eitaa logo
「شهیده راضیه کشاورز」
779 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.1هزار ویدیو
38 فایل
「شهیده راضیه کشاورز」∶ ●دوست دارم راهی رو برم که خدا راضی باشه...🌱 راض بابا↯ @shahidehRaziehkeshavarz✨ کانال مثلِ راضیه...↯: 『 @meslerazieh313 』 کانال پیام های شما↯ @nashenass_khoone کانال رسمی-زیرنظر مادر شهیده✓ ◢کانال وقف امام زمان(عج)◤
مشاهده در ایتا
دانلود
دهه هشتادیا رفیق شهیدم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌❤️شاد کردن دل امام زمان(عجل الله فرجه) 💠 آیت الله بهجت(ره): 🍀 وقتی دل مؤمنی را شاد كنید، خدا از لطف،مَلکی را خلق می‌کند که آن ملک، شما را از بلاها و تصادفات و ... حفظ ‌می‌كند. 🍀این که می‌بینید در برخی تصادفات بعضی‌ها محفوظ می‌مانند در حالی که به نفر کناری آن‌ها آسیب وارد می‌شود به سبب این است که آن شخصِ محفوظ مانده، در مسرّت اهل ایمان نقش داشته است. 📚 برگی از دفتر آفتاب، ص ١٨۴ کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در زمانی که مسابقہ می دهند تا شبیــہ فلان بازیگـر یا خواننده شوند تو مثل حضرت فاطمه باش 🌹 ❤🌷 کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️ 🔆رفیق شهیدم🔆 ♨️♨️ ________________________ من‌چیزی‌از‌بهشت‌نمیدانستم تا‌اینکه‌تو،وارد‌زندگیم‌شدی‌خواهری . . .🖤🌸✨ ﴾ @shahideRaziehkeshavarz ﴿^^ //////
♥️🖇•| دلم‌رفاقتےمیخواهد؛ که‌برایم‌سربندیازهراببندد . . که‌دلم‌راحسینےکند . . که‌خاکےباشد✋🏻 دلم‌رفاقتےمیخواهد؛ که‌شهیدم‌کند . .(: ______________ @shahideRaziehkeshavarz ﴿
29.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 اما۾ زمان یار بے سواد میخواد چیکار؟ ✍🏻شهیدة راضیہ کشاورز 🌱 『📚』
شهیده راضیه کشاورز✨ 🔆رفیق شهید یعنی....🔆 «🖤بی اندازه دوستت دارم رفیق ، مثل....🖤» 🔳برای شادی روح پاک همه شهدا به خصوص صلوات بفرستین🔳 ▫️اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم▫️ _________________@shahideRaziehkeshavarz ﴿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(عج) هر زمان قصد کردید به سبب ما، به سوی خداوند و به سوی ما توجه کنید، بگوئيد : سلام على آل یاسین.. کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
هر چند امین، بسته دنیا نیم اما دلبسته یاران خراسانی خویشم♥️ کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
شهیده بزرگوار ارادت و علاقه عجیبی به امام رحمة اللّٰه و رهبر گرامی ایه اللّٰه خامنه ای داشتند و بیشتر اوقات مشغول مطالعه مخصوصا زندگی و وصیت نامه شهدا بودند و به شهدا ارادت داشتند واز آنها همیشه سخن می‌گفتند و می‌پرسیدند؛ که می‌توان شهید برونسی را از جمله این شهدا و کتاب خاکهای نرم کوشک و حماسه یاسین را از جمله این کتابها نام برد که تحول بیشتری در زندگی این شهیده به وجود آورد."🥀 کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
مرد عمل: راضیه مثل همه هم سن و سالانش، درس می خواند، زندگی می کرد، بازی می کرد و … ولی چیزی که اون را به این درجه رساند، نکات ظریفی بود که در زندگیش رعایت می کرد؛ نکاتی که کاری به سن و سالش نداشت، از سر تقوا و ایمان، از سر مراقبت در رفتارهای روزمرش بود و احترامی که برای بزرگترها؛ پدر و مادر و معلمین قائل بود و در کارهاش واقعاً مرد عمل بود؛ یعنی درسته که راضیه یک دختر بود ولی جایی که باید رضای خدا را در نظر بگیره، واقعاً مردانگی به خرج می داد.📚 کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
خاطره ای از شهیده راضیه کشاورز به نقل ازدوست شهید: * سال اوّل دبیرستان امتحان شیمی داشتیم، راضیه کنار حیات مدرسه قدم میزد. کار هر روزش بود، قبل از امتحان یک چیزی را میخوند. رفتم جلو، پرسیدم: راضیه جون، چی داری میخونی؟! گفت: «دعای عهد و زیارت عاشورا» هر صبح دعای عهد میخوند، و قبل از هر درسی زیارت عاشورا.🌱📚 کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
✍🏻یه جایی نوشته بود: اگه درس میخونی،بگو برای امام زمان(عج)درس میخونم📚 اگه مهارت کسب میکنی،نیتت باشه برای مفید بودن تو دولت امام زمان (عج)✨ اگه ورزش میکنی،آمادگی برای دوییدن تو حکومت کریمه آقا امام زمان (عج)باشه....🌱 کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
[💚🕊] درس خواندنش کمی با بقیه فرق داشت. زمان نوشتن یادداشت هایش، اگر فکرش کند می شد یا در مسئله ای می ماند، گوشه ی یادداشتش می نوشت، «الهی و ربی من لی غیرک.» شهید مجید شهریاری🥀 کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
😍 دوست دارید به دین، انقلاب و مردم کشورتون کمک کنید؟! 🌱 باید بدونید که: ✏️ *بدون درس‌خوندن نمیشه!*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفاقت‌لازم‌نیست‌،خاص‌باشه کافیه‌فقط‌"واقـــعی‌"باشه:)🤍🌸🍃 _✨_____✨________✨____ ﴾ @shahideraziehkeshavarz ﴿ کانال شهیده راضیه کشاورز🌿
🔹متن قسمتی از مصاحبه ای با مادر شهیده راضیه کشاورز: راضیه خانم محصل سال دوم تجربی بود که با مقایسه الان تقریبا میشه،دهم. ایشون رشته تجربی بودن و [در] مدرسه نمونه دولتی محصل بودند. و جزو به قولی یکی از دانش آموزای ممتاز مدرسه تو همه چیز نه فقط توی درس[بودن]. ایشون یه دانش آموزی بودند که با جدیت و تلاش زیادی درس میخوندن.📚 خیلی دوست داشتن موفق باشن نه تنها توی درس،در همه زمینه ها ایشون فعالیت داشتن.💫 توی زمینه ورزش،توی زمینه هنر،توی آموزش زبان انگلیسی...توی حالا مسائل دینی و مسائل فرهنگی هم ایشان همیشه فعال بود. ایشون یک بسیجی فعال بود. ایشون قاری قرآن بود.حافظ چند جزء قرآن بود.🌸 راضیه موقعی که شهید شد۱۵سال و نیم بود. یعنی قرار بود که ۱۱ شهریور ۸۷،جشن تولد ۱۶ سالگیش رو بگیریم. که[در]فروردین ۸۷ توی واقعه بمب گذاری ایشون مجروح شدند و در سه شنبه در اردیبهشت به شهادت رسیدن🥀 ولی وقتی شهید شدن ۱۵ سال و نیم بودن راضیه سنش کم بود، ولی کوله بارش پر بار بود🌱 با دست پر توشه خیلی عظیم خوبی برای سفر آخرتش برداشته بود راضیه زرنگ بود،راضیه باهوش بود. چرا میگم باهوش؟ نه اینکه به صرف اینکه چون درسش خوب بود🍃 درسخون بود باهوش بود چرا که از همه فرصت های زندگیش به نحو احسن استفاده کرد✨ [و]فرصتهای زندگیش رو به بطالت،تنبلی به بیهودگی نگذروند....🥀 کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
چه زیبا ملائک شدند زیستند همان ها که هستند ولی نیستند ! کسانی که در جمع ما بوده اند ولی حیف نفهمیده ایم کیستند🦋✨ +مزار شهیده راضیه کشاورز🥀 @shahidehRaziehkeshavarz
نگاهم روی دوربین عکاسی خبرنگار، قفل شد. گوشه سالن ایستاده بود و از تمرین قبل از مسابقه مان،سوژه شکار می کرد. با عجله سر و وضعم را چک کردم. موقع تمرین دست و پایم بیش از حد معمول از لباس سفید کاراته میزد بیرون. دویدم سمت گوشه سالن، _خانم،خانم با خنده نگاهش را از دوربین برداشت _ آفرین عزیزم لذت بردم از این همه انرژی و مهارت. _ ممنون فقط لطفاً عکس هایی رو که از گرفتین پاک کنین. حالا چشمان گرد شده او از تعجب روی صورت من قفل شد تا به دنبال دلیل بگردد _حجابم کامل نبود...🍃 +خاطره ای از شهیده راضیه کشاورز🌺 @shahidehRaziehkeshavarz✨」
『شهیده راضیه کشاورز🌷』 حسینیه سید الشهدا (علیه السلام) شیراز محل تجمع جوانان مذهبی شده بود . درمراسم هفتگی هزاران جوان گرد هم جمع می شدند و از چشمه ی زلال معارف اهل بیت (علیهم السلام ) سیراب می شدند . روز به روز برجوانان جمعیت افزوده می شد . دشمنان حتی نتوانستند رشد روز افزون جوانان ما را تحمل کنند .گروه تروریستی تندر عوامل فریب خورده خود را راهی شیراز کردند . در یکی از روزهای بهار در سال 1387با یک انفجار تروریستی ده ها نفر از جوانان مومن شیرازی به خاک وخون کشیده شدند . یکی از مصدومان این حادثه راضیه کشاورز بود .او به بیمارستان منتقل شد چندین روز در بیمارستان بستری بود.دوستانش مرتب به او سر می زدند پزشکان همه تلاش خود را کردند اما وضعیت او روز به روز بدتر می شد . وقتی به ملاقات او رفتیم دستش را به سختی بالا می آورد .خیلی درد می کشید اما تحمل می کرد . با مادرش صحبت کردیم تا برای ما از فرزند جوانش بگوید .او هم شروع به صحبت کرد :« خیلی خیلی درسش خوب بود . می گفت می خواهم با درس خواندنم به انقلاب خدمت کنم .با درس خواندنم شکر گذار زحمات والدینم باشم باتمام وجود درس می خواند ، همیشه می گفت :« امام زمان یار بی سواد نمی خواهد » وقتی می خواست انتخاب رشته کند همه نمراتش بیست شده بود به غیر از یکی از درسهایش که 19بود و به خاطر آن خیلی ناراحت بود .خیلی از شب ها تا دیر وقت بیدار می ماند ودرس می خواند و علاقه ی زیادی به درس زیست شناسی داشت .همیشه می گفت :« مامان وقتی زیست درس می دهد ، به بزرگی خدا پی می برم و می فهمم خدا چقدر بزرگ و مهربان است .» هرروز که زیست شناسی داشت ، وقتی به خانه بر می گشت مثل اینکه ازیک زیارت برگشته است ، خیلی حال معنوی خوبی داشت ، می نشست و تمام درس را برایم توضیح می داد. در آن شبی هم که آن انفجار رخ داد کتاب زیست همراهش بود . در تربیت او نور قرآن اثر داشت . راضیه بدون اینکه کلاس قرآنی رفته باشد از صورت قرآن خوبی برخوردار بود ، بسیار خوب قرائت می کرد .روز به روز همراه قرآن بزرگ شد . مشغول حفظ قرآن بود .چند روز قبل از حادثه از آموزش و پرورش زنگ زدند وگفتند برای مسابقات کشوری انتخاب شده است . در مجالس اهل بیت (علیهم السلام ) شرکت می کرد .هرروز زیارت عاشورا ،دعای امین الله ودعای عهد را می خواند.سخنرانی ها راخوب گوش می داد وبه آن ها عمل می کرد چهارم ابتدایی که بود رفتیم مشهد .در بازار دست من را می کشید و می گفت:«مامان ، مامان! پس کی برای من چادر می خری؟!» . پنجم دبستان بود .یک بار از مدرسه برگشت خوشحالی در چهره اش موج می زد گفت :« مامان امروز چهله دعای عهدم تمام شد ، امروز از یاران امام زمان (عجل الله تعالی فرجه ) شدم .» راضیه اهل کار فرهنگی بود وبا رفتارش به همه درس می داد.سخنرانی های حاج آقا انجوی نژاد را از نوار خانه می گرفت و بین بچه های مدرسه پخش می کرد و برای آن ها صحبت می کرد. پدرش از رزمنده های جبهه بود .همیشه از او درباره ی دوستان شهیدش می پرسید .به شهید برونسی خیلی علاقه داشت ، این شهید بزرگوار رادر زندگی الگوی خودش قرار داده بود . اما حالا خودش برای دیگران الگو شده. او عاشق واقعی حضرت زهرا(سلام الله علیها) بود.به نیت مادر سادات هجده روز در بیمارستان ماند. آن هم باسینه ای خرد شده ! چادر خاکی و پهلوی شکسته و…. شهادت واقعا برازنده اش بود…🥀 __________________________ راضیه در سن 13سالگی به آقا مون امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)اینگونه نامه نوشت: نشانی گیرنده :کوچه انتظار ، پلاک یا مهدی (عج)؟! نمی دانم کجایی یا مهدی شایددردلم باشی یا من از تو دورم . به نام خداوند بخشنده مهربان سلام من به یوسف گمگشته حضرت زهرا(سلام الله علیها) و گل خوشبوی گلستان انتظار ای دریای بیکران ،آفتاب روشنی بخش زندگی من ، که از تلالوچشمانت همانند خورشید صبحدم از پنچره های دلم عبور می کند و دل تاریک وسیاه من را نورانی می کند .تو کلید در تنهایی من ! من تورا محتاجم بیا .بیا ای انتظار شب های بی پایان ،بیا ای الهه نازمن، که من از نبودن تو هیچ و پوچم .بیا ومن را صداکن ، دستهایم را بگیر وبلند کن مرا . مرا با خودت به دشت پرگل اقاقی ها ببر.بیا وقدم های مبارکت را روی چشمان بگذار .صدایم کن و زمزمه های دل نواز صدایت را در گوش هایم گذرا کن .من فدای صدایت باشم چشمان انتظار کشیده من هرجمعه به یادت اشک می ریزد و پاهایم سست می شود تا به مهدیه ی نزدیک خانه مان روم و اشک هایم هر جمعه صفحات دعای ندبه را خیس می کند . من آن ها را جلوی پنجره اتاقم می گذارم تا بخار شود وبه دیدار خدارود به امید روزی که شمشیرم با شما بالا رود و بر سر دشمنانتان فرود آید . یا مهدی(عج) ادرکنی عجل علی ظهورک دوستدار عاشقانه ی شما راضیه…🌸 📚برگرفته شده ازکتاب مهر مادر گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی💫 @shahidehRaziehkeshavarz
خواهري جآن!♥️ [طُ] باعثِ حالِ خوبِ مني! [طُ] باعث شُدي دُنیام رَنگي بشه! [طُ] برام باهمه فرق میکني...! من چطور میتونم [طُ] رو با بقیه یکي بدونم! [طُ] يِ لحظه هم از ذهنم بیرون نمیري...! قلبم بِ یاد و عشقِ[طُ] میتپه!:") وجودت برام آرامش بخشه و روحمو جَلا میده!:") نمیتونم زندگیمو بدونِ [طُ] تصور کنم! خواهري جآن! بموني برام... رفیقم، خواهر شهیدم ، راضیه جان ، ممنون که اجازه دادی رفیق صدات کنم... _______________@shahideraziehkeshavarz ﴿ کانال شهیده راضیه کشاورز🌿