#شهیدابراهیمهادی
همیشهمیگفت:
سعیکننمازصبحتوسروقتبخونی ..
نمازظهروشبوسروقتبخونیهنرنکردی!
چونبیداربودی!
هروقتازخوابتزدیکهنمازبخونی،اوندرسته🥲
جلسه که تمام شد، صِدام کرد، گفت: جلسهی امروز همهاش اداری نبود. حرف و کار شخصی هم بود. هر چقدر بابت پذیرایی هزینه کردین، بنویسید به حساب من.
#شهید_علی_صیاد_شیرازی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
6.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️امام خمینی:
پنجاه سال عبادت کردید و خدا قبول کند، یک روز هم یکی از این وصیتنامه ها را بگیرید و مطالعه کنید و تفکر کنید.
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
#شهید_صدر_زاده
مصطفی خیلی بی ریا بود...
ازمنطقه که میگفت یک بار نگفت من ... همش میگفت بچه ها.
کمتر کسی میدونست فرمانده گردان شده.
صحبت هایش همیشه با این حرف حضرت امیر بود:
چه بسیارند عبرت ها و چه اندک عبرت گیرنده ها...
🌹دوستی رو چند روز قبل جایی دیدم که از همرزمان شهید بود .میگفت : مصطفی رو لحظه شهادت هم دیدم
.میگفت : همیشه موقع عملیات بچه هارو جمع میکرد یک گوشه و میگفت که هیچوقت مغرور نشید به اینکه اینجا چه کاره اید... میگفت همه را در یک سطح میدونست وفرق نمیگذاشت.
میگفتن که هر جا به معبری میرسیدند که خطرناک بود مصطفی خودش اول میرفت تا اگر اونجا تو تیررس دشمن بود سپر انسانی بقیه بشه و نگذارد بقیه صدمه ببینن.
همون اقا میگفت: با دشمن فاصلمون کم بود رفیقمون رفت برگ درخت زیتون بیاره برای استتار که یهو با تیر زدنش. میگفت اون یک تیکه زیر آتش بود...
مصطفی رفت زیر آتیش دشمن و اون شهید را بیرون کشید.
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
″خدایا!
شهادت را نصیبمکن.
دلم برای حسینخرازی پرمیکشد
دلم برای شهـدا پرمیکشد
دنیا را رها کنید،
دنیا را وِل کنید،
همه چیز را در آخرت پیدا کنید،
و رضای خدا را
بر رضای مخلوق ارجحیت دهید...″
#کلامشهیدحاجاحمدکاظمی
«۱۹ دی ماه سالروز شهادت
سردار حاج احمد کاظمی
و همراهانش گرامی باد.»
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
📌این الرجـبیون!
🔸مجید ماه رجب را خیلی دوست داشت.
🔹میگفت: «هرچه در مـاه رمضـان گیرمان می آید به برکت مـاه رجـب است.»
▪️سال ها ماه رجب را توی منطقه بود. همیشه شب اول رجب منتظرش بودیم .
▫️می دانستیم هر طور شده زنـگ می زنـد به خانه و می گوید: «این الرجـبیون!»
🔻آخـرش هم توی همین ماه شهـید شد.
📚مجموعه یادگـاران/ جلد ۲۹
#شهیدتفحصمجـیدپازوکـی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
صدای اذان را که میشنید، دست از کار میکشیــــد؛ وضو میگرفــــت و بااخــــلاص در درگاه خدایش نمــــاز میخواند. نمازخواندنش دیـــدنی بـــود؛ تا به حال کسی را با این حــــال و خلــــوص ندیده بودم
یک روز مأموریتی داشتیم که به لشکر رفته بودیم؛ کارهایمان که تمام شد، سوار ماشین شدیم. صــــدای اذان را میشنیدیم که عبدالحسین گفت: «پیــــاده شوید تا نمازهایمان را اول وقت بخوانیم و برویــــم!» یکی از دوستان گفت: «تا گردان راه زیادی نیســــت؛ در گــــردان نمازمان را میخوانیــــم»
🔻در طول مسیـــر، عبدالحسین دائماً میگفت: «اگر در زمــــانِ نماز اول وقت تأخیــــر بیفتد، در تمام کارها تأخیــــر میُفتد!» یکهــــو برای ماشین اتفاقی افتاد و بدلیل آن مشکل، توقّف کردیم. عبدالحسین خندهای کرد و گفت: اینم عاقبت تأخیــــر در نماز !
