eitaa logo
مؤسسه شهید عباس دانشگر
2.7هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
4.5هزار ویدیو
480 فایل
﷽ " کانال رسمی شهید مدافع حرم عباس دانشگر " با عنوان ✅ مؤسسه شهید دانشگر . ولادت : ۱۳۷۲/۲/۱۸ سمنان شهادت : ۱۳۹۵/۳/۲۰ . خادم الشهدا: @faridpour 👤این کانال زیر نظر خانواده و اقوام شهید اداره می شود. 🌷زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
یک کفشِ فوتبال سفیدرنگ خریده بود می‌گفت می‌خواهم در راه‌پیمایی اربعین از این کفش استفاده کنم. بعد از راهپیمایی اربعین برایم تعریف که «در بین راه نجف و کربلا در یکی از موکب‌ها کفشم را گم کردم! صبح که فرارسید به ناچار قسمتی از راه را با پای برهنه طی کردم. در بین راه بالاخره یک جفت دمپایی خریدم! خودم را با همان دمپایی به کربلا رساندم.» آری! عشق به امام حسین(علیه‌السلام)، سختی‌های راه را بر او آسان می‌کرد... 🔹️مادر شهید ➡️ ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
45.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 👤 توسط یکی از خادمین موسسه شهید عباس دانشگر ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
84.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 🟢 صحن و سرای حرم مطهر حضرت علی علیه السلام 👤ارسال توسط یکی از خادمین موسسه شهید عباس دانشگر ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
📸گزارش تصویری پیاده روی اربعین حسینی، کربلا گروه ۳۶ و ۴۹ شهید عباس دانشگر🏴✨ خداقوت التماس دعا🙏🏼 | @kanoon_shahiddaneshgar | ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
💠 توزیع محصولات فرهنگی شهید در مرز مهران 📸 ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
🏴 بین الحرمین 📸 ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
🔶️ حرم آقا ابالفضل. به نیابت از شهید بزرگوار. 📸 ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
۲۸۲ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ 4⃣بخش چهارم 🔶️محبت شهید به خویشاوندان 💠 پدر شهید گوشی همراهم زنگ خورد. گفت: «پدر شهید؟» گفتم: «بفرما.» گفت: «من محمد اسداللهی یکی از دانشجویان دانشگاه امام‌حسین(علیه‌السلام) هستم که به‌تازگی دورۀ آموزشی‌م به پایان رسیده. تماس گرفتم تا از شما بخوام برای خرید کتاب شهید عباس، من رو راهنمایی کنید.» گفتم: «شما چطور با عباس آشنا شدید؟» گفت: «فرماندهان ما توی دانشگاه خاطرات زیادی از عباس برامون نقل کردن. من به شهید علاقه‌مند شده‌م و اون رو رفیق شهید خودم انتخاب کردم. با مطالعۀ کتاب آخرین نماز در حلب به راز موفقیت شهید پی بردم. با خودم گفتم هر جوونی که بخواد یک حرکت و بیداری و تحول در روحیات خودش ایجاد کنه، این کتاب براش بسیار مفیده. در این فکر بودم که چطور دوستان بسیجی و بچه‌های هیئت محله‌مون رو با شهید آشنا کنم. حالا که ایام محرم سال ۱۴۰۰ در راهه، دیدم بهترین کار اینه که کتاب شهید عباس رو به جوانان عزادار حسینی هیئتمون هدیه بدم. حالا از شما می‌خوام با مدیر انتشارات شهید کاظمی در قم صحبت کنید تا با قیمت نازل‌تری کتاب رو به من بفروشه.» من گفتم: «حتماً. سفارش لازم رو می‌کنم.» ... 📗 ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
نائب شهدا در مشایه اربعین۱۴۰۳ 🔶️ دو چیز را در مشایة فراموش نکنیم : اول مردم مطلوم فلسطین را دوم رفیقِ شهیدمان را 📸 ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
