او در رعایت حجاب دقت داشتند. 💢ابراهیم به خواهرش می گفت: چادر یادگار حضرت زهرا سلام الله علیها است. ایمان یک زن وقتی کامل می شود که حجاب را کامل رعایت کند. 💢اگر می خواهید الگویتان حضرت زهرا سلام الله علیها باشد کاری کنید که ایشان از شما راضی باشند. 💢این اهمیت به حجاب هنوز هم در رفتار ابراهیم ادامه دارد! این را از میان پیام هایی که به ما رسیده می توان فهمید. 💢ابراهیم در بیشتر هدایت هایی که برای خواهران دینی خود داشت به موضوع حجاب که همان تاج بندگی است تاکید داشته است. 💢موارد زیر از میان همین پیام ها و ایمیل هاست. داستان اول👇👇👇 💢سلام خدمت تمام دوستان و عاشقان شهید 💢آشنایی من با این شهید بزرگوار این گونه شروع شد که من به طور اتفاقی تو فضای مجازی مطالب و عکس های شهید هادی رو می دیدم. 💢اوایل از آدم های مذهبی متنفر بودم! برای همین به شدت نگاه به تصویر ایشان معذب بودم. طوری که نخونده متن و عکس رو رد می کردم. فقط از میان مطالب فهمیدم کتاب سلام بر ابراهیم معرف این شهید پهلوان است. 💢خیلی اتفاقی همسرم کتابش را برایم آورد و کمی از او تعریف کرد. 💢من هم یک روز که کاری نداشتم شروع کردم به خواندن ولی همچنان از نگاه روی جلد کتاب معذب بودم. نحوه نگاهش طوری بود که انسان خسته نمی شد. از طرفی می خواستم ببینم آخرش چه می شود. 💢کتاب را خواندم. چندین بار خواندم. با خاطراتش خندیدم و گریه کردم. هربار بهتر از قبل فهمیدم که چه شخصیت مثبت و الگویی دارد. 💢من تا حدودی داداش ابراهیم رو شناختم و به همه دوستانم توصیه می کردم که بخوانند. 💢تا اینکه یه روز رفتیم بهشت زهرا علیه السلام. 💢(البته بگم که من اون موقع اصلا حجاب درستی نداشتم. به هیچ چیز مقید نبودم. حتی وقتی کتاب رو خوندم و فهمیدم آقا ابراهیم روی مسئله حجاب خیلی تاکید داشت باز به همان صورت بی حجاب بودم.) 💢به هر حال با همون سر و وضع رفتم گلزار شهدا. قطعه ۲۶ رو زیر رو کردم به خود شهید قسم هیچ اثری از شهید هادی نبود! چندین بار کل قطعه را گشتم ولی پیدا نکردم. 💢تو گوشی نگاه کردم دیدم نوشته قطعه ۲۶. 💢از یه سرباز هم پرسیدم گفت ما شهید هادی اینجا ندارم !! 💢بعد از یک ساعت گشتن، نتونستم شهید هادی رو زیارت کنم. برگشتم به سمت منزل. 💢تو راه خیلی دلم گرفت و گریه کردم. احساس کردم شهید نخواسته من رو ببینه. 👇👇👇
👇👇👇 💢چند ماه گذشت و اتفاقی در زندگی من پیش آمد. تصمیم نهایی را گرفتم و رسیدم به خدا! من محجبه و اهل نماز شدم. 💢اولین باری که چادر سر کردم رفتم بهشت زهرا علیه السلام. 💢گفتم می رم به شهید هادی قول بدم که حجابم رو رعایت کنم همون طوری که او دوست داره و می پسنده. 💢خدا رو شاهد می گیرم وقتی رسیدم قطعه ۲۶ دقیقا جایی که قبلا ماشین رو پارک کرده بودیم ایستادیم. تصویر بزرگ شهید هادی در بالای مزار یادبودش در مقابل من بود! 