🔸در باورم نمیگنجید که خبر رفتن دوست بیریا و همیشه پرتلاشم را بشنوم. انگار همین دیروز بود بهم زنگ زد و گفت کجایی؟ خندیدم و گفتم: آقارضا سلام چی شده؟ گفت: تهرانی؟ گفتم: بله، خیره ان.شاءالله. گفت: بلند شو بیا دفترم کارت دارم. گفتم: چی شده؟ گفت: بیا اینجا بهت میگم.
🔸به دفترش رفتم؛ اون روزها آقارضا مدیرکل کمیسیون ماده ۱۰۰ شهرداری مرکز تهران بزرگ بود. گفتم: در خدمتم برادر. گفت: بلند شو بریم دفتر دکتر ایازی، (ایشان معاون فرهنگیاجتماعی شهردار تهران بود و در دوران جنگ یه مدت جانشین رئیس ستاد قرارگاه کربلا بود.) خندیدم و گفتم: رضا چی شده؟ گفت: تو راه بهت میگم.
🔸در راه بهم گفت: حمید باید بیای پای کار و برای بزرگداشت شهیدان #اسماعیل_دقایقی و #صدراله_فنی مراسم باشکوهی را برنامهریزی، پیگیری و اجرا کنی.
🔸گفتم: رضا حالت خوبه؟ خندید و خیلی جدی گفت: خوبِ خوب. گفتم: رضا کی باید اینکار انجام شود؟ گفت: حداکثر یک ماه دیگه.
🔸گفتم: رضا مگه خم رنگریزیه؟ گفت: من نمیدانم. خم رنگریزی هست یا نه، باید این کار را انجام بدهی. کنگره سرداران ستارگان #بدر و #رمضان انجام شد؛ در همان زمانی که آقارضا اراده کرده بود.
🔸دغدغهاش غریب ماندن شهدا، خصوصاً سرداران شهید شهرش بود. در هر کجا که مسئولیت میگرفت، رسیدگی به امور خانواده شهدا و توجه به قشر ایثارگران و اجرای برنامه فرهنگی جهت زدودن غبار غربت از چهره شهدا از اولین و الویتترین کارهایش بود و حقیقتاً برای تحقق منویات حضرت آقا که فرموده بودند، "امروز زنده نگهداشتن نام و یاد شهدا کمتر از شهادت نیست" نهایت تلاش خود را بکار میبرد؛ آخرالامر نیز مزد زحمات بیوقفه و شبانهروزی خود را گرفت و به جمع یاران شهیدش پیوست.
🔸هرگاه دوستی رزمنده از جمع ما بازماندگان قافله کم میشود، اولین مطلبی که در ذهنم خطور میکند فرمایش امام راحل است که فرمود "عمر طولانی این مشکل را دارد که هر روز باید شاهد مرگ عزیزی باشی"، رضا هم رفت و باز ما جا ماندیم.
🔸آقارضا سلام ما را نیز به سایر دوستان شهیدمان برسان و مطمئن باش که نام نیکویت بر تارک مجاهدین غریب و گمنام ایران اسلامی تا ابد خواهد درخشید و دوستانت هیچگاه فراموشت نخواهند کرد.
🌷روحش شاد، یادش گرامی🌷
➖➖➖➖➖➖
@shahiddaghayeghi