📸 🟢 تصویری از اعضای مؤسسه شهید عباس دانشگر در موکب لبیک یاحسین عليه السلام سمنان در نجف اشرف @mokeb_labbaik_ya_hosein_semnan ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
اربعین سال ۱۳۹۴ بود. بعد از راهپیمایی در بین‌الحرمین عباس را دیدم. بعد از احوال‌پرسی لحظاتی در کنار هم نشستیم. روبروی ما گنبد و گلدسته حرم باب‌الحوائج حضرت ابالفضل‌العباس(علیه‌السلام) بود. عباس گفت:«بیا یه دعایی بکنیم.» همانطور که صورتش رو به حرم مطهر حضرت ابالفضل‌العباس(علیه‌السلام) بود گفت:«ان‌شاءالله سال دیگه در محضر اربابم حضرت اباعبدالله‌الحسین(علیه‌السلام) باشم.» بعد رو کرد به من و گفت:«شما هم یه دعایی واسه من بکن.» وقتی دیدم درخواستش جدی است همان دعای خودش را تکرار کردم و گفتم:«السلام علیک یا ابالفضل‌العباس(علیه‌السلام)» یک لحظه دیدم عباس سرش را پایین انداخته و گویا خودش را برای آمین گفتن آماده کرده است. من گفتم:«خدایا این عبدت، عباس‌آقا رو سال دیگه پیش حضرت اباعبدالله‌الحسین(علیه‌السلام) مهمون کن. هرگز باور نمی‌کردم که به زودی دعای او به اجابت برسد. عباس اربعین سال بعد، در محضر حضرت اباعبدالله‌الحسین(علیه‌السلام) شرف حضور پیدا کرد. ✍️مهدی میرزایی-دوست شهید ➡️ ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
۲۸۳ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ 4⃣بخش چهارم 🔶️محبت شهید به خویشاوندان 💠 ادامه خاطره ی پدر شهید .... چند روزی گذشت. دوباره به من زنگ زد گفت: «از شما تشکر می‌کنم. کتاب‌ها با قیمت مناسب به دستم رسید و گفت من ماجرای خرید و اهدای کتاب رو با یکی از دوستان هیئتی در میون گذاشتم. ایشون گفت با چند نفر از دوستان صحبت می‌کنیم تا همراه کتاب یک مهر و جانماز، یه تخته‌شاسی و سنجاق‌سینه عکس شهید نیز بهش اضافه کنیم. همین هم شد. باور کنید ظرف یکی-دو روز پول بقیۀ هدایا هم جور شد. اون‌قدر سریع این اتفاق افتاد که من یقین دارم خود شهید هم کمک کرده. روز تاسوعا، سخنران هیئت حجت‌الاسلام‌والمسلمین جعفرزاده بین عزاداران چند دقیقه‌ای در رابطه با شهدا صحبت کرد و بعد از خوندن وصیت‌نامۀ شهید عباس دانشگر، صد کتاب همراه بسته‌های فرهنگی به عزاداران حسینی اهدا شد.» تشکر کردم و گفتم: «خوش به حالتون! این کار توفیق الهی و یکی از ثمرات پاسدار شدن شماست و شما یه الگوی تربیتی از دانشگاه امام‌حسین(علیه‌السلام) رو به جوون‌ها معرفی کردی. شما جوون‌های عزادار رو با سبک زندگی یه شهید دهه‌هفتادی آشنا کردی تا در کنار شور حسینی، شعور و معرفتشون هم رشد کنه و متعالی شه. بزرگی می‌گفت چه خوبه هیئت‌های مذهبی و هیئت‌های امنای مساجد توی مراسم به‌خصوص ایام محرم در کنار هزینه کردن برای اطعام، تدبیری هم برای انجام یه کار فرهنگی ماندگار و اثرگذارتر داشته باشن و شما این کار رو انجام دادی.» 📗 🔶️ پایان این بخش ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
گزارش فعالیت 🍃 ارسال عکسهای شهید برای پخش در پیاده روی اربعین حسینی 💫 📸 ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
📸 ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
