فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩 اولین مشق امسال ، سلام بر حسین علیهالسلام 💔
🍃🌺
💔
تمام هفتہ براے #حسین مےسوزم
ولے دوشنبہے من وقف غربٺ #حسن اسٺ..؛
#دوشنبه_های_امام_حسنی
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔
تابستون بود از جاده جزیره رد می شدم. از گرما نمی شد نفس کشید. دیدم یه بچه کوچیک چفیه دور سرش پیچیده و تند تند داره گونی خاک می کنه...
کنارش ایستادم ببینم کیه!
چفیه را از سرش زدم کنار. دیدم مهدي ﻧﻆﻴﺮﻱ اﺳﺖ...
🌷پدر شهید محمود اسدی می گفت یه شب بارونی از مسجد می رفتم خونه.
دیدم مهدی زیر بارون نگهبانی میده. نماز صبح دوباره از خونه رفتم سمت مسجد. دیدم هنوز زیر بارون داره نگهبانی میده!
گفتم مگه شما پاسبخش ندارین.
گفت چرا. اما تو بارون دلم نیامد کس دیگه خیس بشه...
#شهید_مهدی_نظیری
#شهدای_فارس
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
شاکله شخصیتی آدما طبق روایات دینی و روانشناسی تا ۷ سالگی شکل می گیره
حالا فکر کنید این شخصیت براساس آموزه های بهایی و رقص و آواز باشه
به داد مهدهای کودک برسید
پ.ن: به داد کوکانی که ناخواسته درگیر میشوند برسید!
#نفوذ_فرهنگی
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸روایت شهید زندهای که در سردخانه زنده شد
🔹سردار عباس برقی از همرزمان حاج احمد متوسلیان و شهید همت که در طی عملیاتی فکر میکنند او نیز به همراه یارانش شهید شده است، اما در سردخانه به خواست خدا زنده میشود.
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
.
بی کفن بود حسین وَرنه وصیت میکرد
تا به روی ڪفنش نام حسن بنویسند ....
#دوشنبههایامامحسنے 💚
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ زیبا و دیدنی "فریاد انتقام سخت"
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
کانال شهید ابراهیم هادی
#فنجانےچاےباخدا #قسمت_60 کجای کارین ابلها، اون دانیال عوضی به ما هم نارو زد! خوونوادشو با کلک و زب
#فنجـانے_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_61
صوفی با صورتی غرق در خون و متلاشی، چند سانت آن طرف تر پخشِ زمین بود. تقریبا هیچ نقشی از آن بومِ زیبا و عرب مسلک در چهره اش دیده نمیشد.
زبانم بند آمده بود.. هراسان و هیستیریک ، به عقب پریدم... دیدنِ آن صحنه ی مشمئز کننده از هر چیزی وحشتناکتر بود.. شوک زده، برایِ جرعه ایی نفس دست و پا میزدم..
صدایِ عثمانِ اسلحه به دست بلند شد (مهره ی سوخته بود. داشت کار دستمون میداد.)
و با آرامش از اتاق بیرون رفت.
تلاش برایِ نفس کشیدن بی فایده بود. دوست داشتم جیغ بکشم اما آن هم محال بود.
حسام به زور خود را از زمین کند. شالِ آویزان از گردنِ صوفیِ نگون بخت را رویِ صورتِ له شده اش انداخت. سپس خود را به من رساند. روبه رویم نشست. (نفس بکش.. آروم آروم نفس بکش..) نمیتواستم.
چهره ی نگرانش، مضطرب تر شد. ناگهان فریاد زد (بهت میگم نفس بکش..) و ضربه ایی محکم بن دو کتفم نشاند. ریه هایم هوا را به کام کشید.
چشهایم به جسد صوفی و ردِ خونِ مانده روی زمین، چسبیده بود. حسام رو به روی صورتم قرار گرفت. دستانش را بلند کرد (سارا فقط به من نگاه کن.. اونورو نگاه نکن.. ساراااا)
حالا فقط در تیررس نگاهم، جوانی بود که نمیدانستم در واقع کیست...