💢خدا می دونه چه حالی داشتم من دفعه قبل وجب به وجب اون قسمت رو گشته بودم و سردار دلم رو پیدا نکردم اما حالا.. فکر می کنم شهید هادی دوست نداشت من رو با اون وضع ببینه. و این شروع انقلاب ابراهیم در من بود. 💢از اون به بعد شهید هادی عزیزم خیلی به من لطف داشت خیلی کمکم کرد و من رو شرمنده خودش کرد. 💢من همه جا نام و یاد او را فریاد می زنم. افتخار می کنم شهید باعث خدایی شدن من شد. 💢من مدتی به طور اتفاقی دعوت شدم!به جایی که از آنجا به سوی آسمان معبری زده شده بود و پاک ترین جوانان آسمانی شدند. به کانال کمیل. 💢انشاءالله سردار دلها آقا دست همه مون رو بگیره. داستان دوم👇👇👇 💢حجاب برای من تعریف نشده بود. به باطن افراد اعتقاد داشتم و به ظاهر اهمیتی نمی دادم. در فامیل ما هم کسی حجاب نداشت اما ته مایه مذهبی داشتیم. بعضی وقت ها هیئت می رفتیم.. البته آنجا هم بد حجاب بودم. 💢هجده سال اینگونه گذشت. دنبال تفریح و ورزش بودم. اما نماز را دست و پا شکسته می خواندم. 💢من دنبال جلب توجه بودم. دنبال این بودم که بهترین باشم و توجه همه به سمت من باشد! فکر می کردم که اگر نگاه دیگران به دنبال من باشد خیلی برترم! 💢تنها یک دوست چادری داستم. یکبار در خصوص شهدا با او صحبت کردم. حرف های او برایم جالب بود. دوست من یک کتاب برای من آورد. کتابی از خاطرات یک شهید. من کتاب و رمان زیاد خونده بودم اما کتاب در مورد شهدا اصلا. 💢کتاب را خواندم. نامش سلام بر ابراهیم بود. شخصیت او برایم جذاب بود. دوست نداشتم کتاب تمام شود. احساس می کردم که این شهید زنده است و کتاب او بی دلیل به دست من نرسیده. 💢یکی از خاطرات او بسیار در من تاثیر گذاشت عدم توجه او به نگاه دیگران بود. 💢او وقتی فهمید که چند دختر به دنبالش بودند حتی مدل لباسش را عوض کرد تا دیگر جلب توجه نکند اما من! من بارها و بارها تصاویر مختلف خودم را در فضای مجازی پخش کردم، حتی خوشحال بودم تعداد زیادی از پسران و دختران ،در زیر تصاویر من جملاتی آنچنانی نوشته بودند! 💢مدت ها این گونه گذشت ذهن من درگیر شهید شده بود. 💢دوست صمیمی من بارها به من می گفت: که در مورد نماز وخدا وحجاب فکر کن. بعد تصمیم صحیح بگیر. 💢ذهن من شدیدا درگیر بود. اگر بخواهم به سراغ حجاب بروم جواب فامیل و دوستانم را چه بدهم؟! 💢به این نتیجه رسیدم که من همه گونه حالتی را تجربه کرده ام. همه گونه رفیقی داشتم و هیچ خیری ندیدم. 👇👇👇
👇👇👇 💢بگذار این بار را به خاطر خدا به سراغ حجاب بروم. بگذار آنچه به ظاهر دوست دارم به خاطر خدا ترک کنم. 💢ایام فاطمیه سال قبل بود. خانواده ما می خواستند بهشت زهرا سلام الله علیه بروند. من همراه آن ها رفتم به شرطی که مزار یادبود را پیدا کنند و بتوانم آنجا زیارت کنم. 💢سر مزار یادبودش که قرار گرفتم از او خواستم که کمکم کند. گفتم: من می خواهم دفعه بعد با حجاب به زیارت شما بیایم. اما کمی ترس دارم و.. 