ایام اربعین بود و پیاده به سوی کربلا رهسپار شده بودیم. خستگی جسممان را آزرده بود؛ اما ذوق روحمان ما را وامی‌داشت که به همراه دسته‌جات، سینه‌زنان به بین‌الحرمین برویم. زیر سایه‌بان‌های این خیابان بهشتی نشستیم. عباس چفیه‌ای روی سرش انداخت و مشغول خواندن زیارتنامه و ادعیه شد. من تعجب کرده بودم و در دل می‌گفتم:«نه به آن ذوق رسیدن به کربلا و نه به این گوشه نشستن و زیارتنامه خواندن!» هرچه با سیدصادق به او اصرار کردیم که بلند شود تا با هم به حرمین شریفین مشرف شویم، قبول نکرد. ما دو نفری رفتیم برای زیارت و به حرم‌ها وارد شدیم و زیارتنامه خواندیم. موج جمعیت آن‌قدر عظیم بود که این زیارت‌ها دو ساعتی طول کشید. وقتی برگشتیم، دیدیم که عباس همان‌جا نشسته و در حال و هوای خودش است. هنوز مشغول راز و نیاز است. به حال عباس غبطه خوردم و با خود می‌گفتم:«او از همین فاصله، حاجتش را گرفته است.» این آخرین اربعینی بود که با عباس به زیارت رفتیم. حدود هفت ماه بعد از این سفر، خبر شهادتش را شنیدم. یقین کردم که نمره قبولی را از باب‌الحوائج، حضرت اباالفضل(علیه‌السلام) گرفته است. ✍️سید محمدرضا حسینی-همکار شهید ➡️ ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
✅️ حرم مطهر حضرت ابوالفضل العباس(ع) 📸 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar
👣پیاده روی اربعین حسینی به نیابت از شهید عباس دانشگر🕊 دعاگوی بزرگواران هستیم🙏🏼 اربعین حسینی تسلیت باد🏴 📸 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar
✅️ بیاد رفیق شهیدم عباس دانشگر شب ۲۱ صفر شب اربعین مشهد حرم آقا امام رضا علیه‌السلام 🌾 📸 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar
🟢هدایای ما به بچه ها همراه با عکس شهید دانشگر در پیاده روی کربلا 📸 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar
از سفر معنوی اربعین به سمنان بازگشته بود. از حال و هوای راهپیمایی که پرسیدم، انگار که دلش لرزیده باشد از عظمت این سفر، گفت:« آدم از راهپیمایی اربعین تعجب می‌کنه وقتی می بینه که مرد و زن و پیر و جوون به خاطر عشقی که از امام حسین(علیه‌السلام) تو دلشون هست، با پای پیاده میرن سمت کربلا...سختی راه و طولانی بودن مسیر و سردی هوا براشون معنی نداره. فقط عشقه که تو مسیر راهپیمایی دیده میشه.راهپیمایی اربعین یه نمایشگاهه؛ نمایشگاهی از محبت مردم به اهل‌بیت(علیهم‌السلام)؛ نمایشگاهی از بینش و بصیرت مردم...» ✍️پدر شهید ********************************* چند روزی می‌شد که از راهپیمایی اربعین برگشته بود. گفت:«قفسه سینه‌م درد می‌کنه» پرسیدم:«طوری شده؟» گفت:«دوست داشتم خودمو برسونم نزدیک ضریح مطهر اولش موج جمعیت رو که دیدم پشیمون شدم. نشستم و زیارت عاشورا خوندم ولی دلم طاقت نیاورد. هر طور بود خودمو قاطی جمعیت کردم. جمعیت مثل موج منو با خودش می برد و اختیار راه رفتن رو از من گرفته بود. به سینه ام فشار زیادی اومد. موج جمعیت تا نزدیکی ضریح مطهر رفت و من از جلوی ضریح به آقا سلام دادم...» ✍️مادر شهید ➡️ ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👑🌹⚜️ صلوات خاصه امام رضا (علیه‌السلام)⚜️🌹👑 🌺 اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا الْمُرتَضَی ، اَلْاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ ، وَ حُجَّتِکَ عَلیٰ مَنْ فَوْقَ الْاَرضِ وَ مَنْ تَحتَ الثَّریٰ ، اَلصِّدّیٖق الشَّهیدِ ، صَلوٰةً کَثیٖرَةً تٰآمَّةً ، زٰاکِیَةً مُتَوٰاصِلَةً ، مُتَوٰاتِرَةً مُتَرٰادِفَةً ، کَأَفْضَلِ مٰا صَلَّیْتَ عَلیٰ اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیٰائِکَ. 🌺 🍃🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸🍃 🎞 ╭─┅🍃🌼🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 زیارت مزار شهید🌷 🔸آستان مقدس امامزاده علی اشرف 🌷(گلزار شهدا ) ✳️ باز پنجشنبه و یاد امام و شهدا با 🕊زیارتنامه ی شهدا🕊 🌹🌱🌹🌱السَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌷─┅─🍃🌸🍃─┅─ 💠 @shahiddaneshgar