سر و صداهایِ بیرون از اتاق کمی غیرعادی بود. حسام با نفسی راحت، سرش را به دیوار تکیه دارد (شروع شد..) جمله ی زیرِ لبی اش، وحشتم را چند برابر کرد. چه چیزی شروع شده بود؟
لرزشی که به گِل نشسته بود، دوباره به چهار ستون بدنم مشت زد. انقدر که صدایِ بهم خوردنِ دندانهایم را به وضوح میشنیدم. نمیدانم هوا آنقدر سرد بود یا من احساسِ انجماد میکردم؟
صدایِ فریادهایِ عثمان به گوش میرسید (مدارکو.. اون مدارکو از بین ببرید!)
ناگهان با لگد زدن به در، وارد اتاق شد. چشمانش از فرط خشم به خون نشسته بود.
بی معطلی به سراغِ من آمد با خشونتی وصف ناپذیر بازویم را گرفت و بلندم کرد. حسام با چهره ایی بی رنگ، و صدایی پرصلابت فریاد زد (بهش دست نزن!)
و قنداقِ اسحله ی عثمان بود که رویِ صورتش نشست. اما حسام فقط لبخند زد (چی فکر کردی؟ که اینجا تگزاسه تو میتونی از بین این همه مامور فرار کنی؟)
عثمان با دندانهایی گره خورده به سمتش هجوم برد و با فشردنِ گلویش، از زمین جدایش کرد (ببند دهنتو.. اینجا تگزاس نیست اما من بلدم تگزاسی عمل کنم. جفتتونو با خودم میبرم)
حسام خندید (من اگه جات بودم، تنهایی در میرفتم. ما رو جایی نمیتونی ببری.. ارنست دستگیر شده.. پس خوش خدمتی فایده ایی نداره.. توام الان یه مهره ی سوخته ایی، عین صوفی... خوب بهش نگاه کن.. آینده ی نه چندان دورت جلو چشمات پخشِ زمینه.)
عثمان با بهتی وحشیانه حسام را با دیوار کوبید (دروغه..)
حسام با چشمانی آرام و صورتی متبسم، عثمان را خطاب قرار داد (واقعا شماها چی در مورد ایران فکر کردین؟ که مثه عراق و افغانستانو الی آخره؟ که میاین و میزنینو میدزدینو تخلیه اطلاعات میکنید و میرین؟ کسی هم کاری به کارتون نداره..؟ نه دیگه، اشتباه میکنید. از لحظه ایی که اولین جرقه ی استفاده از دانیال به سرتون خورد، تا قدم زدن کنار رودخونه و خوردن قهوه تو کافه های آلمان، تا دادنِ موبایل تو بیمارستان به سارا و فراری دادنش زیر نظر ما بودین.. اینجا، ایراااانِ .. ایراااااااان.. )
باورم نمیشد، یعنی تمامِ مدت، زیرِ نگاهِ حسام و دوستانش بودم؟ اما دلیلِ این همه بازی چه بود؟
صدایِ ساییده شدنِ دندانهایِ عثمان رویِ یکدیگر به راحتی قابل شنیدن بود. با صدایی خفه شده از فرط خشم، حسام را زیرِ مشت و لگدش زندانی کرد. (لعنتی.. میکشمت آشغال..)
↩️ #ادامہ_دارد...
#نویسنده: زهرا اسعد بلند دوست
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
خواستم
كه بُغض را خجل كنم ..
خنده
را به گريه متصل كنم ..
واژه
را دوباره مشتعل كنم ..
خواستم
كه با تو دَرد دل كنم
گريه ام ولى امان نداد ..
🌷شهید مدافع حرم #عبدالرشید_رشوند🌷
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
🌸بعضی هـا فکر می کنند
هـرچه #متکبر تر باشند
جذاب تر و خواستنی تر
هستند.
اگر این طور بود که خدا
پیغمبر خود را #متواضع
و مهربان به بندگان خود
قرار نمی داد.
آن چه که #محبت ها را
جذب می کند خوش
اخلاقی و تواضع است.
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
#یادواره_شهدا
به نظرشما کدام شهید جذاب تر است و انسان را متحول می کند؟
☀️ انتخاب
خیلی سخته،
درسته...؟
🌷
👈 شهیدی که نشانی قبر خود را داد
شهید حمید (حسین) عرب نژاد
🌷
👈 شهیدی که قرضهای شخص بدهکاری را بدون آنکه فرد بدهکار بداند پرداخت کرد.