💢دفعه بعد که بهشت زهرا سلام الله علیه رفتیم دو ماه بعد بود. این بار با حجاب به سر مزارش رفتم از خدا تشکر کردم که چنین هدایتگری را برایم فرستاد. داستان سوم👇👇👇 💢مشکل بزرگی در زندگی من ایجاد شده بود. هرچه تلاش می کردم بر طرف نمی شد. توسل، دعا و... بی نتیجه بود. 💢من نماز می خواندم اما اعتقادی به حجاب نداشتم. در نماز هایم خیلی دعا می کردم اما نمی دانم چرا اثری نداشت. 💢روزگارها گذشت و گرفتاری من ادامه داشت تا اینکه در عالم رویا جوانی را مشاهده کردم که قول داد که مشکل من را بر طرف کند. 💢خوشحال شدم نامش را سوال کردم. گفت: من گمنام هستم. 💢گفتم: هر کسی یک نامی دارد. 💢اما او دوباره گفت: من را گمنام صدا کن. 💢چند روز بعد به طرز معجزه آسایی مشکل من بر طرف شد. خیلی خوشحال بودم. 💢 یقین داشتم که به مدد الهی و دعای همان جوان گمنام که در عالم رویا دیدم مشکل من بر طرف شده. 💢نمی دانستم آن جوان که بود. چهره ای نورانی داشت اما نفهمیدم زنده است یا نیست. انسان است یا فرشته.. 💢چند روز بعد دوباره در عالم رویا آن انسان بزرگوار و گمنام را دیدم. بلافاصله از او تشکر کردم. منتظر بودم که چه می گوید. 💢ایشان بعد از کمی سکوت به من گفت: حالا که مشکل بر طرف شد شما هم تلاش کن و قول بده که حجابت را بیشتر از قبل حفظ کنی. 💢من هم قول دادم و از خواب پریدم. 💢بعد از آن چادر مونس من شد. به آن جوان گمنام قول داده بودم در مورد حجاب هم خیلی تحقیق کردم و سعی کردم حجابم را خوب رعایت کنم. 💢چند روز بعد داشتم در اینترنت به دنبال مطلبی می گشتم. یکباره عکسی را دیدم که چهره اش برایم آشنا بود. 💢سریع روی عکس کلیک کرده و صفحه را باز کردم. این تصویر همان جوان بود که خودش را گمنام معرفی کرد! 💢نمی دانید چقدر خوشحال شدم من با شور و شوق عجیبی دنبال اطلاعاتی در مورد او بودم. نامش را خواندم. نوشته بود: شهید گمنام 💢حالا دیگر او را شناخته بودم. اطلاعات بسیاری از او در فضای مجازی پیدا کردم. 💢چقدر خوشحالم. من روزگاری گذراندم که اصلا از حجاب و چادر خوشم نمی آمد اما الان بیش از یک سال است که در حریم حجاب فاطمی قرار دارم و خدا را به خاطر تمام نعمت هایش شکر می کنم. 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
✨رفاقت مثل یک هنره. باید رفت و یاد گرفت و تمرین ڪرد. ✨هر ڪسی نمی تونه ادعا ڪنه رفاقتو بلد هستم. ✨شهدا به حق رسم رفاقت را خیلی خوب بلد بودند و یه رفیق واقعی بودند و هستند. رفیق شهیدم 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
هر ۲۰ سال یک سپهبد بشهادت رسید۰
🔆با ضد انقلاب داخلے به شدت مبارزه ڪنید و نگذارید ڪه هدفهای شوم خودشان را به ثمر برسانند. در راه اسلام از جان و مال خود بگذرید و برای رضای خداوند بزرگ قدم بردارید. 🌷 🍃🌹
💔 عصر باشد، جمعه باشد، من نبینم روی تو "إنَّ الإنسانَ لَفی خُسر" است بی‌شک حالِ من...