شهیدمدافعحرم #عبدالحسین_یوسفیان
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"
ﻗﺒﻞ از ﺷﻬﺎدتش
در ﻣﺤﻞ اﺳﺘﻘﺮار ﻟﺸﻜﺮ5 ﻧﺼﺮ ﮔﻔﺖ:
اﮔﺮ ﭘﺎﻫﺎﻳﻢ ﻗﻄﻊ ﺷﻮد ﺑﺎ دﺳﺘﻬﺎﻳﻢ
و اﮔﺮ دﺳﺘﻬﺎﻳﻢ قطعﺷﻮد ﺑﺎ ﺧﻮﻧﻢ
بہ ڪرﺑﻼ ﺧﻮاﻫﻢ رﻓﺖ.
در ڪربلای 5 کربلایی شد ...
#شهیدسردارمحمدفرومندی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
☔️همسر شهید نقل میکنند: همیشه به فقرا و نیازمندان کمک میکرد و نصف درآمد روزانه خود را برای کمک به فقرا کنار میگذاشت و هر روز که از مکانیکی برمیگشت، نصف درآمد خود را برای فقرا و نیمی دیگر را برای هزینههای منزل کنار میگذاشت.
☔️نسبت به فقرا، نیازمندان و جوانانی که توان مالی برای ازدواج نداشتند، بیتفاوت نبود و به صورت پنهانی و مخلصانه به آنها کمک میکرد؛ چنانکه بعد از شهادت او همان فقرا، نبود ایشان را احساس میکنند و از کمکهای او بسیار میگفتند که تا به حال کسی خبر نداشته است. این خصوصیت او برگرفته از سیره و روش مولا علی علیهالسلام با فقرا و یتیمان بود.
🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات
#شهید_مدافع_حرم_رضا_عباسی🌹
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
3.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما عاقلانه فکر میکنیم
عاشقانه عمل میکنیم...🕊❤️
#محمدحسین_علم_الهدی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
یک شب دلم گرفته بود، گفتم برم پیش دست بالا. تا نیمه شب سرگرم صحبت بودیم، بعد هم در همان چادرِ غلامعلی خوابیدم. هوا سرد بود و خوابم نمیبرد. حدود ساعت ۳ شب بود که دیدم آرام بلند شد و به نماز قامت بست. تا اذان صبح، در حال رکوع و سجود بود. "الله اکبر" اذان که در محوطه پیچید، خودش را از سجاده کند و خزید زیر پتو! اذان به "حی علی خیر العمل" که رسید یکی از بچهها ما را برای نماز صدا زد. غلامعلی بلند شد. دستهایش را به دو سمت کشید تا مثلاً خستگی خواب از تنش برود. جوری ادا در میآورد که گویی در خوابی عمیق بوده، به اتفاق برای گرفتن وضو به سمت تانکر آب رفتیم. گفتم: غلامعلی، تو که وضو داری. سرخ و سفید شد و گفت: هیس.... خواب دیدی خیر باشه.
#شهید_سردار_غلامعلی_دست_بالا
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
یک روز به خانه آمد. دیدم موهای سرش را تراشیده! چون رابطهای صمیمی با بهمن داشتم و اکثر مواقع با یکدیگر شوخی میکردیم به او گفتم این چه قیافهای است که برای خودت درست کردی؟! بهمن چقدر زشت شدی. در جوابم گفت: موهایم داشت باعث غرورم میشد من هم مرخصشان کردم. راستش هنوز از جوابش مبهوتم...
#شهید_بهمن_دُرولی
راوی: خواهر گرامی شهید
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"