شهید سید مرتضی دادگر درمزاری
🌷
👈 شهیدی که بدنش با اسیدهم از بین نرفت و پس از ۱۶ سال با پیکر سالم به میهن بازگشت
شهید محمدرضا شفیعی
🌷
👈 شهیدی که از بهشت برای فرزندش نامه نوشت
شهید محمود رضا ساعتیان
🌷
👈 شهیدی که عراقی ها برایش ختم گرفتند
شهید عباس صابری
🌷
👈 شهیدی که روز تولدش شهید شد
شهید سید مجتبی علمدار
🌷
👈 شهیدی که هرهفته مادرش را سر قبر صدا میزد
شهید مستجاب الدعوه سید مهدی غزالی
🌷
👈 شهیدی که لحظه خاکسپاریش خندید
شهید علیرضا حقیقت
🌷
👈 شهیدی که غرور امریکایی ها را شکست
شهید نادر مهدوی
🌷
👈 شهیدی که عکسش در اتاق رهبر است
شهید هادی ثنایی مقدم ۱۵ ساله
🌷
👈 شهیدی که پیکرش هنگام نبش قبر سالم بود
شهید رخشانی از شهدای قبل از انقلاب که توسط ساواک شهید شد
🌷
👈 شهیدی که بعد از ده سال قبرش را نبش و تعمیر نموده و دیدند که بدنش کاملا" سالم و حتی خون تازه از آن می آید !
شهید عبدالنبی یحیایی اهل شهر تنگ ارم دشتستان.
🌷
👈 شهیدی که سید حسن نصرالله سخنرانی خود را به نام او نامگذاری کرد
شهید احمد علی یحیی
🌷
👈 شهیدی که قبرش بوی گلاب میدهد
شهید سیداحمد پلارک
🌷
👈 شهیدی که پیکرش را کسی تحویل نگرفت
شهید رجبعلی غلامی از افغانستان
🌷
👈 شهیدی که سر بی تنش سخن گفت
شهید علی اکبر دهقان
🌷
👈 شهیدی که بخاطر فاش نکردن رمز بی سیم بدنش قطعه قطعه شد
شهید بروجعلی شکری
🌷
👈 شهیدی که با وجود اینکه بدنش به استخوان تبدیل شده بود اما پاهایش درون پوتین سالم بود
شهید محمدحسین شیرزاد نیلساز
🌷
👈 شهیدی که عاشورا متولد شد واربعین به شهادت رسید
شهید مهدی خندان
🌷
👈 شهیدی که با پیشانی بند "یاحسین شهید" به شهادت رسید و ایرانی بودنش محرز شد
از شهدای گمنام هستند
🌷
👈 شهیدی که بر بدنش عکس یک زن خالکوبی بود
ایشان از شهدای غواص بودند و دوست نداشت کسی ان تصویر را ببیند برای همین جاویدالاثر شدند و پیکرشان در اروند ماند و علیرغم ذکر داستانشان همرزمانشان اسم ایشان را ذکر نکردند
🌷
👈 شهیدی که بحرمت مادرش در قبر خندید
شهید حاج اکبر صادقی
🌷
👈 شهیدی که در شب عملیات به تک تک اعضا گردان گفت که سرنوشت شما چه خواهد شد ، شهادت ، اسارت و زنده ماندن و در وصیت خود نوشت ای برادر عراقی که مرا به درجه شهادت رساندی اولین کسی را که در ان دنیا شفاعت می کنم تو هستی چرا که مرا به این درجه رساندی
شهید حاج علی محمدی پور
فرمانده گردان ۴۱۲ رفسنجان .
🌷
👈 شهیدی که باصلابت واستوارومقاوم مانندمولایش امام حسین(ع)سرش راداعشی های خبیث مظلومانه ازتن جداکردند شهید محسن آقای حججی
و چه بسیارند
👈 نثار ارواح طیبه شهدا صلوات
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
🌹😭🌹😭🌹
آری
بخوانید که ما اکنون به حرمت خون چه شهیدانی داریم نفس می کشیم و احساس امنیت می کنیم.روحشان شادوقرین رحمت الهی...
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
❣ یک دقیقه مطالعه
هرچيزى به اندازه جاى خاليش توى زندگيمون ذهن و زندگيمون رو درگير خودش ميكنه ؛
بعضى جاى خالى ها كوچكند و با چيزهاى كوچك پر مى شوند
مثل يك حبه قند كنار چاى
مثل يك چتر در روز بارانى
مثل يك مسافرت بدون موسيقى
مثل يك حساب بانكى خالى
امـــا
امـــان از جاى خالى هاى بزرگ
كه نميشه به راحتى اونها رو پُـر كرد
مثل جاى خالى يک نفر كه حالا تبديل به يک قاب عكس و كلى خاطره شده
مثل جاى خالى يک لبخند روى صورتى كه ديگر نميخندد
مثل جاى خالى يک نفر كه ديگر نگرانت نيست
مثل جاى خالى يک پيام شب بخير
مثل جاى خالى يک دست نوازشگر و آغوش مهربان
مثل جاى خالى يک پدر
مثل جاى خالى يک اميد
مثل جاى خالى يک اعتماد
مثل جاى خالى يک خيال شيرين
مثل جاى خالى يک زندگى نزيسته
مثل جاى خالى خــــدا
❣اميدوارم كه جاى های خالی زندگيتون پُر باشه و اگه جاى خالى، وجود داشت فقط جاى خالى هاى كوچيك باشه
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری.
ولایـــی بـــمــونـیـد!
ولایـــی بــایــسـتـیـد!
شهید محــمـد کـیانــی🍃
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
.
مقصر خودمانیم !
که آدم شدن را ...!
#وعده_داده_ایم ...
از رجب به شعبان ...
از شعبان به رمضان
از رمضان به محرم ...
از محرم به فاطمیه
و...
.
.
کسی از لحظه ی دیگر خبر دارد؟!
.
#آدم_شویم
(در خانه اگر کس است، یک حرف بس است!)
.
.
خوب شدن و خوب ماندن را
وعده به فردا ندهیم ... امروز را دریابیم...!
.
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این کلیپ فوق العادست😔
روایت شنیدنی از زبان "حاج محمود کریمی"
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
خــــــــــــــــــــدای من
دلــــم تنگ آرامشی ژرف است، تو را می خـــــوانم ...
دستم را بگیر و خاطر اَبـــ☁️ــریم را به خـــــورشید بسپار ...
و لحظه ای این جـان بی قرار را به خویش نگذار ...
به نام خدای همه
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
#یک حبه نور ✨
صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا
(سوره مبارکه احزاب/۵۶)
اصلا اساسِ عاشقی به تسلیم است ...
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
طالب جنت شدم نه محضِ ناز و نعمتش
آرزو دارم ببینم، آب مینوشد حسین(ع)
#مرضیه نعیم امینی
#السلام علی ساکن کربلا
عالم همه در طواف عشق است...
سرمان گرم حسین است...
الحمدلله...
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
❣️ #سلام_امام_زمانم❣️
او حاضرو ما #منتظران پنهانیم
هرچند که از غیبت خود #میخوانیم
با این همه ای #روشنی جاویدان
تا فجر فرج منتظرت می #مانیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_بحق_زینب
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
ســـلام
اگر با لبخند
همراه باشد
حکم شاخه گلی
پر از احساس را دارد
که به قلب التیام میبخشد
آسمون دلتـون رنـگی
زندگیتون سبز و پر امید ☘
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
🏴۱۹محرم حرکت کاروان کربلا از کوفه به سوی شام
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 روضه اسارت خاندان رسالت (ع)
▪️از زبان امام سجاد علیه السلام.
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
|•°فَـرازے از وصـیـتنـامہ #شهیدهمت :
📌مَـن زندگـے را دوسـتدارم، وݪـے نـہ آنقدر که #آلودهاش شَـوم و خویشتن را #گُـم و فراموش ڪـنَـم.
#علـےوار زیسٺـݩ و علـےوار #شهید شُـدݩ #حسینوار زیـستَـݩ و حسینوار شہـیـد شـدن را دوسـٺ مـےدارم.
.
.
#وصیت شهدا
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi