سلام و عرض ارادت خدمت همه سروران گرامی خواهشمندم جهت بهتر بودن و به روز بودن کانال شهید داوود عابدی ما را یاری فرمائید و اگر مطلب یا خاطره ای دارید از طریق شماره ادمین در ایتا ارسال فرمایید. یاعلی
📩 #کلام_شهید
خدایا تو میدانی ڪہ چقدر #مشتاق زیارت #کربلا بودم واین تنها آرزویی بود کہ با خودبہ #قبر بردم،باشد تا در آن دنیا از #ریزهخواران آن حضرت باشیم.
#شهید_داود_عابدی🌷
☛ @shahid_davood_abedi
زائران کربلا شهدا را فراموش نکنیم یادمان باشد چه خون هایی ریخته شد تا این راه باز شود.
بسم الله الرحمن الرحیم
شعری که شهید داود عابدی میخوندند.
ذکردل بود یاعلی مدد
بیحدوعدد یاعلی مدد
ازتونیک وبد هرچه می رسد
چون شکربود یاعلی مدد
مالک الملوک والی الولی
تاج بخش کل مرتضی علی
برسرم نهادگفت منجلی
تاجی ازنمد یاعلی مدد
شاهی ومهی میرآگهی
قهرمان شع مهری ومهی
دور دور توست شاهی ومهی
برتومی سزد یاعلی مدد
ای طبیب تن ای حبیب دل
ای ز روی تو گل شده خجل
ای زقامتت سرو شده خجل
رخ نماوقد یاعلی مدد
عاشقان همه دردمند تو
تشنه بنوش وبه خنده تو
هرچه هست هست درکمندتو
آدمی ودد یاعلی مدد
دل قلندراست شوروبرسراست
بی خود است ومست مست حیدراست
ازدم الست شدعلی پرست
نعره می زندیاعلی مدد
گرعدوشودصدهزارتا
همت علی شاه لافتی
نیست دردلم خوف وخشیتا
چه یکی چه صد یاعلی مدد
حق پرت باش حق نمای شو
هرکجاروی باخدابرو
رو به بتکده ازصنم شنو
بانگ یاصمد یاعلی مدد
مهرمصطفی ست سرنوشت جان
حب مرتضی ست درسرشت جان
بهرشادباش دربهشت جان
حورمیکشد یاعلی مدد
ای بذکرتوجستجوی دل
ای بذکرتو گفتگوی دل
ای به یادتو های وهوی دل
تادم لحد یاعلی مدد
احمدولی درشریعتم
رحمت علی درطریقتم
نوربخش کل من حقیقتم
زنده ابد یاعلی مدد.
داود عابدی در هفتم فروردین ماه ۱۳۴۲ در تهران به دنیا آمد. پدرش حاج عباس نام داشت و به آهنگری ماشین در دروازه قزوین تهران مشغول بود. دارای سه برادر به نام های حمید، مجید و مهدی بود. پدرش فرد مذهبی بود و در کنار تفریح، تربیت را اصل و هدف قرار می داد. داود تابستان ها در کنار پدرش به آهنگری و صافکاری می پرداخت و در پانزده سالگی برای خودش استادکار شده بود.
در مدرسه لرزاده اطراف میدان خراسان تهران تحصیل نمود و از سال سوم ابتدایی شروع به حفظ قرآن نمود. به همراه برادرش حمید در کلاس های اخلاق حاج آقا مجتهدی شرکت می نمود ولی طلبه رسمی نبود. هر شب در مسجد با دوستان انقلابی کارها را هماهنگ میکردند و همگی با هم در تظاهرات و اعتصابات شرکت میکردند .
یکی از نیروهای فعال بسیج بود و کلاسهای آموزشی میدان تیر را در مسجد گذراند .پدرش حاج عباس به داوود و حمید گفت جنگ شروعشده نباید دست روی دست گذاشت جبههها نیرو میخواهد یا شما مراقب خانواده باشید و من به جبهه میروم یا من بمانم و شما راهی جبهه شوید. داوود به پدرش گفت: شما باید بالای سر خانواده باشید، من میروم.
داوود همراه با برخی دوستانش از میدان خراسان و مسجد روحانی راهی جبهه شد و در جمع نیروهای دکتر چمران در ستاد جنگهای نامنظم پذیرفته شد . سال ۶۱ در بیت حضرت امام در جماران بهعنوان پاسدار فعالیت خود را ادامه داد.
سرانجام در سحرگاه ۲۲ اسقند ماه ۱۳۶۳ عملیات بدر، در مسیری که دوشکاهای دشمن بهشدت شلیک میکردند، تیر دوشکا از پهلوی چپ او وارد و از پهلو راستش خارج شد. شهید عابدی خیلی دوستداشت مثل حضرت زهرا سلاماللهعلیها شهید شود. و بالاخره همانگونه که خودش دوست داشت، با عشق به حضرت زهرا (س) و حضرت علی (ع) با پهلوی شکسته پر کشید. مزار این شهید بزرگوار در کنار برادر شهیدش حمید عابدی، در قطعه ۲۷ گلزار شهدای بهشت زهرای تهران قرار دارد.