۲۸۴ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ پایان کتاب 🔶️ 💠 مستندات شهید 📄 وصیت‌نامه بسم الله الرحمن الرحیم آخر من کجا و شهدا کجا؟ خجالت می‌کشم بخواهم مثل شهدا وصیت کنم؛ من ریزه‌خوار سفرۀ آنان هم نیستم. شهید شهادت را به چنگ می‌آورد؛ راه درازی را طی می‌کند تا به آن مقام می‌رسد؛ اما من چه؟! سیاهی گناه چهره‌ام را پوشانده و تنم را لخت و کسل کرده. حرکت جوهرۀ اصلی انسان است و گناه زنجیر. من سکون را دوست ندارم. عادت به سکون بلای بزرگ پیروان حق است. سکونم مرا بیچاره کرده؛ در این حرکت عالم به‌سمت معبود حقیقی، دست و پایم را اسیر خود کرده. انسان کر می‌شود؛ کور می‌شود؛ نفهم می‌شود؛ گنگ می‌شود و بازهم زندگی می‌کند. بعد از مدتی مست می‌شود و عادت می‌کند به مستی، و وای به حالمان اگر در مستی خوش بگذرانیم و درد نداشته باشیم. درد را انسان بی‌هوش نمی‌کِشد؛ انسان خواب نمی‌فهمد؛ درد را انسان باهوش و بیدار می‌فهمد. راستی! دردهایم کو؟ چرا من بی‌خیال شده‌ام؟ نکند بی‌هوشم؟ نکند خوابم؟ مثل آب خوردن چندین هزار مسلمان را کشتند و ما فقط آن را مخابره کردیم. قلب چند نفرمان به درد آمد؟ چند شب خواب از چشمانمان گریخت؟ آیا مست زندگی نیستیم؟ خدایا! تو هوشیارمان کن! تو مرا بیدار کن. صدای العطش می‌شنوم؛ صدای حرم می‌آید؛ گوش عالم کر است... خیام می‌سوزد، اما دلمان آتش نمی‌گیرد. مرضی بالاتر از این؟! چرا درمانی برایش جست‌وجو نمی‌کنیم؟ روحمان از بین رفته، سرگرم بازیچۀ دنیاییم. ((الَّذِينَ هُمْ فِي خَوْضٍ يَلْعَبُونَ)) 🔸️ ما هستیم. مرده‌ام، تو مرا دوباره حیات ببخش. خوابم، تو بیدارم کن. خدایا! به‌حرمت پای خسته رقیه(سلام‌الله علیها)، به‌حرمت نگاه خستۀ‌ زینب(سلام‌الله علیها)، به‌حرمت چشمان نگران حضرت ولی عصر(عجل‌الله)، به ما حرکت بده. ✍️عباس دانشگر، ۲ اردیبهشت ۹۵ 🔸️ همانا که به بازیچه‌ دنیا فرورفته‌اند. (طور، ۱۲) 📗 ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
۲۸۵ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ پایان کتاب 🔶️ 💠 مستندات شهید 📄 وصیت‌نامۀ دوم شهید به خانواده‌اش آن‌قدر کارِ نکرده و حرف نگفته دارم که به همه مدیونم؛ اما حالا دستم از دنیا کوتاه شده. مادرم! همیشه دوست داشتم دست و پایت را ببوسم اما نکردم! الان هم بغضی شده در گلویم. برایم زحمت زیادی کشیدی. مرا به زینب‌(سلام‌الله علیها) ببخش. پدرم! به شما آنچه باید می‌کردم نکردم و دین شما بر گردن من سنگین است. مرا عفو کنید. خواهر عزیز و برادرانم! شما را دوست دارم. به‌جای من، به مادر و پدر خدمت کنید. من که کوتاهی کردم در خدمت به آن دو و اکنون سخت پشیمانم. در تشییع من بی‌تابی نکنید. مراسم شهدا مراسم ترحیم نیست؛ مراسم عزت و افتخار است. با محکمی و صلابت صبر کنید. در اینجا از همه طلب حلالیت می‌طلبم و از شما می‌خواهم از همهۀ دوستان و فامیل‌ها حلالیت بگیرید. من مالی ندارم که بخواهم وصیت تقسیم مال کنم؛ تنها پس‌اندازم را هم که هنوز قسطش پرداخت نشده است، به همسر عزیزم می‌دهم. 📗 ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤••| شهادت به خون و تیر و ترکش نیست ، آن روز که خدا را با همه چیز و در همه جا دیدیم و نشان دادیم ، شهید شده ایم... | @kanoon_shahiddaneshgar | 🎞 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar